رسته‌ها
ذوالقرنین همچنان ناشناخته
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 46 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 46 رای
از قرن اول هجری تاکنون بیش از بیست شخص به عنوان ذوالقرنین معرفی شده‌اند. حدود شصت سال پیش ابوالکلام آزاد در تفسیر خود با ارائه مستنداتی کورش را همان ذوالقرنین قرآنی دانست. اصل دیدگاه وی مبتنی بر بخش‌هایی از تورات است که به گمان ایشان درباره کورش است. وی بر این بود که در رویای دانیال نبی کورش به صورت قوچی نمایانده شده است که دارای دو شاخ بزرگ است. و بر اساس همین رویا کورش نزد یهودیان به ذوالقرنین معروف بوده است. با پیدا شدن سنگ نگاره انسان بالدار دیدگاه ایشان قوت گرفت چرا که این نگاره دارای دو شاخ بود و در چند سفرنامه بالای نگاره کتیبه‌ای با خط میخی وجود داشت که بر آن نام کورش نوشته شده بود. او کورش را زرتشتی و سفرهای شرق و غرب و ساخت سد داریال را همان کارهای ذوالقرنین می‌دانست.
آنچه در کتاب «ذوالقرنین همچنان ناشناخته» می‌خوانید بازخوانی و رد دیدگاه ابوالکلام است. کتاب پیش رو مشتمل بر پنج فصل است. چهار فصل مقدماتی آن عبارت‌اند از: معرفی ابوالکلام آزاد، ارائه تفسیری از آیات مورد بحث، گزارشی کوتاه از زندگی و جهانداری کورش هخامنشی و خلاصه‌ای جامع از دیدگاه ابوالکلام. بخش پایانی کتاب، بررسی و رد گفته‌های ایشان است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
223
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
navadeir
navadeir
1397/08/04

کتاب‌های مرتبط

اساطیر ایرانی
اساطیر ایرانی
4.4 امتیاز
از 14 رای
The Persian Gulf in History
The Persian Gulf in History
4.4 امتیاز
از 5 رای
درفش ایران و شیر و خورشید
درفش ایران و شیر و خورشید
4.4 امتیاز
از 30 رای
Sculptures and Sculptors at Persepolis
Sculptures and Sculptors at Persepolis
4.3 امتیاز
از 3 رای
داریوش دادگر
داریوش دادگر
4.5 امتیاز
از 30 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ذوالقرنین همچنان ناشناخته

تعداد دیدگاه‌ها:
3

پاسخ به ایران ستیزان پیرامون کوروش بزرگ
برگرفته از کتاب نوشته های میهنی ، نوشته حمید رمضانی
١- ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ، ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳند؟
پاسخ : مگر غربیان که بسیار به اسکندر مقدونی می نازند و او را بزرگ می دانند ، روز جهانی ای بنام او در تقویم سازمان ملل ثبت کرده اند؟ وانگهی اگر چنین روزی به ثبت نرسیده ، عذر بدتر از گناه است برای کسانی که در سازمان میراث فرهنگی کشور یا وزارت خارجه به کار مشغولند . از همه اینها گذشته ، ملت ایران می تواند برای بزرگداشت بزرگان خود ، روزی را بنام هر بزرگمردی بنامند و در آن روز از او ارجدانی کنند.
۲- ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩند ، ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﺩﺭﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ ، ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ " ﻣﺮﺩﻭﮎ" ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ؟
پاسخ : منشور حقوق بشر کوروش بزرگ را ، در سال 1879 میلادی گروهی از باستانشناسان بریتانیایی در شهر باستانی بابل ، به دیسه استوانه ای از گل پخته و به خط و زبان بابلی یافتند و اینک هم همان منشور در موزه لندن نگهداری می شود . با پروا به آزمایش- های کربن بر روی این استوانه و ترجمه دانشمندان زبانشناسی ، در درستی و اعتبار این یافته باستانشناسی جای هیچگونه تردیدی نیست.
نخست تکلیف خود را مشخص کنید . اگر این منشور را منسوب و نه معتبر می دانید ، پس چگونه درباره چیزی که منسوب دانسته و به اصالت آن دودل هستید استناد می کنید !؟ بهرحال ما این سخن را برای خوانندگان بی پاسخ نمی گذاریم . کوروش بزرگ و پس از ایشان داریوش بزرگ ، رودرروی تازی ها یا چنگیزیان و مانند آنها ، مردمان سرزمین های گشوده شده را به تیغ نمی سپرند . ایشان تدبیر را جانشین خونریزی و کشتار مردمان می کردند . از همین رو است که برای پیروی مردمان بابل از ایشان ، به مردوک خدای بابل ادای احترام کردند . همین کار را داریوش بزرگ در برابر خدایان مصری انجام دادند ، تاجایی که از سوی مصریان به عنوان یکی از فراعنه آنجا پذیرفته و شناخته شده بودند . برای کسانیکه سرزمین های دیگر را با خون و کشتار می گشایند ، طبیعی است که روش مدبّرانه و سیاستمدارانه کوروش بزرگ دریافتنی نباشد . آنچنان که بازنمودیم سخن ایشان از روی تدبیر و سیاست بوده نه باور به خدای مردوک.
۳- ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﻧﯿﺴﺖ؟
پاسخ : چه کسی گفته که در تاریخ ایران نامی از کوروش بزرگ نیست !؟ این سخن از پایه نادرست است . و اما درباره کتاب های ادبیات . در کتابهای ادبیات ، از ادبیات سخن باید گفته شود یا از تاریخ !؟
4- ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﻧﺒﺮﺩه اند. ﻣﮕﺮ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
پاسخ : سعدی ، حافظ و دیگر شعرا مگر از داریوش بزرگ ، شاهپور بزرگ و دیگر بزرگان باستانی ایران زمین نام برده اند که اینجا تنها نام کوروش بزرگ از خامه افتاده است !؟ کدام قانون یا سنتی می- گوید شعرا باید حتما درباره آن چیزی که ما دلم می خواهد و می- خواهیم آنرا دستاویز تاختن به راستی ها کنیم ، شعر بسرایند !؟
5- ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ؟ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎﯾﯽ پیشتر ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ ، ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﭼﻪ ﮐﺴﯿﻪ؟
پاسخ : بیسوادی نویسنده از چندین سوی در این نوشته دیده می- شود . نخست پنداشته است که چون نام کتاب فردوسی شاهنامه است ، تنها باید از شاهان در آن بنویسد که چنین نیست . حضرت فردوسی یک حکیم بوده اند و شاهنامه فردوسی سرشار از آموزه- های اخلاقی است و بیشتر نوشته های آن را از خداینامه های بجا مانده از ساسانی گرفته اند که چون واژه خدا پس از اسلام در پارسی به معنی امروزینی که به کار می بریم به کار می رفت ، آنرا به شاهنامه دگر کردند . سخن دوم آنکه حضرت فردوسی ، از کمبوجیه یا بسیاری از پادشاهان دیگر هم نام نبرده اند . سخنان نویسنده به روشنی این را می رساند که وی هیچ شناختی از شاهنامه فردوسی ندارد و آن را هرگز نخوانده است.
زمینه دیگری که نباید از نگر دور داشت ، اینست آنچه که در فراموشی خاطرات و تاریخ دوران هخامنشی و زندگانی کوروش بزرگ نزد مورخان دوران اسلامی هَنایش (تاثیر) فراوانی داشته، متروک شدن خط میخی پارسی بوده است . خط میخی ، که می‌توانست خاطرات فراموش شده دوران هخامنشیان را به دوران‌های پسین ترابر کند ، به چبود دشواری‌هایی که داشت ، کارکردش را ناگریز در دوران خود نیز از دست داد و پس از نشیب هخامنشیان ، رفته رفته کنار گذاشته شد ، چنانکه در سده دوم پیش از میلاد به کلی از میان رفت و خط آرامی جای آن را گرفت . افزون بر آن ، شمار خط و زبان در دوران پسین و رواج یک خط و متروک ماندن زبان و خط دیگری در دوران‌های پسین ، کنشگر(عامل) هَنایا (مؤثر) دیگری در ترابر نیافتن میراث نوشته شده از دوران هخامنشی به دوران پسین است . این کنشگران هر یک به تنهایی برای پنهان ماندن زندگی و زمانه کوروش بزرگ و هخامنشیان نزد مورخان دوران اسلامی و مفسران قرآنی بسنده است.
6- ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﺩﺭ میان ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺗﺎ پیش ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﯼ ، ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭﺵ بزرگ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﺒﻮﺩﻩ ! ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ ، ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ، ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ.
پاسخ : شما پیدا کنید کسی را که نام پدربزرگش داریوش یا کمبوجیه یا بردیا یا هوخشتر بوده باشد . این سخنان مغلطه هست و با چنین سخنانی تنها کم سوادان را فریب توانید داد . نخست آنکه نبود نام کوروش بر روی پدر یا نیای کسی پیش از محمدرضا پهلوی تنها به این نام خلاصه نشده است ، بلکه شوربختانه شامل همه نامهای ایرانی گردیده است . اتفاقی که روی داد ، نه هنگام حکومت پهلوی ها ، که از آغاز انقلاب مشروطه ، این بود که ایرانیان آرام آرام اجنبی پرستی و تازی پرستی را (که بدترین گونه اجنبی پرستی است) ، طرد کردند . چرا راه دور برویم . اگر شما کتابهای زمان قاجار را که با همان شیوه و نوشتار دوباره به چاپ رسیده است بخواهید بخوانید ، آنقدر واژه های عربی در آن می بینید که از واژه- های پارسی آن پیشی گرفته اند و خواننده این روزگار محال ممکن است بتواند آنرا بدون کمک فرهنگ لغات به درستی بفهمد . اینکه نام پدر یا نیای کسی پیش از پهلوی ها کوروش نبوده است تنها به این نام ختم نشده است ، بلکه ما یک گام جلوتر می رویم و می گوییم نامهای ایرانی را در آن پدران و نیاها نمی توانید یافت و این خود یکی از بدبختی ها سترگ ایرانیان بوده است که نامهای خودی مطرود و نامهای اجنبی رایج می بودند . پاسخ شما را در بیگانه- پرستی ای که سده ها نزد ایرانیان از سوی ایران ستیزان رواج یافته بود باید جست . با اینهمه این نکته را نیز نباید از نگر دور داشت که مورخان سده های اسلامی نام کوروش را چه به نیّت نام بردن از کوروش بزرگ و چه خود این نام در نوشته های خود بسیار آورده- اند . از میان مورخانی که از این نام در نسک های خود نوشته اند می توان به:
- ابوالفرج بن عبری در مختصرالدول
- ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه
- مسعودی در مروج الذهب
- ابوجعفر محمد بن جریر طبری در تاریخ رسل و الملوک
- ابن اثیر در نسک تاریخ کامل
- حمزه اصفهانی در تاریخ سنی ملوک الارض و انبیاء
اشاره کرد ، که ایران ستیز بیسواد چه بسا نام این نویسندگان بزرگ را هم نشنیده تا چه رسد که از آن آگاه باشد .
7- ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﺰﺍﯾﺮ ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ، ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍتوﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ، ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ، ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ ، ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥ!!! ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ، ﺳﺘﻮﻧﯽ ، ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﻭﺷﻪ ! ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍتوﺭیش ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﻪ ، ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶﻧﺒﺎﺷﻪ؟
پاسخ : نویسنده این پرسش بسیار بیسواد است تا جایی که می- پندارد شمال آفریقا در زمان کوروش بزرگ گشوده شد و همچنین نمی داند که بزرگترین گستره امپراتوری ایران در هنگام داریوش بزرگ بوده است و نه کوروش بزرگ . گستره سرزمین های گشوده شده از سوی کوروش بزرگ جز این است که پُرسنده نوشته است. در بخشی دیگر از پرسش ، نوشته شده است که چرا اثری از ایشان در مستعمرات کوروش بزرگ یافت نشده است ! پرسش کننده نادان، کوروش بزرگ را همچون استعمارگران بریتانیایی یا متجاوزان دیگر پنداشته ، که سرزمین های تصرف شده را استثمار می کردند و بیگناهان را می کشتند . کوروش بزرگ مستعمره ای نداشته اند که بخواهند به شکلی که پرسش کننده یاد کرده از خود اثری در آنجا بجای بگذارند . پس می بینیم که با ذهنیتی مسموم و نادرست ، نتیجه گیری ای باطل و نادرست گرفته شده است.
