فریدون آدمیت
(1299 - 1387 هـ.خ)
مورخ، سیاستمدار و نویسنده
مشخصات:
نام واقعی:
فریدون آدمیت
تاریخ تولد:
1299/00/00 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1387/01/10 خورشیدی (88 سالگی)
محل تولد:
جنسیت:
مرد
ژانر:
تاریخ معاصر (مشروطیت)
زندگینامه
فریدون آدمیت نویسنده آثار بسیاری درباره مشروطیت و روشنفکران مشروطه و کارمند عالی رتبه وزارت امور خارجه بود. روش او در تاریخنگاری به گفته خودش، تاریخنگاری تحلیلی-انتقادی بود. فریدون آدمیت، فرزند عباسقلی خان قزوینی در سال ۱۲۹۹ ه ش در تهران متولد شد. او بعد از تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت و تا کلاس پنجم در دارالفنون به ادامه تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۱۸ کلاس پنجم را به اتمام رساند و سه ماه بعد امتحان نهایی مدرسه متوسطه را پشت سر گذاشت. او در سال ۱۳۱۸ ش به خدمت وزارت پست و تلگراف درآمد و سال بعد به وزارت خارجه رفت. پس از آن به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۲۱ فارغالتحصیل شد. وی پایاننامهاش را درباره زندگی و اقدامات سیاسی امیرکبیر نوشت که دو سال بعد (سال ۱۳۲۳) با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمه استادش دکتر محمود محمود به چاپ رسید. او بعدها در سال ۱۳۳۰ خورشیدی برای ماموریتی پنجساله به سفارت ایران در لندن اعزام شد و در همین فرصت به تحصیل پرداخت و در ۱۳۲۸ در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل از دانشگاه لندن، دکترا دریافت کرد. رساله دکتری او روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی ۱۸۱۵-۱۸۳۰ بود. آدمیت در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوانترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد.
بیشتر
آخرین دیدگاهها
مشروطیت، یعنی حکومت با اصول که در تقابل با استبداد قرار دارد
قانون اساسی ما حاکمیت ملت را اعلام کرد که عالیترین مرجع فلسفه سیاسی است.
مکانیزم تفکیک قوا را به دست داد که ضامن حکومت قانون باشد. قدرت استبدادی فردی را طرد نمود و برخی از مهمترین حقوق اجتماعی فرد را در مقابل قدرت دولت در برداشت.
هیچکس نگفته که آن کاملترین قوانین اساسی جهان است، اما تدوین آن قانون، به کار بستن آن و تاسیس نخستین حکومت ملی کار مهمی بود، بلکه انقلابی در نظام سیاسی مملکت و مبدا تحول تاریخ بود.
آشفتگی در فکر تاریخی، فریدون آدمیت
کلمه قبیحه آزادی
این عبارت را نخستینبار حاج_ملاعلی_کنی، از روحانیون ثروتمند عصرقاجار در نامهای خطاب به ناصرالدین شاه در باب اصلاحات و کوششهای "حسینخان سپهسالار"، در راه قانونگرایی به کار برد. ملاعلی کنی، به مانند تمامی همفکران متحجرش، آزادی را برابر با فساد و بی بندوباری میدانست و در نتیجه، مغایر با شریعت اسلام:
" کلمه قبیحه آزادی به ظاهر خیلی خوشنماست و خوب و در باطن سراپا نقص است و عیوب. این مسئله بر خلاف جمیع احکام رسل و اوصیا است. به این جهت دولت را وداع تام و تمام نمودم، به واسطه اینکه اصل شرایع و ادیان در هر زمان، خود قید محکم و شدیدی بوده و میباشد که ارتکاب مناهی و محرمات ننماید، متعرض اموال و ناموس مردم نشوند، و چنین بر خلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است، که هر کس هر چه بخواهد بگوید و از طریق تقلب و فساد نهب اموال نماید و بگوید: آزادی است، و شخص اول مملکت همه را آزاد کرده و در معنی به حالت وحوش برگردانیده، همین مایه بینظمی و زیادی تاخت و تاز شده و هیچکس نمیتواند چاره کند، اینست که قاطبه علما و فضلا را بصدا درآورده...."
اندیشه ترقی در عصر سپهسالار / فریدون آدمیت