رسته‌ها
نخستین دستور
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 9 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 9 رای
ابوالقاسم پرتو اعظم، نویسنده چند داستان کوتاه و نمایشنامه، به بسیاری از کشورهای جهان سفر کرد و برای یادآوری دستور زبان مادری خویش با تدبر دو ساله در دستور زبانهای زمان خود، به این نتیجه رسید که نباید خود را درگیر قواعد دست و پا بسته کرد در حالی که یک فارسی زبان، بدون دانستن این قواعد هم می تواند به شیوایی صحبت کند و معنای خویش را به دیگری منتنقل کند. وی در نخستین دستور خود در نوشته ها و چامه های پیشینیان به ویژه فردوسی با ژرف نگری در چگونگی کاربرد هر واژه و واج، واکاوی کرده و خود را از تنگنای دستورنویسان پیشین وارهانده و از قید و بند قواعد دستوری گریخته است. وی این دستور را در سال 1354 شمسی به زیور طبع آراست. گپ، گواژه، آمیژه،‌ نام زاد، نام رمن و ... از اصطلاحات نخستین دستور پرتو اعظم است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
206
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hosna1
hosna1
1398/03/03
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نخستین دستور

تعداد دیدگاه‌ها:
1
من در آغاز به این کتاب دستور زبان 4 امتیاز داده بودم اما پس از خواندش تنها 2 امتیاز میدهم ، زیرا دیدم که نویسنده کوشیده تا برای نمودن و شناساندن عبارتهای دستوری ، همتراز فارسی اش را بکار ببرد که البته کاری ستودنی است ولی با بررسی بیشتر دریافتم که افسوس که نویسنده این دستور در همتراز سازی هایش هیچ نو آوری نکرده و از اندیشه خودش بهره نبرده و تنها "ملا نقطی وار " دقیقا همان عبارتهای عربی رایج در دستور زبان ها ی پیشین دیگران را بروشی نادرست ترجمه لغوی کرده است و در این کار دچار خطا هایی شده است ، برای نمونه :
بجای حرف الفبا از واژه گپ بکار برده که هر چند بظاهر" حرف = گپ "است ولی گپ در فارسی گفتار را میرساند نه نوشتار را ، که برخی از دستور نویسان همتراز حرف را "واج "دانسته اند ولی به باور من بهتر است از " دب " بکار برده شود زیرا " دب " در ریشه اش برابر با حرف نوشتاری است که واژگان دبیر و ادب از همان ریشه آمده اند، یا بجای فعل واژه کنش را آورده که باز نادرست است زیرا فعل دستوری = کارواژه /کارواژک است نه کنش ، یا برای معرفه و نکره ، ترجمه لغوی آنرا آورده : "شناخته و ناشناخته " و گفته که " شناخته در فارسی هیچ نشانه ایی ندارد" در حالیکه میبایست گفت "شناسواژک " و دیگر اینکه در زبان فارسی شناسواژک " این " هست که در ادبیات فارسی سامانی بسیار بکار میرفته ( به "سبک شناسی بهار جلد 2 " نگاه کنید ) و گاه گاهی در شعر هم بکار میرفته همچون شعر سعدی : ازاین مهپاره ایی عابد فریبی ... " و حتی در زبان عامی هم هنوز بکار میرود ، یا بجای زمان دستوری "پویه " را بکار آورده است ، در اینکه اصطلاحهای عربی برای دستور فارسی نا کار آمد اند شکی نیست ، ولی همتراز سازی ها باید با دقت و ژرفنگری انجام شود ، حتی شاید بتوان اصطلاحهای لاتینی دستوری را برای زبان فارسی بکار برد .
نخستین دستور
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک