افسانه سیزیف
نویسنده:
آلبر کامو
امتیاز دهید
✔️ «افسانه سیزیف»، با یک دیدگاه اگزیستانسیالیستی آغاز میشود.
« تنها یک مسئله فلسفی واقعا جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است. تشخیص اینکه زندگی ارزش دارد یا به زحمت زیستنش نمی ارزد در واقع پاسخ صحیح است به مساله اساسی فلسفه. باقی چیزها، مثلا اینکه جهان دارای سه بعد و عقل دارای نه یا دوازده مقوله است مسائل بعدی و دست دوم را تشکیل میدهد. اینها بازی است. نخست باید پاسخ قبلی را داد».
اینها جملاتی است که کامو کتاب مشهور خود، «افسانه سیزیف» را با آن آغاز میکند. سیزیف محکوم بود که تا ابد سنگی را با خود بالای کوه ببرد اما همین که به قله نزدیک می شد، سنگ به طرف پایین میغلتید و به این ترتیب مجبور بود تا دوباره این کار را انجام دهد. کاری که سیزیف به انجام آن محکوم بود، به نوعی شبیه همان کارهای بیمعنایی است که بشر امروزه انجام می دهد. کامو از ابتدای کتاب مشخص میکند که ارزش زندگی، مهم ترین مسئله موجود است. موضوعات دیگری که کتاب به آنها پرداخته شامل خودکشی، فناپذیری و ایمان است. خودکشی، تصمیمی برای پایان دادن به زندگی و عملی است که معمولا درنتیجه ناامیدی و عدم توانایی انسان در مبارزه با زندگی به وقوع میپیوندد. در «افسانه سیزیف»، رابطه میان فناپذیری و محکومیت به کار تا ابد که در واقع او را جاودان میسازد، در تضاد با یکدیگر نیستند. اتفاقا در این ترکیب، کامو به خوبی نشان میدهد تا زمانی که مرگ به سراغمان بیاید ما موجوداتی جاودان هستیم. «افسانه سیزیف»، عمیقا یک کتاب انسانی است. با اینکه در کتاب مکرر از لغت «سرنوشت» استفاده شده، اما هدف اصلی آن تشریح «وحشت» است. وحشت از گرفتن یک تصمیم (اشتباه)، وحشت از یک موقعیت و وحشت از زندگی و در یک کلام، نمایشگر پوچی. غلبه بر این وحشت تنها با ایمان به خود میسر است.
بیشتر
« تنها یک مسئله فلسفی واقعا جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است. تشخیص اینکه زندگی ارزش دارد یا به زحمت زیستنش نمی ارزد در واقع پاسخ صحیح است به مساله اساسی فلسفه. باقی چیزها، مثلا اینکه جهان دارای سه بعد و عقل دارای نه یا دوازده مقوله است مسائل بعدی و دست دوم را تشکیل میدهد. اینها بازی است. نخست باید پاسخ قبلی را داد».
اینها جملاتی است که کامو کتاب مشهور خود، «افسانه سیزیف» را با آن آغاز میکند. سیزیف محکوم بود که تا ابد سنگی را با خود بالای کوه ببرد اما همین که به قله نزدیک می شد، سنگ به طرف پایین میغلتید و به این ترتیب مجبور بود تا دوباره این کار را انجام دهد. کاری که سیزیف به انجام آن محکوم بود، به نوعی شبیه همان کارهای بیمعنایی است که بشر امروزه انجام می دهد. کامو از ابتدای کتاب مشخص میکند که ارزش زندگی، مهم ترین مسئله موجود است. موضوعات دیگری که کتاب به آنها پرداخته شامل خودکشی، فناپذیری و ایمان است. خودکشی، تصمیمی برای پایان دادن به زندگی و عملی است که معمولا درنتیجه ناامیدی و عدم توانایی انسان در مبارزه با زندگی به وقوع میپیوندد. در «افسانه سیزیف»، رابطه میان فناپذیری و محکومیت به کار تا ابد که در واقع او را جاودان میسازد، در تضاد با یکدیگر نیستند. اتفاقا در این ترکیب، کامو به خوبی نشان میدهد تا زمانی که مرگ به سراغمان بیاید ما موجوداتی جاودان هستیم. «افسانه سیزیف»، عمیقا یک کتاب انسانی است. با اینکه در کتاب مکرر از لغت «سرنوشت» استفاده شده، اما هدف اصلی آن تشریح «وحشت» است. وحشت از گرفتن یک تصمیم (اشتباه)، وحشت از یک موقعیت و وحشت از زندگی و در یک کلام، نمایشگر پوچی. غلبه بر این وحشت تنها با ایمان به خود میسر است.
آپلود شده توسط:
Reza
1387/01/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی افسانه سیزیف
اونو لطف كنيد بذاريد
اين مقاله به چه دردي ميخوره؟
(جسارتا به این اثر سطحی نگاه نکنید)
من یک آلبر کامو باز وحشتناک هستم... واقعا معرکه ست.
سیزیف چه کند؟ خودکشی؟ آلبر کامو این کار را پاسخی درخور به مسئلۀ پوچی نمیداند، همان گونه که گریختن از پوچی را با توسل به ارزشهایی که گویا در فراسوی زندگی زمینی وجود دارد، تنها گریختن از مسئله میداند نه درگیر شدن با آن.
پیشنهاد او این است که بپذیریم پوچی با ما همراه است، جهان اگر پوچ است، به دلیل وجود انسان پوچ است، پوچی فقط در جهان انسانی وجود دارد. بایستی آن را پذیرفت و بر آن شورید. انسان در شورش آزاد میشود، اما نمیتواند از آن بنیاد ظلمانی پوچی، که هر طرف بنگریم، چون درهای دهان گشوده است، بگریزد. مرگ به نوعی پیش میآید، از جمله در شکلی بس پوچ و احمقانه و به گفتۀ خود کامو "مسخره": یعنی در تصادف اتوموبیل، چنانکه برای خود اندیشهورز بر مسئلۀ پوچی پیش آمد.
پس آلبر کامو در برابر پوچی به طغیان فرامیخواند، همهنگام یادآور میشود که هیچ طغیانی نمیتواند وجود پایانپذیر ما را پایانناپذیر کند. انسان نمیتواند بر مرگ چیره شود. از این آرزو اما دست برنمیدارد، از جمله با توسل به تاریخ، با انحلال هویت خود در یک رؤیای تاریخی
من کاملشو خوندم .
اونروز یه کم شک کردما:D تعطیلم دیگه کاریش نمیشه کرد
با این که سه صفحس و به نظر میشه سریع خوندش اما عمق مطلبش خیلی زیاده.
کلن نوشته های کامو رو باید با دقت زیاد خوند چون هرسطرش مهمه شاید هم هر کلمش .
راستش یک بار خوندم اما فک کنم یه بار دیگه باید بخونمش هنوز مجهولاتی تو ذهنم مونده.
من با نظر این دوستمون مخالفم که که میگه سارتر بهتر از کامو چون نمی شه این دو رو با هم مقایسه کرد
هر کدوم یه دنیایی رو واست خلق کردن که زیبایی خاص خودش رو داره;-)