افسانه های تبای
من هنوز نتونستم این کتابو بخونم
بیشتر دوست داشتم نمایشنامه آنتیگونه رو پیدا کنم و بخونم
اگه کسی داره ممنون میشم. حتی انگلیسی هم باشه خوبه
الهه ناز
تو عمرم کتاب به این مخرفی نخونده بودم
آخه این چی بود نوشته؟
دیگه خیلی خیلی داستان بود
رمان باید کمی هم از واقعیت بهره گرفته باشه
حداقل یه جذبه ای
همه خوشگل
همه پولدار این کجاش جذابه
کجاش با زندگی ماها سازگاره
(البته قسمت دومش م
شراره
این کتابو چند سال پیش خوندم
اسم نویسنده اش یادم نبود
میخوام دوباره بخونمش
حیف که نمیشه دانلود کرد
شخصیت شهاب خوب بود
میدونستم همین جوری شراره رو ول نکرده
همیشه معتقدم کسی که ترک میکنه بیشتر از کسی که ترک میشه زجر میکشه
گندم
گندم اولین رمانی بود که خوندم
شاید علاقه ی من به رمان از همین جا شروع شد
تا حالا 7 یا 8 بار خوندمش
هوزم توی لیست رمانایی که خوندم اوله
چه نویسنده ها ی خارجی چه نویسنده های ایرانی
واقعاً زیباست
بار اولی که خوندمش اصلاً فکر نمیکردم آخر
میزبان
کتاب عالیه بود منو یاد موضوع تناسخ میندازه
فکر میکنم خانم مییر قصد بزرگتری از نوشتن این کتاب داشته
فقط یه داستان فانتزی نبوده
(!)
شخصیت مورد علاقمه ام ایان بود
از همون اول که گفت ولش کن ترسیده
اما از شخصیت جرد خوشم نمیومد هیچ وقت
جب
کسوف
دوست عزیز فایل rar بابرنامه ی win rar باز میشه
کسوف
دوست عزیز فایل rar بابرنامه ی win rar باز میشه
قورباغه را قورت بده!
ممنون از زحماتتون
من به یه برنامه ریزی فوری و اراده نیاز داشتم
امیدوارم کمکم کنه که سریع به کارام برسم و تنبلی رو کنار بزارم
یکی از دوستام معرفیش کرد و ازش ممنونم
رومئو و ژولیت
من این نمایشنامه رو قبلاً خونده بودم
عالیه
هرچندبارم که بخونمش بازم برام جذابه
کلاً داستانای تراژدی رو دوست دارم
داستانی کوتاه از زندگی دوم بری تانر
واقعاً جالب بود.اصلاً فکرشم نمیکردم بری یه همچین شخصیت باهوشی به عنوان یه تازه متولد داشته باشه
اینکه همه چیو ذهنی واسه ادوارد رو کرد برام خیلی شکه کننده بود
اصلاًانتظار یه همچین کاراکتری از بری نداشتم
فکر میکردم از کالن ها مخصوصاً ادو