کمدی الهی -جلد 1: دوزخ
[quote='Molla nasredin']سلام رفقای عزیز و دوستان نازنینم.
خبر آمد تردید در راه است. خاک کتابناک خورده و صافی. در انتظار مراد مینشینم اینجا. زیر کتابی که روزگاران گذشته محفل پیرهای کتابناک بود. چشمم سو ندارد اما خدا را شکر، گوشهای پشمآلوی
کلیدر - دوره 10 جلدی
یادش بخیر :
[b]من امشب را همدم ستار می مانم .[/b]
کجاست آن صدا؟ : یک شعر بلند
[quote] سمفونی پاتتیک (Symphonie Pathétique) است؛[/quote]
خواهشن توضحیات برای من بی سواد و خراب
داستان سیاوش از شاهنامه فردوسی
[b]سوگ سیاوش[/b] نوشته [b]شاهرخ مسکوب[/b] از کتابهای عالی است درباره این داستان
چند برگ از یلدا
[b]امید عافیتم بود ..روزگار نخواست
قرار عیش امان داشتم .. زمانه گرفت
زهی بخیل ستمگر که هر چه داد به من
به تیغ بازستاند و به تازیانه گرفت
چون دود بی سرسامان شدم که برق بلا
به خرمنم زد و اتش در اشیانه گرفت
دل گرفته من همچو ا
سعدی از دست خویشتن فریاد
بقول خیام :
[b]معلومم شد که هیچ معلوم نشد[/b]
برای پیشگیری از این که یقه گیری نشود :
[b]دنیا خوش است و
مال عزیز است و
تن شریف
لیکن رفیق
بر همه چیزی
مقدم است[/b]
از سر تجربه
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=157
دانشنامه خیامی
[b]
تا کی ز قدیم و محدث امیدم بیم ...................... چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم[/b]
سپاس رفیق شفیق از کتاب . .. خوش باش :
[b]
باز امدنت نیست چو رفتی رفتی[/b]
درباره مفهوم انجیلها
[b]هر که می خواهد از دیگران بزر گتر باشد باید غلام همه باشد[/b]
انجیل مرقس
درآمدی بر خداشناسی فلسفی
در این بحث دوستان جای چند رباعی از خیام شدید احساس می شود
دم دست کسی دارد ما را بی نصیب نگذارد
شبخوانی
[b]ای سیمرغ راز آموز
بنگر اینجا در نبرد این دژ آیینان
عرصه بر آزادگان تنگ است
کار از بازوی مردی و جوانمردی گذشته است
روزگار رنگ و نیرنگ است
گفته بودی گاه سختی ها
درحصار شوربختی ها
پرتو در آتش اندازم به یاری خوانمت باری
اینک ای