رسته‌ها
کوروش دروغین و جنایتکار
امتیاز دهید
5 / 1.8
با 83 رای
نویسنده:
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
5 / 1.8
با 83 رای
۲۰ مهر ۱۳۵۰ آغاز دور تازه‌ای از حکومت پهلوی دوم بود. روزی که محمدرضا پهلوی با قرائت خطابه‌ای در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، آغاز جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را اعلام کرد. این نمایش بزرگ که ظاهراً به بهانه بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران آغاز شده بود در عمل به تصویری از کیش شخصیت آخرین شاه ایران تبدیل شد و در شرایطی که متجاوز از نیمی از جمعیت ایران آن روزگار در روستا‌ها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی می‌کردند، شاه برای این مراسم بیش از سیصد میلیون دلار هزینه کرد تا چهره‌ای دیگر از حکومت خود به نمایش بگذارد. حکومتی در ادامه حکومت کوروش که به درست یا غلط نمادی از «تمدن بزرگ ایران» بود.
این حرکت شاه واکنش‌هایی در پی آورد. واکنش‌هایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی می‌گفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونه‌ای از موضع‌گیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسان‌سازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم می‌کرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
62
آپلود شده توسط:
محمدپپ
محمدپپ
1398/04/19
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کوروش دروغین و جنایتکار

تعداد دیدگاه‌ها:
133
[quote='سپربلوط']خود طرف میگه من قاتلم قاضی میگه نیستی[/quote]
منظورتون از قاضی "آقای خلخالی" هست؟! خود طرف کیه؟ نمی دونم شاید هم باورهاتون که عقاید فاشیستی و خشن دارن و ایران ستیز بدونن چی میگین و خوششون بیاد
پس در آن ساعت، در روز بیست و سوّم ماه سوّم که ماه سیوان باشد، کاتبان پادشاه را احضار کردند و موافق هر آنچه مُرْدِخای امر فرمود، به یهودیان و امیران و والیان و رؤسای ولایتها یعنی صد و بیست و هفت ولایت که از هند تا حبش بود نوشتند، به هر ولایت، موافق خطّ آن و به هر قوم، موافق زبان آن و به یهودیان، موافق خطّ و زبان ایشان. و مکتوبات را به اسم اَخْشُورُش پادشاه نوشت و به مهر پادشاه مختوم ساخته، آنها را به دست چاپاران اسب سوار فرستاد؛ و ایشان بر اسبان تازی که مختصّ خدمت پادشاه و کرهّهای مادیانهای او بودند، سوار شدند. و در آنها پادشاه به یهودیانی که در همه شهرها بودند، اجازت داد که جمع شده، به جهت جانهای خود مقاومت نمایند و تمامی قوّت قومها و ولایتها را که قصد اذیت ایشان می‌داشتند، با اطفال و زنان ایشان هلاک سازند و بکشند و تلف نمایند و اموال ایشان را تاراج کنند. _ استر 8، 9 - 11)
و یهودیان در دارالسّلطنه شُوشَن پانصد نفر را به قتل رسانیده، هلاک کردند و فَرْشَنْداطا و دَلْفُون و اَسْفاتا، و فُوراتا و اَدَلْیا و اَریداتا، و فَرْمَشْتا و اَریسای و اَرِیدای و یزاتا، یعنی ده پسر هامان بن همداتای، دشمن یهود را کشتند، لیکن دست خود را به تاراج نگشادند. _ استر، 9، 6 - 10
و سایر یهودیانی که در ولایتهای پادشاه بودند جمع شده، برای جانهای خود مقاومت نمودند و چون هفتاد و هفت هزار نفر از مُبْغِضان خویش را کشته بودند، از دشمنان خود آرامی یافتند. امّا دست خود را به تاراج نگشادند. این، در روز سیزدهم ماه آذار (واقع شد) و در روز چهاردهم ماه، آرامی یافتند و آن را روز بزم و شادمانی نگاه داشتند._ استر 9، 16 - 17
همونظور که می بینید امپراطور پارس تنها ایزان نبود و نامه به زبان های مختلف و برای اقوام مختلف نوشته شد و تنها ایرانی های که مردن هامان و پسرانش بودند و هامان خودش توطئه کرده بود که همه یهودی ها رو بکشه و استر سوگلی پادشاه وقتی به خود پادشاه میگه یهودی هست نظر پادشاه عوض میشه و در شوش فقط پانصد نفر دشمن یهودیان می میرند نه هزاران نفر از 77 هزار نفر دشمنی که روی هم می میرند. به هر حال از هرچی بگذریم این یک داستان کودکانه یهودیه که سندیت نداره. جالبه اینجا دیگه تنخ تحریف نشده و هر چی میگه راسته! لطفا سر فرصت بخونید. دقیقا شما هم مثل نازی ها تفسیر نادرست از نیچه کردید و فاشیسم هم در هم باورهای شما نهادینه شده. تا آنجایی که من میدونم کسانی که در جنگ می میرن شکست می خورن (ولی اگه با منطق اسلامی بگیم هر مسلمانی که در جنگ شکست بخوره پیروزه چون شهید میشه از این نظر شاید بشه :-) ) تازه حضرت عیسی که خودش هم یهودی بوده بازهم شکست خورده می دانید پارادوکس در عقاید و حرف های هست. خیلی از مسلمانان نمی دانند دینشان چیست توصیه من این است که بیشتر تحقیق کنند همچون شما. در ضمن در تاریخ ایران مضدق هم هنور به بزرگی یاد میشه البته نه از جانب ایران ستیزان
امام حسین و امام علی شکست خورده نیستند چون پیروانی چون قاسم سلیمانی دارند که پشت درهای اسراییلند اما شکست خوردهای مثل حضرت مسیح دینشان توسط یهود تحریف شد اکثر کشورهای مسیحی نوکران صهیونیستهاهستند
[quote='سپربلوط']مسئله اقلیت بودن اهمیتی نداره مسئله فتنه گری انهاست مثل الان که در اقلیتند اما با تئوری های اقتصادی سیاسی هنری فرهنگی و از طریق جانورانی مثل ترامپ و بن سلمان و نتانیاهو و... در حال نابودی این جهان هستند [/quote]
اون زمان ارتباطات پیشرفته نبود و جامعه جهانی نبود که بشه مقایسه کرد و این تئوری های توطئه رو برای اون زمان در نظر بگیریم. این خشونت در هم باورهای شما نهادینه شده و اگه از اون ها کمتر از این توقع داشته باشم عجیبه! گفتید "شکست خورده های خوب ارزشی ندارند" با اینکه امام علی و امام حسین هم شکست خوردند عملا شما از دین خودت تنها درشتی هاش رو یاد گرفتی
حالا محمد بن عبدالله باهوش و خردمند بوده وما ایرانیها گیج و منگ و فراموشکار این مشکل ماست نه مشکل ابر انسان تاریخ
در زمان هخامنشیان یهودیان که در اقلیت بودند با توطئه هزاران ایرانی را قتل عام کردند و هرسال ان را جشن میگیرند به نام جشن پورین
مسئله اقلیت بودن اهمیتی نداره مسئله فتنه گری انهاست مثل الان که در اقلیتند اما با تئوری های اقتصادی سیاسی هنری فرهنگی و از طریق جانورانی مثل ترامپ و بن سلمان و نتانیاهو و... در حال نابودی این جهان هستند
[quote='vforw']
منظورتان از کلمه قصد تطهیر کوروش را ندارم چیست؟ یعنی باور دارید کوروش جنایتکار است؟[/quote]
در هر حال کشورگشایی ایشان و هجوم و تاخت و تاز به سرزمین های همسایه قابل اغماض نیست.
[quote='Khwanirath']جای تعجب فراوان است که فردی مثل آقای خلخالی این اندازه دقت نظر در متون تاریخی کرده اند. مطالعه آثار کتزیاس و هرودوت و گزنفون از جانب ایشان حقیقتاْ شگفت انگیز است. منتها حضرتشان در یک جای این رساله دچار اشتباه شده اند.
در صفحه ۳۱ این مقاله پژوهشی؛ جمله ای از مرحوم مشیرالدوله نویسنده کتاب تاریخ ایران ذکر شده که آقای خلخالی را به اشتباه انداخته است.
آقای خلخالی نوشته است : مورخ مذکور بنا به نوشته ایران باستان به قلم آقای مشیرالدوله (پیرنیا) ص ۲۴۰ می گوید که کتزیاس می گوید: کورش پسر جوانی بود از اهل (مر) که از شدت احتیاج مجبور گردید راهِ زنی پیش گیرد (لواط بدهد)
آنچه مرحوم پیرنیا اشاره کرده این است که کورش در اوایل جوانی راهزنی پیش گرفت نه راهِ زنی! که حالا بشود برداشت لواط از آن نمود.
البته قصد تطهیر کورش را ندارم ولی برداشت آقای خلخالی از سخن روانشاد پیرنیا اشتباه بوده است.[/quote]
منظورتان از کلمه قصد تطهیر کوروش را ندارم چیست؟ یعنی باور دارید کوروش جنایتکار است؟
کوروش دروغین و جنایتکار
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک