شعبان جعفری
نویسنده:
هما سرشار
امتیاز دهید
این کتاب در بخش های مختلفی تهیه شده که به زندگی شعبان جعفری از ابتدای زندگی تا حضور او در کودتای 28 مرداد و زورخانه ای که در پارک شهر فعلی احداث کرد می پردازد. اگر بخواهیم به صورت خلاصه از زندگی او برداشتی داشته باشیم باید گفت جعفری با آن که ورزشکار باستانی کار بوده و علاقه مندی بسیار خودش را به این رشته کتمان نمی کند. ولی انسانی خودفروخته بود که خیانت های زیادی به مردم کرده است.
از پیشگفتار کتاب:
شعبان جعفری را برا ی نخستین بار در ۱۵ جولای ۱۹۸۶ در لُس آنجلس دیدم. هیكلی تنومند، ریشی انبوه و صدایی رسا داشت. هنگام احوالپرسی چشم بر زمین دوخته بود كه نگاه ش با نگا ه من — زن غریبه– برخورد نكند. هم این راه گریزی شد تا نگاهی گله مند به دوستی كه او را همرا ه خود به خانۀ ما آورده بود بیندازم كه: “شعبا ن جعفری اینجا چه می كند؟ ” مثل بسیاران ایرانی دیگر، ندیده و نشناخته از او گریزان بودم و شوقی به نشستن در كنارش احساس نمی كردم. ارتباطها همه در معنی نگاه ها، گردش چشم ها و حرکت ابروها بود و کلامی نبود...
بیشتر
از پیشگفتار کتاب:
شعبان جعفری را برا ی نخستین بار در ۱۵ جولای ۱۹۸۶ در لُس آنجلس دیدم. هیكلی تنومند، ریشی انبوه و صدایی رسا داشت. هنگام احوالپرسی چشم بر زمین دوخته بود كه نگاه ش با نگا ه من — زن غریبه– برخورد نكند. هم این راه گریزی شد تا نگاهی گله مند به دوستی كه او را همرا ه خود به خانۀ ما آورده بود بیندازم كه: “شعبا ن جعفری اینجا چه می كند؟ ” مثل بسیاران ایرانی دیگر، ندیده و نشناخته از او گریزان بودم و شوقی به نشستن در كنارش احساس نمی كردم. ارتباطها همه در معنی نگاه ها، گردش چشم ها و حرکت ابروها بود و کلامی نبود...
آپلود شده توسط:
divooneyeketab
1398/05/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شعبان جعفری
دیه، قیمتِ جانِ یک انسان نیست؛ دیه جایی پرداخت می شود که قتل نفسی ناخواسته رخ داده باشد. به عبارتی دیگر، دیه، مجازاتِ یک عملِ سهوی است، نه قیمتِ جانِ یک انسان!
روی جانِ یک انسان قیمت نمی توان گذاشت! البته بنا به اظهاراتِ سرکارخانم دانشمند و فاضل، رضا پهلوی! مستثناست و درکل (به لحاظ مادی، معنوی، جسمی، اعتقادی، علمی، فرهنگی و ...) یک میلیون و پانصدهزارتومان هم نمی ارزد!
احتمالا اعضا و جوارحش هم مشکل دارند! چرا که در غیر اینصورت، حداقل کلیه هایش را بیش از این قیمت ها می خرند! شاید هم نخرند! دوستان و پیروانش که بهتر می دانند!
راستی دخترجان!
این قیمت که گفتی با لباس است یا بدون لباس؟! کفش، ساعت؟
1- 100 شتر سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشند.
2- 200 گاو سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشند.
3- یک هزار گوسفند سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشند.
4- 200 دست لباس سالم از حله های یمن
5- یک هزار دینار مسکوک و غیر مغشوش که هر درینار یک مثقال شرعی طلا به وزن 18 نخود است.
6- 10 هزار درهم مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر درهم به وزن 6/12 نخود نقره هستند."
انشاالله برای هیچ کس نیاز نباشد ولی اگر بر اساس قانون بالا باشد به مبالغ ذیل می رسیم.
- اگر بر اساس 1000گوسفند باشد می شود مبلغ 1/5 تا 2 میلیارد تومان
- اگر براساس 200 گاو باشد می شود حدود 2 میلیار تومان
- اگر براساس 100 شتر باشد می شود حدود 700 الی 900 میلیون تومان
- اگر براساس طلا باشد می شود حدود 3 میلیارد تومان
البته به مزاح عرض می کنم ظاهرا بر اساس حدود 6 دستگاه پراید محاسبه شده است
و شما نیز اقرار کردید که رضا پهلوی به قیمت یک میلیون و پانصدهزارتومان گران است!!!
این یک نکته جالب است که خودآگاه یا ناخودآگاه اقرار کردید که بهای یک میلیون و پانصدهزارتومان برای رهبر سیاسی و مرادتان گران است که حتی اگر ناخودآگاه هم باشد، ریشه در خودآگاه شما دارد!
دخترجان! چه کسی بر سرِ مراد و رهبر سیاسی اش یک میلیون و پانصد هزارتومان قیمت می گذارد و تازه اضافه می کند که همین یک میلیون و پانصدهزارتومان هم گران است؟!!!
(بنده عذرخواهی می کنم که از واژگان اینچنینی استفاده می کنم، اما این چیزیست که خودتان گفته اید!) امروز قیمت یک گاو، 10 برابرِ این بهایی است که شما روی رهبر سیاسی تان گذاشته اید (و تازه اضافه کرده اید که این هم گران است!) شتر و اسب و سگ و ... بماند، حتی یک الاغ، یک بُز، یک میش، ... و حتی یک گربه با بیش از این قیمتی که شما روی رهبرتان گذاشته اید، خرید و فروش می شود و کسی هم نمی گوید که این گران است!!!
شما چگونه به این بهای اندک رهبرتان را حراج کرده اید و تازه می گویید که این هم گران است؟!!! دوستان و همفکرانتان چی؟ آنها هم همین نظر را دارند؟!
دخترجان! شما با آنهمه ادب و فضل کمالات! چگونه بر یک انسان (هرچند کم مقدار) چنین بهای نازلی می گذارید؟!!! این اظهارات شما با اصول اولیه حقوق بشر مغایرت دارد!
اما امیدوارم صحنه مباحثات را ترک نکنی! چونکه تازه بحث دارد شیرین می شود! بنده اگر می دانستم شما ارزش رهبرتان را کمتر از این بهای اندک می دانید، از اول به گونه ای دیگر بحث می کردم!
تازه بحث دارد داغ می شود!!!
دخترجان! همه ابله اند و سرکار خانم فاضل و دانشمند و ادیب!!!
اگر دوست دارید بازش کنید!
بنده وقتی بارها یک مطلب را مجبورم تکرار کنم، و مجدد در باره همان مطلب سوال می شود، چه متوانم بکنم! شما یک بار دیگر مطالب پست های اخیرتان را بخوانید و توضیحات بنده را در پستهای قبلی را هم بخوانید، خواهید دید که پاسخ همه مطالبتان را در پست های قبل داده ام!
لذا بنده مجبورم با بیان دیگری مطلب را ارائه کنم! چونکه اینگونه به ذهن متبادر می شود که شما پاسخ های بنده را متوجه نشده اید!
اما همه جا هم نوشته ام که «بلاتشبیه» یا «در مثل مناقشه نیست»، و ... اما ظاهرا شما خودتان اصرار دارید در مثل های مذکور مناقشه داشته باشید!
اینکه نوشته اید:
بنده پاسخ دادم که آمریکا به غارت منابع ایران عادت کرده است و ایران را طبق آنچه که زمان شاه بود و به آن عادت کرده بود، نوکر می خواهد! والا به این راحتی زیر توافقات خود نمی زد!
اینکه نوشته اید:
بنده عرض کردم که آمریکا ایران را آنگونه که زمان شاه بوده است، همانگونه می خواهد! به عبارتی، شاه از ایران یک نوکر تمام عیار برای آمریکا ساخته بود و آمریکا الان غیر آن را نمی پذیرد! آن 189 کشوری که شما ذکر کرده اید، یا از اول روابطشان عزتمندانه بوده است و یا هرکدام به دلیلی(اعم از اقتصادی، امنیتی، ...) مجبورند نوکری آمریکا را بپذیرند. اما ایران مجبور نیست!
واقعا حکایت آدمی است که خود را به خواب زده است و طبیعتا نمی توان او را بیدار کرد!
بنده یک بار دیگر نکته زیر را تکرار می کنم:
ایران زمان شاه به عنوان حائلی در برابر خطر کمونیسم، حافظ منافع سیاسی امنیتی آمریکا بود، آمریکا بیش از خود ایران از نفت ما مستقیما سود می برد، غیرمستقیم از طریق هزینه مستشارانش و فروش محصولاتش از ایران سود می برد، ایران جبهه اول مبارزه با دشمنان آمریکا در منطقه شده بود(نمونه اش تقدیم جان هزاران سرباز ایرانی و شرکت مستقیم و خط اول و تامین کننده اول نیروی انسانی، حتی بیش از خودِ عمان، در کشتار مردم ظفار عمان)، تحمل کاپیتولاسیون و ...
واقعا خفت و خواری و حقارت بیش از این در روابط دو کشور، برای شما متصور است؟!!!
آیا واقعا همه این خفت و خواریها به هیچ جای شما برنمی خورد؟!!! اگر بر نمی خورد بنده دیگر حرفی ندارم؛ اما بدانید که اغلب مردم ایران تحمل اینهمه خفت و خواری را ندارند!
آنها که تحمل خفت و خواری را نداشتند و انقلاب کردند و مردانه در مقابل آمریکا و نوکران داخلی اش ایستادند و شاه را از این مملکت بیرون انداختند! من و شما نیز اگر تحمل دزدیها و عدم آزادیهای فردی و سیاسی و ... را از جمهوری اسلامی نداریم، باید مردانه بایستیم و دست آنها را از سرنوشت خود و فرزندانمان کوتاه کنیم و نظامی مستقل و شایسته ایرانیان بنا کنیم، نه آنکه حسرت حکومتی مانند حکومت شاه را بخوریم که نوکر تمام عیار آمریکا بود!
شما شایسته اید که دارای کرامتی حتی بیش از آمریکاییها باشید، نه آنکه حسرت نوکری آمریکا به دلتان باشد! واقعا شما چیزی از آمریکایی کم ندارید، چرا خود را اینهمه کوچک و حقیر می پندارید؟!!!