قرآن کریم
امتیاز دهید
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده میشود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلیاند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظتشده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
آپلود شده توسط:
Reza
1387/02/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قرآن کریم
امید من به عطای بقیة الله است
هزار جان به فدای بقیة الله است
بگو به حاتم طایی، مناز بر کرمت
هزار چون تو گدای بقیة الله است
حرام باد مرا بی محبتش نفسی
که زندگی به ولای بقیة الله است
دعای منتظران مستجاب خواهد شد
چون متصل به دعای بقیة الله است
خدا ز یمن وجودش به ما دهد روزی
رضای دوست رضای بقیة الله است
گر او نبود نمی ماند از بشر اثری
بقای ما ز بقای بقیة الله است
خوش آن بقیه عمری که سر شود با او
حیات و مرگ برای بقیة الله است
کلامی زنجانی
بیشک روش شبان و موسی در پرستش خداوند واحد به یک گونه نبوده است
خداوند از شبان به همان اندازه انتظار دارد که وسع و توان اوست.در راه طلب عوامان مقلد را انتظاری نیست ولی هستند کسانی که حدی فراتر از این دارند که باید آنرا بشناسند و متناسب با آن و با بهره گیری از آنها در این مسیر باشند
نباید با معرفت اندکی که داریم به عمق پرستش و ستایش فعلی قانع باشیم و آنرا کافی بدانیم
وجود آدمی به قدری عظیم است که هر قوه از او میتوانددر شناخت و معرفت خدا که مستقیما بر عمق ستایش و پرستش و عشق او تاثیر میگذارد، سهمی داشته باشد
عقل ،دل،گوش،چشم وتمامی امانت های خدایی در وجود آدمی هر یک سهمی در شناخت عظمت او دارند
بزرگان و اولیایی که قادربودند فقط با دل، خدا را درک و کشف و شهود نمایند و به غمزه ای مساله آموز صد مدرس شوند انسانهای عادی چون ما نبودند
لازم است که برای کشف او از دنیای درون و بیرون از خود، تمام قوایی را که او بر ما عطا فرموده به کار گیریم.اگر گوشه گیری کنیم و بخواهیم که خدا را صوفیانه و صرفااز درون خودکه بیشک آیه ایست از آیات او کشف کنیم از آیات بیرونی او غافل شده ایم و این ظلمی است در حق خود و ناشکری نعمات و امانتهای خدادادی.خداوند نور آسمان و زمین است و باید او را در همه جا یافت
یار بی پرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولی الابصار
برای بصیرت و درک عمیق او محتاج به کار بردن همه هستی مان هستیم
به کار بردن قوای درونی از جنس اجبار آنها به این کار نیست بلکه در ذات قطره است که جذب دریا شود و در واقع کششی است از سوی او
ما خود نمی رویم روان از قفای کس
او میبرد که ما به کمند وی اندریم
عظمت او به قدری است که عمری با تمام قوای محدود وجودی خویش در راه شناخت او گام نهادن باز هم ما را به جایی خواهد رساند که چون بو علی بگوییم
دل گر چه درین بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
و همین طلب برای معرفت و درک و فهم او و کشف درونی و بیرونی اوشیرین است و گام به گام ستایش و پرستش و عشق مارا به او افزون تر و عمیقتر و شیرینتر میکند
باید سعی کنیم که اینگونه باشیم و در راه معرفت او از هر آنچه داریم بهره گیریم وبه اندک معرفت و عشقی بسنده نکنم
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
خدا جویی ،خدا خواهی و میل به حمد و سپاس و ستایش او در روح و جان و فطرت آدمی است و نیازی هم به آموزش هم ندارد و خود جوش است ولی روشهای آدمیان در این راه متفاوت است و محدود و متناسب است با فهم و درک و ظرف وجودی
ستایش شبان در مثنوی مولوی را که به یاد داریدکه خداوند خطاب به موسی میفرماید
هر کسی را سیرتی بنهاده ایم
هر کسی را اصطلاحی داده ایم
درک ما از خدا و روش ستایش و پرستش ما به عواملی وابسته است که ذکرش رفت
هر کس به طریقی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
1.یک بار ترجمه ی این کتاب را از اول تا به انتها بخوانند.درست مثل یک کتاب عادی.
2.کمی تاریخ اسلام را از کتاب های مرجع که مورخان بزرگ مسلمان مثل طبری و واقدی و ابن اثیر نوشتند بخوانند.
3.در این مطالعات عقل خود را مرجع قرار دهند.
ممنون
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاء وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقّاً
( هنگامی که بنای سدّ به پایان رسید ، ذوالقرنین شاکرانه ) گفت : این ( سدّ ) از مرحمت پروردگار من است ( و پابرجا میماند تا خدا بخواهد ) و هرگاه وعده خدا فرا رسد ( و بخواهد آن را خراب کند ) آن را ویران و با زمین یکسان میکند ، و وعده پروردگار من حق ( و هنگامه قیامت حتمی ) است .
..........................................................................................................................................................................................
ای خداوند!
دلم سخت ، دیوانه دیدار توست. بصیرتم را بر خود بینا گــــــــــردان
و گوش وجودم را به پیام هر دمت شنوا
واز شیرینی و حلاوت آنها مـــرا بچشان
به امید غرق شدن در اقیانوس
و دریـای رحمتت
ای!
محبوب عاشقان.نقل ازhttp://arameshrooh.blogfa.com/cat-2.aspx
آمین
در دل بقیه الله قیدی نهفته است که یعنی "تنها " بازمانده ، به جای مانده از بوی خوش السابقون ، که هر چه در جهان رنگ و بوی خدای را داشته به ریم و لون " ماده " آلوده . به دیدن ، به شنیدن ، و لامسه ...
بقیه الله تویی ، آری !!! لیکن نه همه ی آن . تویی صبغه الله ، تویی معنای " والعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا " در جهان گسیخته از هم در چنگال هشت پای تششت و تفرقه . تو دلیل خواهی شد بر اثبات " جل جلاله " بر " کل همزه لمزه " و نور دیدگان بر " قلیل من آلآخرین " در مرصاد جدایی " شک " از " یقین " . تویی معنای افتتاح ب بسم الله تا رسیدن به ، " الذین یومنون بالغیب " . بایسته است و شایسته بودنت و ندیدنت و نشنیدنت که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها - راه رسیدن به تو از بس آسان ،، چه دشوار !!!! گم کرده ایم تو را در زرق و برق " جبت والطاغوت " . میتوان تو را دید ، با نیکی و نیک ورزی ، در مهر و عطوفت و درخشش اشک . تو دلیلی ولی نه در چون و چراها . تو دلیلی و بقیه الله آن چنان که فاطمه ،بضعه النبی بود و علی یدالله فوق ایدیهم ...
سراب را چه به ماء معین ، باید رفت و رفت که :
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
در هجی کلمه به کلمه کتاب الله هستی آنگاه که میگوید " لم تقولون مالا تفعلون " بر کسانیکه به طلا مینگارند کلام خدا را و به صوت خوش قرائت لیک طبلند و میان تهی ، بی عمل صالح و ایمان پاک پرواز را می جویند در مزبله های رقابت و شرارت و منیت .
هستی آنگاه که : والیل اذا عسعس والصبح اذا تنفس
ودر " وما اردراک ماالحاقه "
تو باشی و " اذا وقعت الواقعه " ؟؟؟!!!
تو تنها بازمانده ای ، پس باید که از خود برید و به تو پیوست ، از غریبه ی فانی گسست و به بقیه ی باقی پیوست ...
آیا اجازه میدهی دروقت غروب
فرش سرخ فلق کنندم به پای تو
یک عمرحسرت وبهت وناباوری
درحیرت آن یک لحظه کیمیای تو
شایداجازه دادی و وقت گل سحر
پرپرشده قربانی شوم به جای تو
هرروزمن سایه میشوم درفرش راه
شاید بتابد آفتاب جمال کبریای تو
یک دم اجازه بده درگلبانگ خروس
رنگ پر قناری ام کنند در هوای تو
دروقت خواب آرزو میکنم درپلک شب
شاید نصیبم شود لبخند رویای تو
درراه قدم میزنم بی مقصد وهدف
شاید ببینم نشانه ای ازجای پای تو
دلگیرم ازخودم ازتکرارصبح وظهر
تا شب میشودمیخزم دربسترابتلای تو
رنجم نده یک نظریک اشاره ای امان
تا سرنهم به جای خاک پای تو
من مبتلا بوده ام ازازل ای آفتاب حسن
تاریکی ام حجاب نور هویدای تو
مردم مرده میپرستندوسنگ وکاغدوچوب
عیبم میکنند از آب حیات صهبای تو
گریک دم بگیردآتش نگاهت به خرمنی
میسوزدوخاموش نمیشود آتش سودای تو
آیا میشوداجازه دهی ازراه لطف
پنهان کنندم مرا در نزد پیدای تو
خوابم آشفته میشوددرسحرگاه عشق
هنگامه میشودازپیچش صدای تو
دنیا درچشم من همان یک لحظه بودوبس
مهتاب خنده نشست برتارک سیمای تو
١٧/٢/٩٢ ١٥:٣٠
قلندر
چـــه خـــوش اســـت صـــوت قـــرآن ز تـــو دلـــربـــا شـــنـیـدن
بـــه رخـــــت نظــــاره کـــــردن ، ســــخــــن خـــــــدا شــــنـیـدن
اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج
بسم الله الرحمن الرحیم
"بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ "
سرمایه حلالى که خداوند براى شما باقى گذارده برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید.
تـعـبـیـر بـه (بـقـیـة الله) یـا بـه خـاطـر آن اسـت کـه سـود حلال اندک چون به فرمان خدا است (بقیة الله ) است .
و یـا ایـنـکـه تـحـصـیـل حلال باعث دوام نعمت الهى و بقاى برکات مى شود.
و یا اینکه اشاره به پاداش و ثوابهاى معنوى است که تا ابد باقى مى ماند هر چند دنیا و تـمـام آنـچه در آن است فانى شود، آیه 46 سوره کهف و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا نیز اشاره به همین است .
و تعبیر به ان کنتم مؤ منین (اگر ایمان داشته باشید) اشاره به این است که این واقعیت را تنها کسانى درک مى کنند که ایمان به خدا و حکمت او و فلسفه فرمانهایش داشته باشند.
در روایـات متعددى میخوانیم که بقیة الله تفسیر به وجود مهدى (علیه السلام ) یا بعضى از امامان دیگر شده است ، از جمله در کتاب اکمال الدین از امام باقر (علیه السلام ) چنین نقل شده : اول ما ینطق به القائم علیه السلام حین خرج هذه الایة بقیة الله خـیـر لکـم ان کـنتم مؤ منین ، ثم یقول انا بقیة الله و حجته و خلیفته علیکم فلا یسلم علیه مسلم الا قال السلام علیک یا بقیة الله فى ارضه :
(نـخستین سخنى که مهدى (علیه السلام ) پس از قیام خود مى گوید این آیه است (بقیة الله خـیـر لکـم ان کـنتم مؤ منین ) سپس مى گوید منم بقیة الله و حجت و خلیفه او در میان شـما، سپس هیچکس بر او سلام نمى کند مگر اینکه میگوید: السلام علیک یا بقیة الله فى ارضه ).
آیـات قـرآن هـر چـنـد در مـورد خـاصـى نازل شده باشد مفاهیم جامعى دارد که مى تواند در اعصار و قرون بعد بر مصداقهاى کلى تر و وسیع تر، تطبیق شود.
درسـت اسـت کـه در آیـه مـورد بحث ، مخاطب قوم شعیبند، و منظور از (بقیة الله ) سود و سـرمـایـه حـلال و یـا پـاداش الهـى است ، ولى هر موجود نافع که از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، (بقیة الله ) محسوب مى شود.
تمام پیامبران الهى و پیشوایان بزرگ (بقیة الله )اند.
تـمـام رهـبـران راسـتین که پس از مبارزه با یک دشمن سر سخت براى یک قوم و ملت باقى میمانند از این نظر بقیة الله اند.
هـمـچـنـیـن سربازان مبارزى که پس از پیروزى از میدان جنگ باز مى گردند آنها نیز بقیة الله اند.
و از آنجا که مهدى موعود (علیه السلام ) آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابى پس از قـیـام پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است یکى از روشنترین مصادیق (بقیة الله ) مى باشد و از همه به این لقب شایسته تر است ، بخصوص که تنها باقیمانده بعد از پیامبران و امامان است .
برگرفته از تفسیر نمونه
" بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ "
در طلیعه روشن و شکوهمند رمضان،ماه منتظَر مومنان،این کریمه مبارک دل را ربود آنچنان که گویی کتاب مرا می خواند به خواندن.امید دارم به کمک جانهای دوستان مومن، در بحر عظیم این آیه به غواصی معارف پرداخته و بقای آنچه یافتنی است به بهانه این اجتماع مبارک روزیمان گردد که این کلام بزرگی هماره در گوش جان طنین انداز ایست که در نظام هستی بر ما فقیران به بهانه دهند نه به بها.
بقای بقیت اللهی روز و روزه مان.
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
قبل از طرح موضوع با محوریت آیه مورد نظر برای تحقیق دوستان مومن و اهل و دوستدار حق در ماه انس با قرآن،طلب خیری از کلام الله نمودم که آیه ذیل پدیدار گشت:
قال هذا رحمة من ربی