امّا درباره اثر ، می توان به بند(سد / دیوار) یأجوج و مأجوج که به فرمان کوروش بزرگ و به جهت آبادانی و آسایش ایرانیان در کرانه- های شمال خاوری ایرانی کنونی ساخته شده اشاره کرد که برای جلوگیری از ورود قبیله های وحشی و بیابانگرد و راهزن ساخته شده بود و در قرآن و در سوره کهف به روشنی از آن سخن رفته است . شوربختانه پرسش کننده این پرسشها ، با قرآن نیز بیگانه است و آن را هم نخوانده و چون دیگر ایران ستیزان در جهل مرکب بسر می برد.
8- ﻧﮑﺘﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﻻﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﺒﻌﺸﻮﻥ ﺗﺎﺭیخ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﻧﻘﻞ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻫﺴﺘﺶ ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺸﻒ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ‏(ﻉ‏) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ، ﮐﺸﻒ ﻭ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ همه ﺩﺭ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻘﺮﯾﺒاً ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ!!! ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ، ﯾﻬﻮ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﺸﻪ ؟ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ !!!! ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎنشناﺳﺎﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻗﺒﻠﺶ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ؟
پاسخ : پرسشی دیگر که باز هم بیسوادی و نادانی پرسش کننده را می رساند . پرسش کننده گویی از عصر حجر آمده و نمی داند که از عمر دانش های نوین چند صد سال بیشتر نمی گذرد ! گویی از 1000 سال پیش ما دانش باستانشناسی و یا توانایی بکارگیری از کربن 14 را داشته ایم و همه دانشمندان 1000 سال پیش با وجود چنین توانایی هایی هیچ اکتشاف باستانشناسانه ای نکرده بوده اند.
پرسش کننده بیسواد نمی داند که حتی در هنگام قاجار ، ویرانه های تخت جمشید را به نادرستی مربوط به اسکندر می دانستند و همچنین نمی داند که تا حدود 80 سال پیش ، نیمی از تخت جمشید زیر خاک می بوده است.
از اینها گذشته ، اینکه پاسارگاد آرامگاه کوروش بزرگ است یا نه سخنی است دیگر . ولی حتی از وجود چند روایت درباره آرامگاه کسی نمی توان نامبرده را به کل ، موهوم و تخیلی دانست . مگر درباره برخی امامزادگان و مدفن آنها روایات گوناگون نداشته یا نداریم ؟ مگر آرامگاه بسیاری از بزرگان پس از سالها و به کمک دانش های نوین یافته نمی شود و نامگذاری نادرست پیشین آنها زیر سوال نرفته است ؟ نمونه ها فراوان است و ما تنها به آرامگاه امام محمد غزالی اشاره می کنیم که چندیست با صحت یافته شده است.
درباره ترجمه نوشته منشور کوروش بزرگ ، پرسنده باز هم بیسوادی و نا آگاهی خود را نمایان ساخته و به روشنی دانش زبانشناسی پیرامون زبانهای باستانی را به میل خود زیر سوال برده است . نامبرده نمی داند که کارهای دانشی و پذیرفته شده ، داستان نویسی و قصه پردازی نیست و تنها پس از چاپ در ژورنالهای معتر دانشی ، اعتبار می یابد.
از اینها گذشته لازم می دانیم از زوایای گوناگون توضیحاتی را پیرامون کوروش بزرگ در اینجا بیفزاییم :
- علامه طباطبایی که خود از بزرگترین مفسران قرآن هستند در کتاب مشهور خود المیزان ، کوروش بزرگ را همان ذوالقرنین قرآن دانسته اند . نام کوروش بزرگ در کتاب آسمانی مسلمانان ، قرآن آمده است.
- در اسلام به پیامبران اولوالعزم را باورمندی است و آنان را صاحب کتاب الهی از سوی پروردگار می دانیم . نام کوروش بزرگ به کرات در کتاب آسمانی حضرت موسی «تورات» که از پیامبران اولوالعزم است هم ، آمده است . از آن جمله است در اشعیا و باب 44 آن در تورات.
- در قرآن و در سوره کهف در آیات 83 تا 102 می توان سخنان الله را درباره کوروش بزرگ خواند.
9- ﺳﻮﺍﻝ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻃﺒﻖ ﺍﻟﻮﺍﺡ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ، ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺟﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻧمیرند ﻭ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺁﻥ 15 ﮐﯿﻠﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﻫﺴﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ . ﻟﻮﺣﻪﻫﺎﯼ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ۱۰ ﮐﯿﻠﻮ ﺟﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖﮐﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ، ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮﺭﻧﺞ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻮﺩﻩ.
پاسخ : در دین اسلام دروغ از گناهان کبیره است . به گمان ما فریب دادن مردمان و گسترش دروغ و ناراستی ها و گمراه کردن انسانها از دروغ هم پلشت تر و گناهی زشت تر می باشد . پرسش کننده برای اثبات باور نادرست خود به آسانی راستی را لگدمال کرده و از دروغگویی هیچ هراسی نداشته است . خوشبختانه در پاسخ نوشته- های پرسش کننده ، کتابی در بازار با نام "از زبان داریوش" هست که با مجوز رسمی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، از سوی نشر کارنگ و با ترجمه دکتر «پرویز رجبی» و نویسندگی پروفسور «هاید ماری کخ» به چاپ رسیده است . پرسش کننده بیسواد که از ابتدایی ترین چیزها ناآگاه است نمی داند که به وارون آنچه وی نوشته است ، در زمان هخامنشیان و برابر آنچه از کتیبه- های هخامنشی یافته و ترجمه شده است ، چیزی بنام برده وجود نداشته و همگان بطور کامل مزد دسترنج خود را می گرفتند و برابری زن و مرد در 2600سال پیش از شگفتی های بینظیر ایران زمین است که جهانیان را حیران و شگفت زده کرده است . به این پرسش کننده بیسواد سفارش می کنیم آن کتاب را تهیه کرده و بخواند تا کمی از گمراهی بدر آید و از گمراه کردن دیگران نیز دست بردارد.
از آن گذشته ، پرسش کننده همان کسی است که در بالا ، ترجمه منشور حقوق بشر را با زیر سوال بردن دانش زبانشناسی و باستانشناسی ، مورد تشکیک قرار داده و آنرا منسوب دانسته بود ، چطور اینجا ترجمه لوح های هخامنشی را پذیرفته و منسوب ندانسته و ترجمه آن را ممکن دانسته است !؟
در پایان پروای خواننده گرامی را به نگر آیت الله العظمی مکارم شیرازی درباره کوروش بزرگ و ذوالقرنین جلب می کنیم ، باشد که توبه و پشیمانی گمراه کنندگان را به همراه داشته باشد:
«مورخان درباره تاریخ زندگانی و خصلتهای اخلاقی کورش کبیر، اختلاف نظرهای فراوانی دارند . امّا از آنجا که زندگی کورش از نظر تاریخی ، به ویژه در فتوحاتش ، شباهت زیادی با فردی به نام «ذوالقرنین» دارد ، این «فرضیه» قوّت گرفته ، که او همان ذوالقرنین است که فردی صالح و خداپرست بود و حکومتی وسیع تشکیل داد ».
عجیب اینکه وقتی ابوالکلام آزاد این نظریه را مطرح کرد بسیاری از آن استقبال کردند و او را متهم به «نامورخی» و «سودجویی» نکردند اما حالا که یکی به دیدگاه او اشکال کرده است «نامورخ» و «سودجو» خوانده می‌شود.
این کتاب، تاریخ نیست که نویسنده را متهم به نامورخی کنید بلکه بحثی بینا رشته‌ای است که با کمک تاریخ، تفاسیر قرآنی و تورات مورد برسی قرار گرفته است و اگر کتاب را خوانده باشید در تمام کتاب از نظرات مورخین به نام استفاده شده است.
بهتر است به جای نیت خوانی اشکالات کتاب را به صورت علمی مطرح نمایید تا در بازبینی مورد استفاده قرار گیرد.
چه زمانی نامورخان و سودجویان از نگارش تاریخ دست برخواهند داشت؟
ذوالقرنین همچنان ناشناخته
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک