رسته‌ها
پیوند گسستن از مسکو - جلد 1
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 20 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 20 رای
از مقدمه مترجم:
در میان خاطرات کسانیکه از شوروی گسسته و علیه این رژیم به افشاگری پرداخته اند، خاطرات آرکادی شوچنکو دارای ویژگی هایی است که آن را از دیگران متمایز می سازد و از جهاتی به آن برتری می بخشد. این ویژگی ها بخشی مربوط به مقام و موقعیت نویسنده این کتاب در دستگاه شوروی است که افشاگران دیگر فاقد آن بوده اند و بخشی دیگر مربوط به دوران نسبتا طولانی خاطرات و حوادث مهمی است که در این مدت روی داده است.
یک ویژگی این خاطرات ناشی از مقام و موقعیت برجسته ای است که شوچنکو در دستگاه رهبری شوروی داشته است. کسان دیگری که تاکنون علیه رژیم شوروی به افشاگری پرداخته اند، هیچ کدام چنین مقام و موقعیتی نداشته اند. گروهی از اینها نویسندگان، دانشمندان و روشنفکران ناراضی بوده اند که نواقص و معایب جامعه شوروی را درک، تحلیل و افشا کرده اند، اما راهی به درون کاخ کرملین نداشته و از اسرار سیاست دولت شوروی به گونه ای عمیق و دقیق مطلع نبوده اند. اطلاعات مهم شوچنکو از سیاست خارجی شوروی از اواخر دهه پنجاه آغاز می شود و تا اواخر دهه هفتاد گسترش می یابد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
350
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Mahsaa
Mahsaa
1399/05/19
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پیوند گسستن از مسکو - جلد 1

تعداد دیدگاه‌ها:
6
آرکادی شوچنکو عضوی از نومنکلاتورا یا نخبگان شوروی بود که در 11 اکتبر 1930 در اوکراین به دنیا آمد و در بهترین دانشگاه ها و مراکز آموزشی برای نخبگان شوروی حضور یافت و در سال 1956 به وزارت امور خارجه پیوست. از سال 1970 تا 1973 در دفتر شخصی گرومیکو خدمت کرد. قبل و بعد از آن در سازمان ملل کار می کرد. او از سال 1973 تا زمان فرارش در 1978، به عنوان معاون دبیرکل وادهایم مسئولیت داشت. که بالاترین شغل تا آن زمان برای یک مقام شوروی در سازمان ملل محسوب می شد. روایت کتاب تا حد زیادی از این زمان بندی پیروی می کند. دسترسی او به اطلاعات نظامی و K.G.B. اطلاعات امنیتی دولت کاملاً محدود بود. او خلاف این را تظاهر نمی کند و تقسیم پارانوئید اطلاعات در سیستم شوروی را تصدیق می کند. او یکی از اعضای ارشد حزب یا سیاست گذار نبود. اما تردیدی وجود ندارد که دسترسی او به اطلاعات سخت سیاست خارجی و شایعات گسترده‌تر و صمیمی‌تر از هر چیزی بود که قبلاً داشته‌ است ، از جمله حضور او در چندین نشست پولیتورو و همکاری مستقیم با رهبران شوروی مانند نیکیتا اس. خروشچف و لئونید. آی. برژنف. روسی که در ارائه اطلاعات ارزشمند به او نزدیک شد، سرهنگ اولگ پنکوفسکی، افسر اطلاعات نظامی بود که اطلاعات مهمی در مورد توانایی های موشکی ناچیز روسیه قبل از بحران موشکی کوبا در سال 1962 در اختیار آمریکا قرار داد.
سنت پترزبورگ فاصله کمتری با اروپا دارد و همیشه با عنوان "پنجره ای رو به اروپا" از آن یاد می شود. به همین دلیل سبک زندگی و دیدگاه مردم مسکو و سنت پترزبورگ با یکدیگر متفاوت است و ذهنیت مردم سنت پترزبورگ بیشتر شبیه به ذهنیت مردم اروپا است. از آنجایی که مسکو پایتخت روسیه است، فرصت ها شغلی بیشتری در آن وجود دارد و بیشتر مردمانی که زندگی در مسکو را انتخاب می کنند، به خاطر همین موقعیت های شغلی است و نه علاقه ای که قلبا به مسکو دارند. در حالی که کسانی که زندگی در سنت پترزبورگ را انتخاب می کنند، کسانی هستند که عمیقا به سنت پترزبورگ علاقه دارند و از اعماق قلب می خواهند که در سنت پترزبورگ زندگی کنند. در واقع هم مردم مسکو و هم مردم سنت پترزبورگ به روس بودنشان افتخار می کنند، اما لایه دیگری در هویت مردم سنت پترزبورگ وجود دارد که به خاطر اینکه شهرشان پنجره ای رو به اروپا است، آن لایه را کسب کرده اند و همین مسئله در روحیات و طرز تفکر مردم سنت پترزبورگ تاثیر زیادی داشته است.
سنت پترزبورگ به این دلیل ساخته شد که سمبل عالی بودن باشد! پتر یکم حاکم روسیه و کسی بود که سنت پترزبورگ را ساخت. او می خواست که یک شهر اروپایی اما بهتر، زیباتر و بزرگتر از آن ها بسازد تا یک پایتخت جدید برای امپراتوری روسیه داشته باشد.
برعکس روسیه که کاملا آشفته ساخته شده بود و هیچ برنامه ریزی دقیقی نداشت، سنت پترزبورگ با نقشه کاملا طراحی شده ساخته شد و معماری آن دقیقا نمودی از معماری زمان ساخت آن محسوب می شود.زمان سپری شد تا اینکه امروزه این روحیه اروپایی آمیخته شدند و فرهنگ اروپایی در ظاهر و اخلاق و رفتار آن ها بیشتر از هر شهر دیگر روسیه موج می زند و کمی آرام تر و صمیمی تر هستند. احتمالا نزدیک بودن سنت پترزبورگ با کشور فنلاند نیز در شکل گرفتن فرهنگ اروپایی در سنت پترزبورگ بی تاثیر نبوده است.
در کتاب تراژدی مردم روسیه ( اثر اورلاندو فایجس ) تفاوت این دو شهر و علت انتقال پایتخت به مسکو به خوبی تشریح شده است . اگر شد از کتابخانه می گیرم و برایتان توضیح می دهم . . .
مسکو شهری با فرهنگی آسیایی و سن پترزبورگ ( یا همان : پایتخت تزارها ) شهری با رنگ و لعاب فرهنگی غربی بوده است . بلشویک های عمدتا روستایی یا کارگر ، پس از پیروزی ، به عمد و دانسته ، مرکز انقلاب کبیر خودشان را به یک شهر عقب افتاده فرهنگی ( البته از نقطه نظر توسعه سیاسی و مبانی دیکتاتوری و استبدادی ) منتقل کردند . . . و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل . . .
میشه لطف کنید و یک مقداری درباره این تفاوت توضیح بدبد؟
پیوند گسستن از مسکو - جلد 1
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک