رسته‌ها
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر
کتابی انتخاب نشده
کتاب‌های بیشتر

نویسنده‌های مورد علاقه

نویسنده‌ای انتخاب نشده
نویسنده‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

برای زیستن دو قلب لازم است قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند قلبی که هدیه کند ،قلبی که بپذیرد قلبی که بگوید،قلبی که جواب بگوید قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من می‌ خواهم تا انسان را در کنار خود حس کنم. دریاهای چشم تو خشکی
بگذار تا آخر بریزد ـ آبرو ـ چیست‌؟ حرف حساب‌ِ این دو پاهای دورو چیست‌؟ آنچه تو می‌خواهی نخواهم بود، اینم‌ دنیای «بوف کور»ی‌ام دنیای پوچی است‌ از آن که هرگز نیستم یک عمر گفتی‌ پس این «من‌ِ» آیینه‌های روبرو چیست‌؟ اصلاً برایت یک مثال سا
زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست گر سر کنم شکایت هجران ، غریب نیست جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش کزجان شکیب هست و زجانان شکیب نیست گم گشته ی دیار محبت کجا رود نام حبیب هست و نشان حبیب نیست عاشق منم که یار به حالم نظر نکر
مدت زیادی کتابناک نیومدم ...ولی چیز زیادی تغییر نکرده هنوز هم بعضی ها سوزنشون یه جا گیر کرده. بحث نژادی ، کدوم نژاد برتره. ول کنید این تفکرات فسیل شده رو . گفتگو در مورد تاریخ خوبه اگه صرفا علمی باشه
((در انتظار دره ها رازیست)) این را به روی قله های کوه بر سنگهای سهمگین کندند آنها که در خط سقوط خویش یک شب سکوت کوهساران را از التماسی تلخ آکندند
ممنون استفاده کردم
آخرین نوشته ها قبل از شهادت ای حیات، با تو وداع می‌کنم با همه زیبایی‌ها و جمال و جبروتت، با همه‌ی کوهها و آسمان‌ها، دریاها و صحراها، با همه وجود وداع می‌کنم، با قلبی سوزان و غم‌آلود به سوی خدای خود می‌روم و از همه‌ چیز چشم می‌پوشم. ای پاها
تو دونسته بودی چه خوش باورم من شکفتی وگفتی از عشق پرپرم من تا گفتم کی هستی تو گفتی یه بیتاب تا گفتم دلت کو تو گفتی که دریاب قسم خوردی بر ماه که عاشق ترینی توی جمع عاشق تو صادق ترینی همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت به خود گفتم ای وای م
سر آن ندارد امشب که بر آید آفتابی چه خیال ها گذر کرد وگذر نکرد خوابی نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم که به روی دوست ماند که برافکند نقابی باتشکراز شما کارتون عالیه :))
ممنووووووووووووووووووون
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک