مجموعه آثار لنین
نویسنده:
ولادیمیر لنین
مترجم:
محمد پورهرمزان
امتیاز دهید
✔️از متن کتاب:
به مناسبت مرگ اولیانف، نطق در دومین کنگره شوراهای کل اتحاد شوروی، 26 ژانویه سال 1924
رفقا! ما کمونیست ها مردمی از سرشت ویژه ایم. ما از مصالح خاص برش یافته ایم. کسانی هستیم که سپاه سردار بزرگ پرولتاریا، سپاه رفیق لنین را تشکیل می دهیم. هیچ افتخاری بالاتر از تعلق به این سپاه نیست. هیچ افتخاری بالاتر از داشتن نام عضویت حزبیکه بنیادگذار و رهبر آن رفیق لنین است، نمی باشد. همه کس لیاقت عضویت چنین حزبی را ندارد. همه کس را تاب تحمل مصائب و طوفانهای مربوط به عضویت این حزب نیست. فرزندان طبقه کارگر، فرزندان نیاز و مبارزه، فرزندان حرمانهای بی پایان و مساعی قهرمانانه، اینها هستند آن کسانیکه مقدم بر همه باید اعضای چنین حزبی باشد. به این علت که حزب لنیتستها، حزب کمونیست ها در عین حال حزب طبقه کارگر نامیده می شود...
بیشتر
به مناسبت مرگ اولیانف، نطق در دومین کنگره شوراهای کل اتحاد شوروی، 26 ژانویه سال 1924
رفقا! ما کمونیست ها مردمی از سرشت ویژه ایم. ما از مصالح خاص برش یافته ایم. کسانی هستیم که سپاه سردار بزرگ پرولتاریا، سپاه رفیق لنین را تشکیل می دهیم. هیچ افتخاری بالاتر از تعلق به این سپاه نیست. هیچ افتخاری بالاتر از داشتن نام عضویت حزبیکه بنیادگذار و رهبر آن رفیق لنین است، نمی باشد. همه کس لیاقت عضویت چنین حزبی را ندارد. همه کس را تاب تحمل مصائب و طوفانهای مربوط به عضویت این حزب نیست. فرزندان طبقه کارگر، فرزندان نیاز و مبارزه، فرزندان حرمانهای بی پایان و مساعی قهرمانانه، اینها هستند آن کسانیکه مقدم بر همه باید اعضای چنین حزبی باشد. به این علت که حزب لنیتستها، حزب کمونیست ها در عین حال حزب طبقه کارگر نامیده می شود...
آپلود شده توسط:
walterbenjamin
1398/12/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مجموعه آثار لنین
اگر میشود توضیح بدهید از چه بابت این دو سازگار نبودند یا نیستند؟ مرسی.
* یکی گرفتن کارگر و پرولتاریا ...
*نحوه صورت گرفتن خود این گذار بر اساس تز لنین این است که کارگر به نحوی خودآیین قادر به کسب آگاهی طبقاتی نیست و لازم است که این آگاهی از بیرون وارد گردد،یعنی توسط متفکرین حزب.[/quote]
اگر جسارت نباشد با این نظرات خود، به گمانم، به این سوءفهمها اضافه کردهاید.
* «کارگر» معادل فارسی برای «پرولتاریا»ست و به راحتی به جای همدیگر قابل استفاده هستند. شاید منظورتان اشاره به قشر خاصی در بین کارگران باشد (برای مثال کارگر صنعتی) که باز هم مشکلی نیست. بخش «سوژهای در خود» و پس از کسب آگاهی طبقاتی «سوژهای برای خود» بودن هم منافاتی با نامگذاریها ندارد و هنوز میتوان هر دو کارگر یا پرولتاریا را به کار برد.
* این «تز لنین» که در واقع از حزب سوسیالدمکرات آلمان و کائوتسکی به عاریت گرفته شده مبنی بر این که طبقهی کارگر در بهترین حالت فقط میتواند به مبارزات صنفی دست زند و برای ارتقای آن به مبارزات سیاسی، روشنفکران سوسیالیست باید آگاهی طبقاتی را به درون آنان ببرند نیز همان زمان با مخالفت «مارکسیستهای» دیگر مواجه شد و به گمان من نادرستی آن حداقل پس از گذشت صدساله دیگر باید آشکار شده باشد. (این انتقاد هیچ وجه اشتراکی با نفی حزبیت و سازماندهی سیاسی ندارد و یکی نیستند).
این چاپ هنوز کپی نسخهی اصلی ۶۰ سال پیش و چندان مناسب برای مطالعه روی کامپیوتر نیست.
سه جلدی که تحت ویراستاری عزیزاله علیزاده منتشر شده و در اینترنت باید قابل دسترسی باشند توصیه میشوند. (اگر در کتابناک نباشد شاید بعدتر به اشتراک بگذارم).
اما جملات فوق علاوه بر تاریخ با متن کتاب و عقاید لنین نیز 180 درجه زاویه دارد:
«ایدئولوژی امپریالیستی در طبقه کارگر نیز نفوذ مینماید. دیوار چین این طبقه را از طبقات دیگر جدا نکرده است. پیشوایان حزب «سوسیال دموکرات» آلمان به حق و به جا به «سوسیال امپریالیست» یعنی سوسیالیست در گفتار و امپریالیست در کردار ملقب شدهاند. دانشمندان بورژوازی معمولاً به شکل نسبتاً پوشیدهای از امپریالیسم دفاع میکنند. بدینطریق که سیادت مطلق امپریالیسم و ریشههای عمیق آن را پردهپوشی مینمایند» (صفحه 432 کتاب حاضر)