رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
قصه‌ های پاییزی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 12 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 12 رای
✔شامل پنج داستان به نام های: قصه پائیزی - یلدا - همه راهها به رم ختم می شود - صبر ایوب و موریانه.

داستان­های این مجموعه روایت تلخ زندگی‌اند. کارگرانی که زندان می‌سازند و سرانجام زندانی همان زندان می‌شوند؛ مهندسی که در روزگار دانشجویی سودای دیگری داشت و حالا که به کمک پدرزن ساخت زندانی را به عهده گرفته است، بعد از پایان کار با دیدن دوستان و آشنایانی که به زندان جدید انتقال داده شده‌اند، درهم می‌شکند و...

از داستان قصه پاییزی:
نعش حسین‌عبدالرضا را که بردند، عمله‌ها و بناها وحشت‌زده ایستادند پای دیوار. هوا سوگوار، محتضر و پر خوف بود. سنگین و زمخت، به قد و بالای دیوار ایستاده بود و تکان نمی‌خورد. بوی ترس شنیده می‌شد. ترس آمیخته به ذرات گرد و خاک بود. آفتاب گرم‌تر از هرم کار بود. نگاه نگران و پر وحشت عمله‌ها و بناها پای دیوار افتاده بود و توی خاک وول می‌خورد. خون حسین‌عبدالرضا خاک را کنده بود و در شیارهای باریک و نازکش فروکش کرده بود، دلمه بسته بود و نقش حسین‌عبدالرضا را ماندگار کرده بود. خاک، خون حسین‌عبدالرضا را مکیده بود، و چشم عمله‌ها و بناها پر از خاک بود، ترس بود. هیچ‌کس حرف نمی‌زد. سکوت از قامت دیوار هم بلندتر بود. صدای دلهره‌آور و کشدار آمبولانس که دور می‌شد روی سکوت افتاد، غلتید و سفت و برنده سکوت را پاره کرد، شکافت و حرف مثل باران ریخت.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
sadnaee
sadnaee
1398/06/13

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قصه‌ های پاییزی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
قصه‌ های پاییزی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک