هفت روز
نویسنده:
لئونید فولینسکی
مترجم:
رضا رضایی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
ژوئیه 1710 است. یک کشتی با پرچم منقوش به نشان هامبورگ به طرف بالای رود الب حرکت می کند. کشتی در بندرگاه درسدن پهلو می گیرد و ملوانان تنومند محموله عجیب و غریب آن را به ساحل می برند. ملوانان ناله کنان و غرغرکنان صندوق های سنگین پر از گیاهان عجیب و غریب را بر زمین می نهند.
مردم شهر دسته دسته به طرف ساحل می شتابند.
"نگاه کن دیتریش، اینها دیگر چیست؟"
"می گویند نهال پرتقال است. هر کدام چهارصد تالر می ارزد."
"اوهو! آن چیزهای دیگر که برگ نقره ای دارند چیست؟"
"به نظرم درخت های زیتون ایتالیا باشند. و آن یکی که شاخه هایش را زده اند، درخت غار است."
"مگر برای سوپ فرمانروا برگ غار به اندازه کافی نبود؟"
"از برگ غار که سوپ درست نمی کنند. با آن تاج گل می سازند"....
بیشتر
ژوئیه 1710 است. یک کشتی با پرچم منقوش به نشان هامبورگ به طرف بالای رود الب حرکت می کند. کشتی در بندرگاه درسدن پهلو می گیرد و ملوانان تنومند محموله عجیب و غریب آن را به ساحل می برند. ملوانان ناله کنان و غرغرکنان صندوق های سنگین پر از گیاهان عجیب و غریب را بر زمین می نهند.
مردم شهر دسته دسته به طرف ساحل می شتابند.
"نگاه کن دیتریش، اینها دیگر چیست؟"
"می گویند نهال پرتقال است. هر کدام چهارصد تالر می ارزد."
"اوهو! آن چیزهای دیگر که برگ نقره ای دارند چیست؟"
"به نظرم درخت های زیتون ایتالیا باشند. و آن یکی که شاخه هایش را زده اند، درخت غار است."
"مگر برای سوپ فرمانروا برگ غار به اندازه کافی نبود؟"
"از برگ غار که سوپ درست نمی کنند. با آن تاج گل می سازند"....
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هفت روز