رسته‌ها
قصه حسن و محبوبه
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 8 رای
از متن کتاب:
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود.
یک ده کوره ای بود، خراب آباد، یک گوشه کویر، مانده از روزگارای خیلی قدیم، سوت و کور... آبش خشکیده، باغش پژمرده، صحراش ویران، خانه هاش سیاه و دود زده، پنجره ها بسته، نه آبی، نه آبادی، نه بانگ مسلمانی، فقط گاه به گاه صدای سگهایی که پارس می کردند یا شغالهایی که از دور زوزه می کشیدند و احیانا نیمه شبها، غریو شوم جغد، قفط دور و بر قبرستون ده، بیا و برو و شور و شری برپا بود، جمعی و فریادی و شیونی و روضه ای و بیا و برویی...
توی این ده یک چند تا آخوند و ملا و سید و دعانویس و جنگیر داشت، یه چندتایی هم دکاندار و خرپول و رباخور که البته مثل همه جا این دو دسته باهم ساخت و پاخت داشتند، یک خان بدسبیلی هم بالاسر همه، این دو دسته هم دور و برش. چند تا قرطی هم تازگی ها پیدا شده بودند، اینها عده ایشون بچه هایی بودند که رفته بودند شهر و سربازی خدمت کرده بودند یا نوکری توی خانه های اعیون ها و یا ولگردی و عیاشی و ادا اطوارهایی را از شهر سوغات آورده بودند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
44
آپلود شده توسط:
Mahsaa
Mahsaa
1399/08/22

کتاب‌های مرتبط

آندریا جعفر کاپالدی
آندریا جعفر کاپالدی
4.2 امتیاز
از 6 رای
مار در معبد
مار در معبد
4.3 امتیاز
از 48 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
شراب خام
شراب خام
4.5 امتیاز
از 40 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قصه حسن و محبوبه

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
قصه حسن و محبوبه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک