چهره حقیقی مصدق السلطنه

نکته جالب این که نیروهای مذهبی به قول خودشان از کودتای ۲۸ مرداد برای ۱۵ خرداد ۴۲ الگو برداری کرده بودند و گفته بودند ما دیدیم با چند هزار نفر میشه قدرت را به دست آورد خوب چرا ما این کارا نکنیم. بن لادن هم همین تز را درباره انقلاب ایران داشت.

اصطلاح «دلارهای بهبهانی» را اولین بار یک مأمور سابق سازمان سیا بنام ریچارد کاتم در کتاب خود آورد. او استاد روابط بین‌الملل دانشگاه پیتسبورگ و نویسنده کتاب «ناسیونالیسم در ایران» و مردی بود که در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ به حلقه اتصال آمریکا و اطرافیان روح‌الله خمینی تبدیل شد و در نوفل لوشاتو به دیدار رهبر انقلاب رفت. او چند سال بعد از ترک سیا و آغاز کار دانشگاهی در کتاب خود به اختصار نوشت که در جریان کودتا «دلارهای بهبهانی» بود که بین روحانیون و دسته‌های جنوب شهر تهران تقسیم می‌شد.[۵]
بنا بر اسناد فوق‌سری دولت آمریکا که پس از مدتها در آرشیو ملی ایالات متحده از حالت طبقه‌بندی بیرون آمده و در سال ۲۰۱۷ با نام سند «مرور بحران اخیر» منتشر شد منبع دست‌کم بخشی از «دلارهای بهبهانی» سفارت آمریکا در تهران بوده است. در این سند آمده: «بنا بر گزارش‌های موثق که در روز ۱۰ اوت (۱۹ مرداد) دریافت شد، سفارت آمریکا به طور پنهانی به اشخاص بانفوذ خاصی از جمله آیت الله بهبهانی، روحانی معروف، مبالغ کلانی پول پرداخت کرده بود».[۵]
بنا بر سند «مرور بحران اخیر» مورخ ۱۱ شهریور ۱۳۳۲ (دوم سپتامبر ۱۹۵۳)، محمد بهبهانی همچنین یکی از دست‌اندرکاران اصلی عملیات نهایی سرنگونی مصدق در صبح روز ۲۸ مرداد بود.[۵] به نظر می‌رسد این سند، گزارش مقامات بریتانیایی از برخی وقایع کودتا بوده که نسخه‌ای از آن را برای همکاران آمریکایی خود فرستادند؛ وزارت امور خارجه آمریکا در سال ۱۹۸۹ میلادی نسخه ناقص و سانسور شده سند را منتشر کرد. بخش‌های سانسور شده که برای اولین بار توسط بی‌بی‌سی فارسی گزارش شد اهمیت زیادی دارد چرا که به نقش سفیر آمریکا در کودتا و موضوع بحث‌برانگیز «دلارهای بهبهانی» مربوط می‌شود.[۵]
سند همچنین می‌گوید که بهبهانی یکی از معدود افرادی بود که از طرح کودتای صبح ۲۸ مرداد با خبر بوده است - موضوعی که اعتماد کامل سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا به محمد بهبهانی را نشان می‌دهد. یک چنین اعتمادی دربارهٔ ابوالقاسم کاشانی که به شدت با بریتانیا خصومت داشت به احتمال زیاد وجود نداشته است. شاید به همین خاطر باشد که برخی کارشناسان معتقدند آمریکا برای تضعیف محمد مصدق، خط مشی تعامل با کاشانی را در پیش گرفت ولی او را وارد جزئیات نقشه کودتا نکرد.[۵]
بنا بر این سند، فقط چند نفر از نقشه کودتا خبر داشتند: فرماندهان چند یگان نظامی، رئیس شهربانی و « بهبهانی که مسئول سازماندهی تظاهرات بود».[۵] این اسناد همچنین حکایت از آن دارد که پس از سرنگونی مصدق، پرداخت پول به محمد بهبهانی ادامه یافته است. در یک گزارش سیا به نقل از منابع نزدیک به سرلشکر زاهدی - نخست وزیر جدید - نوشته شده که زاهدی در روز چهارم مهر ۱۰ هزار تومان (حدود یک هزار دلار) و یک هفته بعد پنج هزار تومان (حدود ۵۰۰ دلار) به بهبهانی داد «تا حسن نیت بهبهانی را حفظ کند و او را حامی دولت نگه دارد».[۵]
این هم از زاهدی و ارتباطش با بزرگان علم و ادب

#مطلب_روز جمهوری تحریف تاریخ؛ برکشیدن کاشانی و بدنام کردن دکتر مصدق
با عزل بنی صدر به فرمان آیت الله خمینی، در یکم تیر ۱۳۶۰ فعالیت علنی ناسیونالیست ها در داخل ایران پایان یافت. از آن پس به مصدق و نقش او در نهضت به ندرت اشاره شد و جنبه مذهبی نهضت، بویژه کاشانی و فدائیان اسلام و خدمات آنها مطرح گردید.
در ۱۴ اسفند ۱۳۶۰، سالگرد درگذشت مصدق، هیچ مراسمی برگزار نشد. مطبوعات نیز درباره مصدق مطلبی ننوشتند، ولی در همان ماه به مناسبت سالگرد درگذشت کاشانی مراسم خاصی در سراسر کشور برپا شد. رسانه های خبری گفتارهایی پیرامون کاشانی و خدمات و مبارزات او برای ملی کردن صنعت نفت منتشر کردند. روزنامه کیهان در سه شماره پی در پی صفحاتی را درباره خدمات کاشانی و حمایتش از مصدق در امر نهضت ملی شدن نفت منتشر ساخت. در یکی از مقاله ها گفته شده بود:« مصدق با اجرای تز جدایی دین از سیاست به او(کاشانی) خیانت کرد...این نفوذ کاشانی بود که مصدق را در مبارزه علیه انگلیس و عدم شناسایی اسرائیل یاری کرد.»
بدینسان تلاشی آگاهانه و پی گیر، برای تجدید نظر درتاریخ نگاری، به مدد تحریف حقایق آغاز گردید و سعی وافی به عمل آمد تا مصدق به بوته فراموشی سپرده شود و نخست کاشانی و پس از آن نواب صفوی به عنوان قهرمانان راستین نهضت ملی شدن صنعت نفت، به مردم، به ویژه نسل جوان معرفی گردند. بعدها روزنامه ها تنها از کاشانی و نقش او سخن گفتند، روزنامه جمهوری اسلامی اینگونه می گوید:«به خاطر افکار عمومی، مبارزه آیت الله کاشانی و حمایت بی دریغ رهبران مذهبی بود که لایحه ملی شدن نفت تصویب شد...مصدق اتفاقا در خلال نهضت ملی شدن نفت در کنار کاشانی حاضر بود و نخست وزیر شد.»
در همین اوان حزب جمهوری اسلامی و روزنامه ارگان آن، برداشت جدید را از عصر مصدق و نحوه اسلامی شدن آن عنوان کردند و ادامه انجام آن را به عهده حسن آیت[از مریدان و شاگردان مظفر بقایی]، یکی از بنیانگذاران حزب واگذار کردند. آیت شایسته ترین انتخاب برای این منظور بود. وی در گذشته نیز در نوشته ها و سخنرانی های خود، با وارد ساختن انواع تهمت ها و اتهامات برای بی آبرو کردن دکتر مصدق و مخدوش ساختن نهضت ملی ایران، از هیچ کوششی فروگذار نکرده بود.
آیت در کتابی ذیل عنوان:«چهره حقیقی مصدق السلطنه؛ مصدق را اشراف زاده، فراماسونر، مهره محکم استعمار در یکصد سال گذشته، عامل ایجاد بسیاری از حوادث تاریخ ۵۰ ساله ایران در حمایت منافع غرب، یکی از فعالان به سلطنت رساندن رضاشاه و عامل اصلی کودتای ۲۸ مردا معرفی کرده است.» او در کتابش نخست وزیری مصدق را تاکتیک جدید استعمار برای مقابله با ملت ایران و سیاست شیطانی تدافعی انگلیسی ها دانسته که «اجرای آن به مصدق السلطنه فراماسون، از رهبران همان مهره های قبلی واگذار گردید.» به عقیده حسن آیت، پاسخ مصدق به کاشانی مبنی بر عدم دخالت کاشانی در امور مملکت و انتصابات مقامات نظامی و کشوری« چیزی جز تدبیر سیاست استعمارگران نبود و مسلما مصدق در اتخاذ این تصمیم با آنها مشورت کرده بود... اساسا مصدق مجری منویات انگلیس و آمریکا در این زمینه بوده است.»
سرانجام آیت، مانند دیگر هواداران کاشانی و تخطئه کنندگان نهضت ملی، نخست وزیری دوباره مصدق را[پس از کناره گیری در ۲۶ تیر] نتیجه اعلامیه ها و مصاحبه های کاشانی می داند و مصدق را زیر سوال می کشد که:«چرا [پس از ۳۰ تیر] فورا محکمه انقلابی تشکیل نداد و همه مجرمین را به دار نیاویخت!؟»
مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت-سرهنگ غلامرضا نجاتی-جلد دوم- ص ۵۱۱-۵۱۵
@mohammadmosaddegh

داستان مظفر بقایی و حسن آیت/ هزار داستان هزاردستان- محمد قوچانی
این مقاله محمد قوچانی در گوگل خیلی اسناد جالبی در مورد شخصیت ایت و بقایی دارد.

اذکروا امواتکم بالخیر : از درگذشته گان خود به نیکی یاد کنید .
عده ای از ( به ظاهر مسلمان ها ) طی سالهای گذشته به نحو بسیار عالی و تمام و کمال به این حدیث عمل کردند ! !‌ !

جالبه که خود حسن آیت از رهروان و شاگردان مظفر بقایی بوده.

اندیشه ها و رفتارهای ما ( و حتی شخصیت های سیاسی ) ، یک سری نتایج مشهود و عینی در سطح جامعه پیدا می کند . این نتایج ملموس ( برای مردم جامعه ) بهترین ملاک ، جهت قضاوت در خصوص شناخت چهره حقیقی آدم ها و مکتب آنهاست. اگر برای تخطئه یک نفر یا برای تایید یک نفر ، هزار و یک دلیل و کتاب و سخنرانی کنید ولی ما در عمل ، در سطح جامعه شاهد چیز دیگری باشیم آن دلایل باد هوا می شود !‌!‌!‌