کافکا در کرانه
خوندن این کتاب جز یکی از بهترین تجربه های زندگیتون میشه .
مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
و سهم هرکس فقط یه قاب پنجره میشه ...
مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
آقای قهاری من کتابتون رو خوندم . سعی کردم نظرات دیگران هم بخونم تا نظری که راجع به کارتون میدم تکراری نباشه . اما خیلی تعداد نظرات زیاد بود نشد همشون رو بخونم امیدوارم حرفام تکراری نشه . شما به عنوان یه نویسنده فضایی رو به تصویر کشیدید که ق
میم مثل مینیمال
حکایت من شد حکایت آدمی که میاد یچیزی رو درست کنه اما خودش در نقش آدم بد ظاهر شد . ببخشید از دوستان . فضای اینجارو خراب کردم . موفق باشید
میم مثل مینیمال
منم بسیار موافقم که افراد با دیدگاه ها و با توجه به اطلاعات و تجربه در پس زمینه و حق بیان در پیش زمینه بدون ترس بتوانند لایه ها و همینطور دریچه های بیشتری از این دنیای هیجان انگیز هنر را به روی ما باز کنند .و ممنون از دوستانی که با همت خود
میم مثل مینیمال
در آخر . تبریک به همه افرادی که این تجربه را تجربه کردند .
میم مثل مینیمال
از نظر من فقط یک داستان در قالب کمینه گرایی این قابلیت رو داشت و در مفهوم خود مثل دو تا قیف که از مقطع باریکش به هم چسبیده باشند مخاطب رو درگیر همون چیزی میکرد که میخواست بیان کند . اسم داستان رو نمیگم تا جهت ندم به دوستان . چون فقط نظر من
میم مثل مینیمال
خیلی خوب و خیلی جالب از نظر عملکرد جمعی . اما درمورد داستان ها و مینیمال گرایی قبل از داستان جالبه به یه نکته ای اشاره کنم اون هم در معماری و ارتباط ملموس تر فضا . و مینیمالیست و آیکونو گرافی (فشرده سازی حداکثر بیان در کمینه ترین حالت فرمی
عرفان حافظ یا تماشاگه راز
[quote='farheekhteh']در ادامه مطلب قبلی باید اشاره کنم که اساسا مقایسه بزرگواران گذشته ما با یکدیگر درست نیست و یا حتی مثل مقایسه یک فیزیکدان با یک ریاضیدان نادرست است، و توضیحی که نوشتم در پاسخ به جمله ((...البته ممکن است،بگوییم حافظ عارفی
عرفان حافظ یا تماشاگه راز
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست