سال بلوا
داستان در مورد دخترِ سرهنگیه به نام نوشافرین که عاشق کوزه گری به نام حسینا میشه ولی به دلیل مخالفت مادرش از ازدواج با اون سر باز میزنه و با دکتر معصوم ازدواج میکنه ... شدیدا توصیه میکنم بخونینش
شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
خسته از رقص بندری در خواب
دختـری بـا دو چشم بـارانـی
بعـد شلیک هستـه هـای اتم
صحبت از یک حقـوق انسانی
خسته از عکس لخت پرسنلی!
خسته از رنگ مشکی مـــویت
خسته از کـافـه هــای دوزاری
در کنــــارِ رفیـقِ پُـــررویـت !
خسته از قرص و
شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
اوضاع دلم بدون ِ تو سخت خراب است
چون دخترک فال فروشِ سر ِ کـــوچه
------------------------------------------------------------------------------
+ این اشعار قبلا سروده شده بودند
شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
[b]مثل یک کودک ده ساله، پس از "شیشه شکست"
من به دنبال تو اما تو گریزان از من
مثل آهوی جوانی که دو چشمش دریاست
من به دنبال تو اما تو گریزان از من
مثل آن دزد که دزدید سه کیف از دو نفر !
من به دنبال تو اما تو گریزان از
شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
[b]تا تو بودی آجر دیوار ها خوشرنگ بود
رفتی و آجر نما شد شهر و من دیوانه تر
آن زمان ها هیچکس فکرش به این جاها نبود
رفتی اما فکر این مردم سراغت آمده، آماده تر
سیب چیدن از سر باغ فلانی سخت بود
رفتی و پای پیاده سیب چیدم
شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
[b]دارم برایت شعر میبافم، حواست هست ؟
یا اینکه مرغان کناری باز غازت هست ؟!
کارم شده اینکه همیشه یاد تو باشم
اما تو اصلا رنگ چشمانم به یادت هست ؟
من شیر بودم، چشم تو وحشیم کرد اما
این شیرِ وحشی تا جهان باقیست رامت هس
شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
من
در سر زمین عجایب بودم ،
لایِ موهآیت ...
.
شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
در روضه تو چای عجب حالی داشت
عشق تو درون دل من جایی داشت
عشقی که تمام تار و پودش غم بود
عشقی که نشانه ی سبک بالی داشت
در مجلس ات آمدم که بیمار شوم
زنجیر عزاداری ِ بیماری داشت
نام تو کلید هر چه آبـادانیست
بی نام تو شهرم همه ویرا
قرآن کریم
گفتیم ماه رمضان است و وقت استغفار
یک دور این کتاب را بخوانیم
ولی نشد ! /
یعنی
ن ت و ا ن س ت م !!!
میم مثل مینیمال
عه ! مشخص شد نفر اول ؟
[b]خانم زمانیان[/b] تـبـریـک :)