رسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

[b]حکایتِ بارانِ بی امان است این گونه که من دوستت می‌دارم ... شوریده وار و پریشان باریدن بر خزه ها و خیزاب‌ها به بی‌راهه و راه‌ها تاختن بی‌تاب ٬ بی‌قرار دریایی جستن و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن و تو را به یاد آوردن حکایت
[quote='sagaro']با سلام خدمت تک تک کاربران . متاسفانه به دلیل تنگ نظری برخی افراد و موسسات و وجود رقابت منفی از طریق اعمال فشار و احتمال بروز مسائل حقوقی برای مسئولین سایت در سطح گسترده فعلن امکان دانلود هیچ کتابی امکان پذیر نیست . بدیهی اس
[b]راستی؟! صلح چه رنگیست خدا؟![/b]....
[b]از چکامه چکمه می روید روی احساس شاعر و شاهد می فشارد بیخ بغضت را بادهای چکمه و قاصد[/b] سپاس فرهاد عزیز، این دفتر شعرتون بیشتر از نوشته های پیشین به دلم نشست و لذت بردم [b]فسانه را میزند پهلو حماسه ی تو ای شکسته پر ، ای قو[/b]
[b]و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد....[/b]
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش باغ بی‌برگی، روز و شب تنهاست، با سکوت پاک غمناکش ساز او باران، سرودش باد جامه‌اش شولای عریانی‌ست ور جز اینش جامه‌ای باید، بافته بس شعله ی زر تارِپودش باد گو بروید، یا نروی
چکیده: "همه‌ی مردم شهر، دراز النگه را می‌شناختند، ولی او هیچ‌کس را نمی‌شناخت، زیرا قد بسیار بلندی داشت. از وقتی که کوچک بود روزی یک متر به قدش اضافه شده بود و ماه‌ها بود که از کوه‌ها و ابرها نیز بالا رفته بود. مدت‌ها بود که با کسی حرف نزد
[b][url=http://msfi.ir/archive/news-archive/3647--lr-rr]اطلاعیه ی باشگاه کوهنوردی آرش درباره ی حادثه ی برودپیک[/url] [url=http://www.alpineclub.ir/]انجمن کوهنوردان ایران[/url] بار دیگر غمی ژرف برای ایران درگذشت کوهنوردان عزیزمون رو تسل
بچه ها سردار قالیباف!!!! الان تو شهر ماست، صداش تا خونه مون میاد ،داره سخنرانی میکنه، چه جالب صداش مثل تو تلویزیونه:D:D
[quote]و جریان به اصطلاح اصلاح طلب هم مثل همیشه .....!!!؟؟؟[/quote] مثل همیشه چی؟؟؟؟؟ حرفتون رو کامل بزنید لطفا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک