رسته‌ها

محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه 1980 - 1919

محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه 1980 - 1919
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 70 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 70 رای
ترجمه از فرانسه: دادمهر

از مقدمه کتاب:
زندگینامه محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه ایران در ژانویه 2013 در پاریس انتشار یافت و در ماههای فوریه، مارس و سپس ژوئن همین سال به سبب استقبالی که از آن شده بود، سه بار تجدید چاپ شد.
طبق آماری که در نیمه اول سال جاری از سوی مراجع صنفی در پاریس منتشر شد، در ده سال اخیر این نوشته از لحاظ فروش چهارمین زندگینامه (بیوگرافی) پرفروش در فرانسه بوده است. دو برنامه یکساعته رادیویی و یک برنامه تلویزیونی در فرانسه و دو برنامه طولانی رادیویی در بلژیک به آن اختصاص داده شد و رادیوهای فارسی زبان نیز درباره آن بحث ها و مصاحبه هایی ترتیب دادند و بیش از ده روزنامه و نشریه فرانسوی مقالاتی مفصل به آن اختصاص دادند که جملات کوتاهی از بعضی از این مقالات، در پشت جلد این ترجمه نقل شده است.
ترجمه این اثر که اکنون به همت شرکت کتاب انتشار می یابد، با امانت و دقت بسیار و عمدتا با نظارت و بازخوانی نویسنده انجام گرفته و حتی ترتیب جمله بندی های اصلی در آن رعایت شده است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
850
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
شازده
شازده
1398/03/22

کتاب‌های مرتبط

اراده‌ای به نام گاندی
اراده‌ای به نام گاندی
4.7 امتیاز
از 7 رای
حبیب دلها - جلد 6
حبیب دلها - جلد 6
4 امتیاز
از 8 رای
تذکره الاولیا
تذکره الاولیا
4.6 امتیاز
از 71 رای
تذکره خوان نعمت - جلد ۱
تذکره خوان نعمت - جلد ۱
4 امتیاز
از 2 رای
آریامهر شاهنشاه ایران
آریامهر شاهنشاه ایران
4.7 امتیاز
از 16 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه 1980 - 1919

تعداد دیدگاه‌ها:
59
خسته نباشید
آقا صفحات اسکن نشده ، اسکن نشد
پیگیری بفرمایید
تشکر و سپاس
ضمن تشکراززحمات صفحات 154 و 155 کتاب اسکن نشده لطفا در صورت امکان پیگیری بفرمائید
ضمن تشکر از این کتاب ارزشمند
صفحات 20 و 21 نیست
پیگیری بفرمایید
با تشکر
مستندترین کتاب وقایع زمانه محمدرضا شاه پهلوی مربوط به اسداله اعلم است که قبل از انقلاب نگاشته شده و بیشتر زوایای زندگانی شاه مذکور را شرح میدهد .
آدمی ، میان انبوه مدارک و اسناد تاریخی گیج می شود و فقط دست آخر می تواند این نکته را از ته دل بگوید که :
- خدایا رحمت کن هر کسی که صاحب عقل و خرد و دانش بوده و مصالح ملی ( و نه شخصی ) را با مشورت با تمام طیف های مختلف پیش می برده . . .
- و خدایا لعنت کن هر کسی که به خاطر منافع شخصی و یا از روی بی خردی و لجبازی ، سد راه اعتلا و پیشرفت این ملت شده است . . . .
در هر صورت امیدوارم ، عملکرد خود ما به گونه ای نباشد که آینده گان بر ما لعنت بفرستند ! ! ! !
[quote='siawash110']1-
به نقل از مظفر بقایی
گل بی خار خداست . . . به هر حال هر کسی عیوبی دارد . . . .[/quote]
البته که همینطور است. ولی دو نکته را نباید از نظر دور داشت. نخست دوراندیشی و حزم ایشان در مخالفت با ملی شدن صنعت نفت است و دیگری، مستند دانستن ادعای عصاره رذایل اخلاقی ملت ایران یعنی مظفر بقایی از جانب جنابعالی!
از سخن مرحوم رزم آرا همین بود که "ما لیاقت لولهنگ‌سازی هم نداریم. 50 سال است که آن را می‌سازیم ولی ترقی نکرده‌ایم ما چطور می‌توانیم خودمان صنعت نفت‌مان را اداره کنیم؟"
الان البته ایران می تواند لولهنگ بسازند، ولی کارخانه های خودروسازی این مملکت، 57 سال پس از تاسیس و 69 سال پس از ملی شدن صنعت نفت، محصولاتی می سازند که با لولهنگ تفاوتی ندارد. قرارداد بیع متقابل وزارت نفت جمهوری اسلامی با ملی نبودن صنعت نفت چه توفیری دارد؟ و از همه ی اینها گذشته، چه ارتباطی بین مفهوم استقلال ملی با خودکفایی در همه ی عرصه ها وجود دارد؟
پاسخ همه اینها را در سخنان رزم آرا می توان پیدا کرد.
1- مصدق و رزم آرا در مجلس با هم مشکل داشته اند ( در زمان نخست وزیری رزم آرا ) به جای اتحاد و همکاری و این ، البته گناه هر دوی آنها بوده است
2- ارسال اطلاعات محرمانه تیمساران مخالف خودش به روزنامه ها (‌برای اینکه آنها را از صحنه به در کند ) ویکی پدیا و احتمالا خاطرات سیاسی سرهنگ مصور رحمانی
3- همکاری مخفیانه با شاه بدون اطلاع قوام ( نخست وزیر ) در پرواز بر فراز آذربایجان و غائله پیشه وری و . . .
4- تحت فشار قرار دادن قوه قضاییه ( به نقل از مظفر بقایی - بازی قدرت - طلوعی ص 450 به بعد )
5- البته همینکه به دست تروریست ها کشته شده ، نشان می دهد به احتمال زیاد : آدم عاقل و آدم حسابی بوده است ، ولی به هر حال و به قول معروف : گل بی خار خداست . . . به هر حال هر کسی عیوبی دارد . . . .
[quote='siawash110']
در اینکه رزم آرا نکات مثبتی داشته ، هیچگونه شکی وجود ندارد و اتفاقا همین موضوع ، گناه او را سنگین تر می کند . زیرا از شعبان بی مخ ، کسی انتظار و توقع درک و فهم آرمان های مصدق را ندارد
برای همین گناه آنانکه بهتر می فهمند ( و احتمالا یا برای خودشان توجیه می ترشاند و یا به خاطر منافع دنیوی یا پست و مقام سکوت می کنند ) شاید بیشتر باشد . . . .
[/quote]
ممکن است بپرسم که از کدام گناه مرحوم رزم آرا سخن می گویید؟ اشتباه ایشان از منظر جنابتان چه بود؟
در خصوص پوپولیست بودن یا نبودن مصدق ، بحثی ندارم . مصدق ، بت من نیست و بدون شک ، دارای ایراداتی بوده است. ولی برای قضاوت بهتر در خصوص هر فرد یا جریانی ، آیا بهتر نیست مسائل زیر را نیز مد نظر قرار دهیم :
1- می گویند هر کسی را از روی دوستان او بهتر می توان شناخت . بررسی اطرافیان و دوستان یک نفر ( و جمع بندی کلی از آنها ) می تواند سرنخ خوبی از روحیات آن شخص به ما بدهد .
2- متد و روش اجرایی : به عنوان مثال همین مصدق دیکتاتور :D:)) به شهربانی ، نامه می نویسد که با روزنامه هایی که به او توهین یا انتقاد می کنند کاری نداشته باشد ( البته از شما خواهش می کنم به تاریخ ماجرا و زمانه و مکان جریان هم عنایت داشته باشید ! که او کی و در چه شرایطی چنین کاری را انجام می دهد ) و حال مقایسه کنید برخورد ساواک با روزنامه نگاران و منتقدین نظام سلطنتی !
3- آرمان ها و اهدافی که آن شخص یا جریان به دنبال آن هستند
4- اقبال عمومی ( در دراز مدت ) و نه در ابتدای جریان ، که ممکن است کسی با شعارهای توخالی ، ملت را فریب بدهد .
5- قضاوت تاریخ
متاسفانه در ماجرای شاه و مصدق ، هر دو طرف ، لجباز بوده اند - به خصوص مصدق - و حاضر به کوتاه آمدن نمی شوند ، و دود این کشمش بچه گانه در نهایت به چشم ملت می رود و سود آن به جیب انگلیس !
دوست گرامی : صحبت از کودتای 28 مرداد بود که هنوز عده ای آنرا عملی قانونی توسط شاه می دانند و مصدق را کودتاگر عنوان می کنند ! به همین دلیل منظور من ، اطرافیان با نفوذ و نزدیکان شاه در زمان قبل از کودتای 28 مرداد بودند و مقایسه آنها با اطرافیان مصدق در قبل از کودتای 28 مرداد .
در اینکه رزم آرا نکات مثبتی داشته ، هیچگونه شکی وجود ندارد و اتفاقا همین موضوع ، گناه او را سنگین تر می کند . زیرا از شعبان بی مخ ، کسی انتظار و توقع درک و فهم آرمان های مصدق را ندارد
ولی به قول شما از رزم آرا چنین انتظار و توقعی وجود داشته است . می گویند هنگام کشتن حسین (ع) ، عمر ابن سعد داشته اشک می ریخته در حالیکه شمر و خولی احتمالا داشته اند قهقهه می زده اند !
برای همین گناه آنانکه بهتر می فهمند ( و احتمالا یا برای خودشان توجیه می ترشاند و یا به خاطر منافع دنیوی یا پست و مقام سکوت می کنند ) شاید بیشتر باشد . . . .
در نهایت نیز ، من نظر کلی و نهایی خودم را گفتم که برای شاه و حتی ملت ایران بهتر بود که سلطنت کند و نه حکومت . . . و برای مصدق نیز بهتر بود که پس از طی یک یا دو دوره ، جایگاه نخست وزیری را به نفر بعدی تسلیم نماید . . . . پیرمردی هرگاه از دست فرزندانش عصبانی می شد به آنها می گفت : نان گندم نخورده اید دست مردم که دیده اید . . . دهها کشور در جهان با همین سیستم کار می کنند و روز به روز نیز پیشرفته تر می شوند و ما کی متوجه این موضوع خواهیم شد . . . والله اعلم
محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه 1980 - 1919
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک