هات داگ تند
نویسنده:
علی پاینده
امتیاز دهید
.
زمانی نه چندان دور در کشور آمریکا سبکی موسوم شد که نام رئالیسم کثیف بر آن نهادند. از مشهورترین نویسندگان این سبک ریموند کارور است. داستان های آن ها از «واقعیت زندگی روزمره» بود که غالباً در فضای زندگی کارگران، دهقانان، رانندگان کامیون، الکلی ها، بیکاران و خرده پاهای آمریکایی شکل میگرفت. فضایی که در آن آدم ها گرفتار در چنبره ی «زندگی آمریکایی» بودند و از «رؤیای آمریکایی» و محقق شدن این رؤیا، بسی پرت افتاده و دور.
داستانی که در پیش رو دارید داستانی ست از جنس واقعیات جامعه ی امروز ایران. واقعیاتی که همه آن را می دانند اما جامعه خود را در پشت نقاب دروغ مخفی می سازد. شاید بعضی ها بگویند این ها چیزهایی ست که همه می دانند و چرا باید در داستان هم گفته شود؟ پاسخ نویسنده به آن ها این است که چارلز دیکنز واقعیت جامعه ی انگلیس را گفت. حالا پس از حدود دو قرن جامعه شناسان جامعه ی آن روز انگلیس را از روی داستان های دیکنز می شناسند نه دیگر متن ها و مطالعات غیر داستانی.
سه شخصیت در این داستان درون ماشینی می نشینند. یک زن و مرد متأهل که با هم رابطه دارند و راوی ای که همراه آن هاست. از درِ مجتمع رسالت خارج می شود، و آقای سجادی میله ی قرمز راه بند را برایش بالا می برد تا از خط قرمز عبور کند و وارد دنیای واقعی شود.
پسر بچه ای هم در ماشین حضور دارد که به کل ساکت است گویی این بچه هم در آینده قرار است به یک فرد زمین خورده ی دیگر تبدیل شود. سانی شخصیت زن داستان در گفتگویی می گوید: ((مردا همشون کثیف شدن. دخترام تازگی ها همینجوری شدن. اَصلَن همه ی دنیا کثیف شده. حتا خدا هم کثیف شده.))
جزئیات دقیق و فراوان متن جهت عینیت بخشیدن و ساخت لوکیشن و فضای داستان است.
بیشتر
زمانی نه چندان دور در کشور آمریکا سبکی موسوم شد که نام رئالیسم کثیف بر آن نهادند. از مشهورترین نویسندگان این سبک ریموند کارور است. داستان های آن ها از «واقعیت زندگی روزمره» بود که غالباً در فضای زندگی کارگران، دهقانان، رانندگان کامیون، الکلی ها، بیکاران و خرده پاهای آمریکایی شکل میگرفت. فضایی که در آن آدم ها گرفتار در چنبره ی «زندگی آمریکایی» بودند و از «رؤیای آمریکایی» و محقق شدن این رؤیا، بسی پرت افتاده و دور.
داستانی که در پیش رو دارید داستانی ست از جنس واقعیات جامعه ی امروز ایران. واقعیاتی که همه آن را می دانند اما جامعه خود را در پشت نقاب دروغ مخفی می سازد. شاید بعضی ها بگویند این ها چیزهایی ست که همه می دانند و چرا باید در داستان هم گفته شود؟ پاسخ نویسنده به آن ها این است که چارلز دیکنز واقعیت جامعه ی انگلیس را گفت. حالا پس از حدود دو قرن جامعه شناسان جامعه ی آن روز انگلیس را از روی داستان های دیکنز می شناسند نه دیگر متن ها و مطالعات غیر داستانی.
سه شخصیت در این داستان درون ماشینی می نشینند. یک زن و مرد متأهل که با هم رابطه دارند و راوی ای که همراه آن هاست. از درِ مجتمع رسالت خارج می شود، و آقای سجادی میله ی قرمز راه بند را برایش بالا می برد تا از خط قرمز عبور کند و وارد دنیای واقعی شود.
پسر بچه ای هم در ماشین حضور دارد که به کل ساکت است گویی این بچه هم در آینده قرار است به یک فرد زمین خورده ی دیگر تبدیل شود. سانی شخصیت زن داستان در گفتگویی می گوید: ((مردا همشون کثیف شدن. دخترام تازگی ها همینجوری شدن. اَصلَن همه ی دنیا کثیف شده. حتا خدا هم کثیف شده.))
جزئیات دقیق و فراوان متن جهت عینیت بخشیدن و ساخت لوکیشن و فضای داستان است.
آپلود شده توسط:
alipayandeh
1393/07/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هات داگ تند
[quote='nabeqe300092']
اما باید گفت عجب صبری خدا دارد
[/quote]
ما هم داریم میبینیما، اگر باز خدا صبرش میآد شاید بخاطر خدائیش و بی حد و مرز بودنش باشه اما ماها چی؟
به نقل از کتاب
"مردا همشون کثیف شدن، دخترام تازگی ها همینجوری شدن. اصلاً همه ی دنیا کثیف شده. حتی خدا هم کثیف شده"
درسته، همینه، یه عده ی زیادی از آدما بدتر از قبل شدن، قبح همه ی گناها از بین رفته، خیانت عادی شده، وفاداری مرده، اما باید گفت عجب صبری خدا دارد که با وجود این حرفا، یکی همه چیو میندازه گردن خدا تا خودشو خلاص کنه...
دید یه آدم چقدر می تونه منفی باشه!!!