رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
نظام های سلطه
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 18 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 18 رای
کتاب حاضر زبانی بسیار ساده اما در عین حال مبتنی بر شواهد دارد. چامسکی به ندرت جمله ای را بدون مدرک مستندل بر زبان می آورد. به همین دلیل با وجود آنکه بسیاری (از جمله مراجع قدرت) از او دلخوشی ندارند، به ندرت کسی قادر است در سطح اندیشه با او مقابله کند.
اگر بخواهم میراث چامسکی را در یک کلام خلاصه کنم، آن کلمه پرسشگری است و این پرسشگری از ابتدایی ترین و بدیهی ترین اصول شروع می شود. هیچ چیز بدیهی نیست و هیچ چیز را نباید کورکورانه پذیرفت، حتی و به ویژه اگر رای اکثریت باشد.
در بزرگی چامسکی همین بس که مقالات و کتابهای وی در کنار کارل مارکس و ویلیام شکسپیر بیشترین تعداد ارجاع را در علوم انسانی در طول تاریخ به خود اختصاص داده است.

فهرست مطالب:
مقدمه مترجم
امپریالیسم آمریکایی نو
زنجیرهای تسلیم و تملق
قیام ها
اغتشاشات داخلی
حکمت نامتعارف
بردگی ذهنی
چگونگی کشف کردن را بیاموزیم
اشراف زادگان و دموکراتها
منابع و مآخذ
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1398/10/28

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نظام های سلطه

تعداد دیدگاه‌ها:
39
1- قرآن به عنوان یکی از راهکارهای رهایی می فرماید : واعدو لهم ماستعطتم . . .چرا غرب خودش را تجهیز کرد و مسلمان نکرد یا نتوانست ؟ و چه شد که غرب توانست خودش را تجهیز کند و مسلمان ( فلسطینی یا مردم عربستان علیه حکام خود ) نتوانستند ؟ آه فراموش کردم وجود دشمن و توطئه های او مانع می شود که آدم قوی شود ! ولی پس چرا خدا چنین فرمانی صادر کرده ؟ !!! 2- خیلی ببخشید ولی نشنیدن نام گوته توسط یک نفر آلمانی نیز : خر کردن مخاطب یا خر بودن آن آلمانیست ! مثل اینکه یک نفر ایرانی نام حافظ را نشنیده باشد . بله امکانش ( در مقیاس بسیار اندک ) هست ولی آیا می شود آنرا شاهد مثال آورد ؟ 3- سیاستمدار غربی ( در کل و در مجموع ) به هر حال بهتر از سیاستمدار شرقی یا جهان سومی است و من منکر این نیستم که آنها برآیند مردم و جامعه خود هستم ولی برای جلوگیری از متشتت شدن و بیراهه رفتن بحث گفتم من فعلا کاری به سیاستمداران ندارم . شما ضد و نقیض سخن می گویید از یک سو ایرانی و عربستانی را گرفتار دست حکام و سیاستمداران خود می دانید ( که بد هستند و دست نشانده غرب ) و از سویی دیگر : حکام غربی را برآیند مردم غرب می دانید طبق استدلال شما چرا حاکم عربستانی یا ایرانی نباید برآیند جامعه ایران یا عربستان باشد ؟ 4- در حکومت طالبان که طبق دلخواه شما به زور حجاب را پیاده کرده . . . خواهش می کنم از یک نفر افغانی سئوال کنید آمار وحشتناک لواط و همجنس بازی در افغانستان را !!!! ( و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل )5- خداوند در قرآن می فرماید : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را / به من توکل کنید / اگر مردم دیاری تقوی پیشه کنند : برکت از آسما و زمین بر آنها می بارد / ای مردم هر چه به شما می رسد در نتیجه ظلم و ستم و گناهان خودتان است و دهها نمونه آیه دیگر . . . ولی شما و مردم مظلوم مسلمان در اقصا نقاط جهان ، به جای اینکه قبول کنید مشکل از خودتان و درون خودتان است از صبح تا شب به دنبال دشمن فرضی در خارج هستید و ایکاش اندکی در شناسایی همین دشمن فرضی دقت می کردید و متوجه بلوک شرق می شدید که مهد استبداد و طاغوت و خفقان و شرک و بی خدایی است نه کسانی که حداقل اقشار وسیعی از آنها به حضرت مسیح اعتقاد دارند . . . .
1-دقیقاً نقطه ی افتراق من و شما همینجاست. من معتقد نیستم که در غرب دروغ نمی گویند چون فلان اندیشمند گفته دروغ نگویید. بلکه دروغ نمی گویند (یا کمتر می گویند) چون برایشان هزینه زاست. اینجا هم اگر شما آزادی رسانه اعمال کنید و دروغ گفتن را جرم انگاری کنید و حساب کشی کنید، همان نتیجه را می دهد. البته بماند که وقتی به مسائل کلان برسد، خوب هم دروغ می گویند و مدعی وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق می گردند تا کمپانی های تولید سلاح را پروار کنند. می دانید چرا؟ چون ائتلاف تشکیل می دهند و بعد هم کسی زورش به آنها نمی رسد که بابت این دروغ مجازاتشان کند. شما بسیار ساده انگارانه به مسائل نگاه می کنید. در قالب ذهنی شما، خلق الله همچون موم در دستان پوپر و سارتر و راسل و هوگو هستند. (جالب است بدانید خانواده همسر برادر من آلمانی هستند و نام گوته را هم نشنیده بودند، بعد شما معتقدید دروغ نمی گویند چون گوته گفته اخ و پیف است) 2-شما سخنانی می زنید که منطق درستی ندارند. یعنی می گویید جامعه غرب، برآیندی از اندیشمندانشان است ولی سیاستمداران غرب، برآیندی از جوامعشان نیست! آنها که دیگر دموکراسی دارند و کسی خودش را به زور حقنه نمی کند. همان سیاستمداران، برآمده از همان جوامع هستند و عصاره و چکیده آن جوامع در عرصه سیاست اند. 3- نه من از قضا کاری به آزادی پوشش ندارم. این شما هستید که در هر بحث و گفتگویی، لگدی هم محض رضای خدا به قانونی ساختن دستور الله در پوشش می زنید. آنکه برای بار نخست حرف از پوشش زد شما بودید. حال پاسخ مرا بر نمی تابید. خرده گرفتن بر فساد در ایران و سینه زدن برای بازگشت به استرالیا -خیلی معذرت می خواهم- خر فرض کردن مخاطب توسط خلبان مذکور است. آن بهشت اخلاق در نیمکره جنوبی، هیچ تفاوتی با فرهنگ منحط غرب ندارد. من منکر فساد در ایران نیستم. ولی ربط دادن آن به تفکرات بنده بی مبناست. چرا که اولا من برخلاف جمهوری اسلامی معتقد به تساهل در امر حجاب نیستم و به جرم انگاری بی حجابی و واکنش سخت معتقدم. ثانیاً به هیچ مذهبی هم معتقد نیستم و در یک کلام متدین و مسلمانم. ثالثاً حجاب، سرعت گیر است، مانع نیست. ولی از سوال بسیار خوب شما نمی توانم بی پاسخ بگذرم. واقعا چرا عربستانی نمی تواند آل سعود را به زیر بکشد؟ و چرا فلسطینی نمی تواند قوی شود تا سرزمین خود را آزاد سازد؟ هر چند معتقدم با فکر کردن زیر 30 ثانیه، خودتان می توانستید به جواب برسید. به همان دلیل که ایرانی نمی تواند. سالانه میلیاردها دلار کمک تسلیحاتی و مالی به اسرائیل -نور چشم غرب- می شود و از آن طرف فلسطینی در محاصره است. از آن جهت که فلسطینی وقتی بخواهد کشوری فقط در مرزهای 1967 تشکیل دهد (نه 1946)، باز هم وتو می شود. از آن جهت که همان اسرائیل بمب اتم دارد و خوب است و کسی کاری به کارش ندارد و کماکان کمک هایش را دریافت می کند و آخرین فناوری های نظامی در اختیارش قرار می گیرد، ولی ایران (دشمن اسرائیل) برای اینکه فقط به کشور آستانه هسته ای تبدیل شود تحریم می شود. آه، یادم نبود که سیاستمداران غربی به جامعه غربی بی ارتباط اند. و البته عربستانی نمی خواهد چون در مذهب اهل سنت قیام بر علیه حاکم جائر و فاسد و ظالم نیز جایز نیست (یادگار عقاید پراکنی بنی امیه). حالا شما به من بگو چرا ایرانی نمی تواند؟ آن ریسمان الهی نیز قرآن است، نه آزادی. خود پیامبر هم به حد خاصی از آزادی معتقد بود و فی المثل زناکار را تازیانه می زد (البته اگر نگویید این روایت منطبق با قرآن، از من فردی مذهب گرا می سازد). در هر حال اگر معتقدید که خداوند بر گوش و قلب من مهر زده، گفتگو با ضالینی همچون من بی فایده ست. این را هم بگویم که خدا بر چشم کسی مهر نمی زند. بلکه بر چشم، پرده می افکند (23 الجاثیه). وقت بخیر
فرمایش شما متین ولی اگر دقت کنید من گفتم که منظور من غرب جغرافیایی نیست و من ژاپن و کره جنوبی را نیز جزء غرب می دانم . من اسلام را قبول دارم ولی فهم من و تعریف من از اسلام با فهم دوستان اسلامی ، تقریبا در نقطه تضاد قرار دارد و اتفاقا به اندیشه های شما بسیار نزدیک تر است ( که فکر می کنید اسلام را قبول ندارید ) دوست عزیز ، اگر پیامبری امروز از جانب خدا می آمد بیشتر سخنان شما را تایید می کرد . دوست خوبم اگر کسی اسلام را به درستی ( و فارغ از حب و بغض های متعصبانه رایج ) بفهمد به این نتیجه می رسد که یکی از کارکردهای اصلی اسلام ، برانداختن مذهب و ریشه کن کردن متولیان مذهبیست ! آزادی کارکرد دیگر اسلام و برانداختن نظام های طبقاتی کارکرد دیگر آن است . . . اگر قرون وسطی یا دوران حشت استالین یا فاشیسم ها شکل گرفت گناه آن به گردن عیسی و مارکس و نیچه نبوده و نیست ، آنها خود ، درست اندیشیده و درست عمل کرده اند . . . .
هنوز در انکار به سر می برید چون گرفتار ایدولوژی هستید من سخن شما را اصلاح میکنم عبارت از شرق به غرب رفتن ناصحیح است زیرا در همین شرق کشورهای موفق زیادی با آمار مهاجرت ناچیز هستند همین امارات و سنگاپور و چند کشور دیگر شرقی جز آرزوهای برخی غربی ها برای مهاجرت هستند صحیح تر این است که بگوییم مهاجرت از کشورهای فلک زده ایدلوژی زده به کشورهای آزاد صورت می گیرد و از بلاروس غربی و جمهوری اسلامی و افغانستان اسلامی سرازیر جهان آزاد می شوند خودت را گول نزن چیزی که باعث می شود از ایران مهاجرت به کشورهای لیبرال صورت گیرد ایدلوژی حاکم بر ایران است بسیاری از ایرانیان تحمل اسلام را ندارند و در سرزمین خویش اسیر هستند شما از قانون یا توسری یا روسری حمایت نکن ببین چند میلیون ایرانی از مهاجرت منصرف می شوند، شما (منظور ایدولوژی شماست) اول انقلاب از دین رسمی اسلام و قوانین اسلامی حمایت نمیکردی چندین میلیون اهل کتاب غیرمسلمان از مهاجرت صرف نظر می کردند، در ایران یک بهایی یا بی دین نمی تواند به شغل های اجرایی برسد و اصلا شهروند محسوب نمی شود ، سنی ها در ایران شهروند درجه دوم هستند اینها دلایل مهاجرت است نه تحریمی که بزرگترین سرمایه و درآمد برای کاسبان تحریم درست کرده است
دانی ز چه با عواطف زنده خویش / کرده است اروپا همه را بنده خویش ؟/ ما جمله به فکر ذکر بگذشته خود / آنها همه در خیال آینده خویش /(فرخی یزدی) یوالل نوح هراری در کتاب انسان خردمند می نویسد( البته نقل به مضمون ) : اولین قدمی که مردم در اروپا در دوره رنسانس برای پیشرفت برداشتند این بود که اعتراف کردند و قبول کردند تا آن زمان اشتباه رفته اند اشتباه فکر می کرده اند نگاه و بینش آنها اشتباه بوده است وقتی متوجه این موضوع شدند ( که در فرنهگ اسلامی به آن توبه می گویند ) بقیه مراحل خود به خود حادث شد و آنها شروع به تغییر و پیشرفت کردند . . . دوستان انسان باهوش و عاقل از تغییر کردن نمی ترسد . ما تا خوب نشویم تا به یکدیگر کمک نکنیم و قلب ما از محبت هم ( و حتی از محب مخالفین و دشمنان ) سرشار نشود تا در جایی دیگر ( به جز تفکرات و اخلاق ) خودمان دنبال مقصر هستیم . تا خرافاتی فکر می کنیم تا دروغ می گوییم . تا ماده گرا هستیم و تمام فکر و ذکر ما شکم است نه تغییر دادن دین نه دتغییر حکومت و نه برداشته شدن تحریم و نه هیچ چیز دیگری مشکل گشا نخواهد بود راه رهایی فقط و فقط از تغییر می گذرد و بستر تغییر انتخاب آزاد و آگاهانه است . . . پس درود بر آنکه راه هدایت و رستگاری پیش گرفت . . .
1- متاسفانه شما با خشم ، فکر می کنید و پاسخ می دهید و به همین دلیل راه به جایی نمی بریم ! 2- شما متن را به صورت کامل نمی خوانید من دقیقا نوشتم : مردم غرب زاییده چنین تفکراتی هستند . یعنی اگر مثلا فلان اندیشمند غرب گفته دروغ نگویید مردم در غرب دروغ نمی گویند . بله میرداماد و حافظ و سعدی هم گفته اند دروغ نگویید ولی آیا ما دروغ نمی گوییم ؟3- من نوشتم کرای به سیاستمداران آنها ندارم ولی شما باز برای کسانی اشک می ریزید ( به فرض که تمام آنچه گفته اید صحت هم داشته باشد ) که ربطی به اندیشه غرب و حتی مردم غرب ندارد . دیدیم که چه خونها از دانشجویان در همان غرب ریخته شد در مبارزه با جنگ ویتنام 4- ظاهرا شما خلی عزای آزادی پوشش را دارید محض اطلاع شما یک نفر خلبان ایرانی مقیم استرالیا پس از چند سال به ایران بازگشته بود می گفت : چقدر اینجا فساد زیاد شده است من دارم دیوانه می شوم و می خواهم هر چه زودتر به استرالیا برگردم ! این هم از نتایج تفکرات جنابعالی و افرادی که مانند شما مذهب محور فکر می کنند تمام عزایشان حجابزن است و هنوز مانند 1400 سال قبل ، موقع بحث ، کف بر دهان آورده و مخالفین را دشمن خدا می پندارند ! و اینگونه راه را بر هر نوع تفکر عقلی و منطقی و انسان مدارانه بر خود می بندند ! به فرض که تمام منطق شما درست باشد ! خوب چرا فلسطینی نتوانسته قوی شود و پدر اسرایلی را درآورد چرا مردم مسلمان عربستان که در مرکز اسلام زندگی می کنند نتوانسته اند قیام کنند و حکام را به زیر کشیده و حکومت شبیه طالبان براه انداخته و کشور را به اوج قله های ترقی برسانند . . . اصلا چرا راه دور می رویم . همین طالبان که داعیه اجرای موبه موی شریعت را دارد چه غلطی کرده و چه گلی به سر مردم خودش زده یا خواهد زد ؟ من نمی گویم شیفته غرب یا غرب زده شوید ولی خداوند به انسان ، اندکی عقل داده بروید نگاه کنید چکار کردند که آنها رفتند و ما ماندیم ؟ به قول فرخی یزدی ( البته اگر ایشان را فاسد و جنایتکار ندانید ! ) هر مملکتی در این جهان آبادست / آبادیش از پرتو عدل و دادست / کمتر شود از حادثه ویران و خراب / هر مملکتی که بیشتر آزادست . . / آری ، آزادی آن رکن محکم و آن ریسمان نورانی الهیست که خداوند به نوع بشر عنایت کرده و تنها از این راه می توان به سلامت و حتی به خدا رسید و هر راهی جز این ره به بیراهه می برد . هر چند من نیک می دانم وقتی خدا بر قلب و گوش و چشم کسی مهر زده باشد بیدار کردن او از خواب غفلت بیشتر شبیه معجزه می ماند و از کلام من و امثال من کاری ساخته نیست . . . ما هر چه گوییم وسوسه های شیطانی در اندیشه های دوستان آنها را می برد آنجا که خود می خواهد . . . .
ملاک نقد غرب، اگر نقد اندیشمندان و فرهیختگان غرب باشد، نقد شرق هم باید به نقد اندیشمندان و متفکرین شرقی خلاصه شود. اینکه من چند نویسنده انتخاب کنم (که البته برخی هایشان در زندگی شخصی، برخلاف نظر سیاوش چندان هم شریف نبوده اند) و بعد بیایم و بگویم گفتارشان را نقد کنید وگرنه بلوک غرب خوب است، چه اندازه خردمندانه است؟ شما هم بیا و میرداماد و ابوریحان و حافظ و فردوسی و زرتشت و عیسی و محمد را نقد کن، اگر نکته ی بدی پیدا کردی، حرف شما درست است وگرنه بلوک غرب فلان و بیسار است! میخواهید بدانید چرا مردم از بلوک شرق به بلوک غرب می روند؟ (که البته همه جا هم اینگونه نیست و خیلی ها هم از بلوک غرب به چین می روند) به این خاطر که جایی مثل ایران که از منظر جغرافیایی در شرق واقع شده، توسط همان بلوک غرب در تحریم است و دستمزد کارگرش به 150 دلار در بهترین حالت رسیده است. به این دلیل که همان عراقی پناهنده، کشورش توسط بلوک غرب مورد تهاجم قرار گرفته است و باید با داعش سر کند. به این دلیل که همان فرد افغانستانی که بی پناه و سرگردان به هواپیمای دژخیم آمریکایی آویزان شده، باید طالبانی را پذیرا شود که به لطف آمریکا در تقابل با شوروی در دامانش انداخته شد. حرف مفت و سخت زیبا زدن و جملات قصار تفت دادن را همه بلدند و نیاز به هوگو و گوته نیست. بمب اتم انداختن بر سر هزاران نفر است که هنر هر کسی نیست و تا به الان فقط از بلوک بی شرافت غرب سر برآورده است (هر چند بلوک شرق هم پخی نیست). اشغال سرزمین فلسطینیان است که به لطف بلوک غرب و خفقان گرفتن ایشان اجرایی می شود. حالا هم لطف می کنند و به پوشش فلسطینیان ایراد نمی گیرند؟ جان جدت از این حیوان های متکلم حمایت نکن. همین ماه پیش بنده در امارات بودم. آنجا هم اینطوری نیست که هر پوششی را بتوانید بپوشید و اگر زیادی دوز کفر را بالا ببرید بازداشت می شوید. امارات اینگونه است، عربستان جای خود را دارد. اگر منظور این است که پوشش اسلامی اجباری نیست، این مسئله با آزادی پوشش (که لابد در طویله ها اجرایی است، چون آنجا حیوانات آزادند که هیچ پوششی نداشته باشند) فرق دارد. آش آزادی عقیده در عربستان آنچنان شور است که همین امسال، وزیر خارجه فعلی آمریکا از آن انتقاد کرد (عجب بلوک غرب دلسوزی). شما یک شخصیت سیاسی شیعه در عربستان معرفی می توانید بکنید؟ مورد حمایت بلوک شرق است؟
متن سخنرانی ویکتور هوگو در مجلس فرانسه در سال 1850 که از آن به عنوان یکی از تاثیرگذارترین سخنرانی‌های تاریخ یاد می‌شود : برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن حکومت ، بیشتر از یک قاتل عادی ، حق قاتل شدن نداشته باشد، و وقتی که بصورت حیوانی درنده عمل کند، با خودش نیز چون حیوانی درنده عمل شود.
برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن جای کشیش در کلیسای خودش باشد و جای دولت در مراکز کار خودش، نه حکومت در موعظه مذهبی کشیشان دخالت کند و نه مذهب به بودجه و سیاست دولت کاری داشته باشد.
برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن، همچنان که قرن گذشته ما قرن اعلام تساوی حقوق مردان بود، قرن حاضر ما قرن اعلام برابری کامل حقوقی زنان با مردان باشد.
برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن آموزش عمومی و رایگان، از دبستان گرفته تا کلژدوفرانس، همه جا راه را به یکسان بر استعدادها و آمادگی ها بگشاید. هرجا که فکری باشد کتابی نیز باشد. نه یک روستایی بی دبستان باشد، نه یک شهر بی دبیرستان، نه یک شهرستان بی دبیرستان،و همه اینها زیر نظر و مسئولیت حکومت لائیک، حکومت کاملا لائیک ،حکومتی منحصرا لائیک باشد.
برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن بلای ویرانگری بنام گرسنگی جایی نداشته باشد. شما قانونگزاران، از من بشنوید که فقر آفت یک طبقه نیست، بلای همه جامعه است. رنج فقر تنها رنج یک فقیر نیست، ویرانی یک اجتماع است. احتضار طولانی فقیر است که مرگ حاد توانگر را به دنبال می آورد. فقر ، بدترین دشمن نظم و قانون است. فقر نیز، همانند جهل، شبی تاریک است که الزاما می باید سپیده ای بامدادی در پی داشته باشد. /
ویکتور هوگو، سخنرانی در مجمع قانون گزاری فرانسه ؛ 15 ژانویه 1850
موضوع مشخص است سیاوش گرامی، هیچ آرمان شهر بی عیب و نقصی وجود ندارد هرکس درباره یک سیستم بی عیب و نقص بهشتی یا به مشابه آتلانتیس سخن بگوید یک واقعیت گرا نیست و اسیر ایدولوژی و تفکرات خویش است حتی در سیستم اولیه الهی ادیان ابراهیمی نیز قابیل هابیل را کشت. ما صرفا می توانیم به سمت آن جهت که بازدهی و کارایی بهتر و ثابت شده دارد برویم، مجموع تفکرهایی که در غرب در عصر روشن گری آغاز شد جمعیت بشر را از چند صد میلیون نفر به هفت میلیارد نفر برد و رفاه بشر را از انسان هایی که اگر خوش شانس باشند یک قرص نان برای سیر کردن شکم خویش و خانواده خویش داشتند امروز دارای حق انتخاب زیاد هستند و حتی امنیت نسبی جهانیان امروز بسیار بهتر از قبل از انقلاب صنعتی است آنان باورها و شرایط را برای بهتر شدن اصلاح می کنند و اسیر قوانین هزار و چهارصد سال پیش یا حتی قرن نوزدهم نیستند، کشورهای غربی نیز طبیعتا مانند هر تفکر آگاه و خردمندی برای بهتر شدن شرایط کشورهای خویش تلاش می کنند طبیعتا و اخلاقا نفع خویش را در نظر می گیرند درست مانند رابطه های عادی مشتری و فروشنده که اگر تعقل حاکم باشد تعادل برقرار می شود، بقیه کشورها نیز بجای ایدولوژی زدگی و دنبال توهمات رفتند می توانند عاقل باشند و از دستاوردهای پیشین بشر استفاده کنند نیازی نیست چرخ را از نو ساخت. اینکه کشتار سنی ها در ایران و محرومیت بلوچستان و کشتار کولبران و کشتار راننده های حامل بار غیرگمرکی را توی ایران نبینید و شعار یا روسری یا توسری را ستایش کنید و برای فلسطین و شیعیان یمن اشک بریزید و بعد فرش قرمز برای طالبان پهن کنید و نوکری اسد و روسیه و امپریالیسم چین کنید این راه به دموکراسی و آبادی و آزادی ختم نمی شود. امثال چامسکی برای گروه های ایدلوژیک و غیرواقع گرا مانند فارک و مائو و خمرهای سرخ و طالبان و اسلامیست های تروریست بیانیه های شعاری صادر می کنند و بعد از افزایش حجم کشتارها میگویند کمونیسم واقعی نبود اما حقیقت این است که یک جامعه بر اساس علم و خرد و با ابزارهای دانایی از فیزیک و شیمی و جامعه شناسی و... ساخته می شود اگر کشوری واقعیت های اقتصادی و علمی را انکار کند و اسیر ایدولوژی شود نتیجه فاجعه بار خواهد بود
1- پرهیزگاری با ملایمت : شنیدن و با محبت قضاوت کردن است ( شکسپیر ) 2- دانستن و از مسئولیت ، فروگذار نکردن و آن را به دیگران محول نکردن از نشانه های والا بودن است.( نیچه)3-حقیقت ، مانند دریاست که چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد.( نیچه ) 4-عذاب وجدان ، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است.( ویکتور هوگو ) 5-هرچه خدایی نیست ، فرو ریختنی است. (ویکتور هوگو ) 6- آن که امید دارد هر چهار فصل سال بهار باشد، نه خود را می شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را. ( فرانسوا ولتر) 7- خطاهای بشری اول رهگذر، بعد میهمان و چندی نمی گذرد که صاحبخانه می شوند. فرانسوا ولتر8-اگر بر ناتوان خشمگین شدی، دلیلش این است که قوی نیستی. فرانسوا ولتر 9- اگر می خواهید انسان شایسته ای شوید، از هوای نفس بکاهید. فرانسوا ولتر 10- خرابی کار یک مملکت از دو چیز است : نداشتن مردان عالم و لایق و نبودن آنها بر سر کارهای مملکت. فرانسوا ولتر 11- زر اندوزانی که برای مال دنیا کیسه دوخته اند، بدانند که لباس آخرت جیب ندارد. فرانسوا ولتر
هیچ سیاه یا سفید مطلقی وجود ندارد ولی واقعا بی انصافی و خود را به کوری زدن است اگر دو بلوک غرب و شرق را در یک کفه ترازو قرار دهیم . . .1- مردم فلسطین یا (( شیعیان عربستان )) هیچگاه برای نوع دین و عقائد خود مورد پی گرد و تفتیش قرار نگرفته و زندانی نشده اند2- یا انتخاب نوع پوشش و لباس 3- در بیت المقدس تمامی ادیان آزاد هستند ( البته اگر کسی بخواهد ایراد بنی اسرایلی بگیرد می گوید پس چرا در نماز جمعه فلان روز به مردان زیر 50 سال اجازه ورود ندادند که خوب پاسخش را خود حاضرین در نماز جمعه بهتر می دانند !!!) 4- به ندرت ( من که مورد خاصی سراغ ندارم ) نویسنده یا هنرمند یا دانشمندی از بلوک غرب به بلوک شرق گریخته باشد ولی عکس این قصه بارها اتفاق افتاده5- اگر هر دو بلوک به یک میزان خوب یا بد هستند چرا وضعیت فقر و فلاکت و تورم و بگیرو ببندهای امنیتی در بلوک شرق به مراتب فاجعه بار تر از سایر نقاط جهان ( به جز افریقاست ! ) 6- چرا اکثر مردم دنیا به جای مهاجرت به بلوک شرق ، بلوک غرب را انتخاب می کنند ؟ 7- چرا مردم ، از بلوک غرب به نقاط دیگر مهاجرت نمی کنند 8- من قبلا نیز بارها گفتم ( و دوستان نیز بارها خود را به نشنیدن زدند ! ) که منظور من از غرب ( در این مباحث ) حاکمان سیاسی آنجا نیستند ، بلکه منظور من نوع اندیشه و ایدئولوژی حاکم بر غرب است که پایه گذاران ( یا مبلغان بعدی ) آن انسانهای شریفی مانند : ویکتور هوگو - ژان ژاک روسو - ولتر - نیچه - آندره ژید - تسوایک - گوته - بوده اند و این نوع تفکر حتی از نظر جغرافیایی نمی تواند شامل حوزه غرب بشود و به راحتی افرادی مانند داستایوسکی و تولستوی و ماکسیم گورکی را نیز در بر می گیرد . مردم غرب ( غرب فرهنگی مانند ژاپن و کره جنوبی ) زاییده و پرورش یافته چنین فرهنگ انسان مدارانه و خرد مداری هستند . . . حتی فرض کنیم شما دوستان محترم 100% درست می گوید و غرب از سر تا پا وحشیو جنایتکار و فاسد است ! اشکالی ندارد بیایید و نوشته های این نویسندگان را که گفتم نقد کنید ما ببینیم کجایش شیطانی و بد است ؟ و بعد آنرا در تقابل با نوشته ها و اندیشه ها و شعارهای آسمانی و انسانی و روحانی شما قرار دهیم : تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. ..
نظام های سلطه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک