رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 874 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 874 رای
کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد عنوان کتابی از گابریل گارسیا مارکز است. او این کتاب را در ۱۹۵۷ در پاریس نوشت و در حالی که به لحاظ مالی در شرایط بدی قرار داشت. این اثر در ۱۹۶۱ میلادی منتشر شد. این رمان کوتاه داستان انتظار افراد برای ایجاد تغییری نومیدانه در زندگی آن‌هاست.داستان روایت روزگار سرهنگ پیری است که سال‌ها در انتظار رسیدن نامه‌ای از طرف دولت به سر می‌برد تا برای شرکت و خدمات‌اش در یک جنگ داخلی بسیار قدیمی مبلغی به عنوان مقرری برای او در نظر گرفته شود. سرهنگ در حالی که در شرایط بسیار وخیم مالی قرار دارد (مانند شرایط مارکز در حین نوشتن اثر) تصمیم دارد تا با مقرری مورد انتظار علاوه بر ترتیب دادن یک زندگی آبرومندانه برای خودش و همسرش، خروس جنگی پسرش که چند ماه پیش حین توزیع مخفیانه اعلامیه‌های ضد دولتی کشته شد را نیز پرورش دهد. انتظار او برای دریافت نامه مربوز ادامه می‌یابد و آن نامه هرگز به دست او نمی‌رسد. او که به پیروزی خروس جنگی به چشم نوعی انتقام مرگ پسرش نگاه می‌کند در شایط سختی قرار می‌گیرد که وادار به انتخاب راهی میان زندگی سخت و حفظ و پرورش خروس برای انتقام یا فروش خروس برای ادامه زندگی می‌شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/01/27

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد

تعداد دیدگاه‌ها:
31
:inlove: بسیار ممنونم اینها کتابهایی هستند که همیشه آرزوی خوندنشون رو داشتم
ممنون از زحمت مسئولان خوب این سایت8-)8-):inlove::inlove:
سلام من به تازگی عضو سایت بسیار خوبتان شده ام
نمی شود برای زحمتی که در اعتلای فرهنگ ایرانیان می کشید فقط تشکر کرد و سپاس گفت و راهی را برای جبران آن نیز نمی شناسم.
خدابیامزرد پدرم را مرد بزرگی بود
در کتابخانه اش بیش از 1000 جلد رمانهای معروف از نویسنگان معروف را دارد غیر از کتابهای فلسفوی ادبی ( شعر ) مذهبی و ... که همه آنها را هم خوانده بود . درواقع هیچ وقت پدرم را بدون کتاب ندیدم .در نوجوانی چندتایی از آنها را که وقت خواندنشان را داشتم خواندم و به دلیل دوری از خانه پدری دیگر دستم به آنها نمی رسد.
بعد از فوتش کتابخانه اش مثل یک جای مقدس شده دلمان نمی آید دست بهش بزنیم و یا چیزی از آن برداریم. در واقع هنوز جرائتش را نداریم . دستهای پر مهرش و نگاههای پرمعنایش هنوز روی تک تک برگهای کتابها هست.
وقتی سایت شما را دیدم و دیدم تعدادی ز کتابهایی که پدرم داشت را به صورت الکترونیک در آن دارید. خیلی خوشحال شدم. حالا می توانم آنها را بخوانم .
کاش می توانستم در این را یاریتان کنم . اگر تنها فرزند خوانواده بودم و کتابها فقط سهم من بود همه را برای اسکن می آوردم . چون همه نسخه های اصلی هستند. کاش می توانستم. به هر حال ....
از همه شما ممنونم . دستتان پرتلاشتان را می بوسم.

در این بازار عطاران، مرو هرسو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین، که در دکّان شکر دارد
این کتابو از بقیه ی کتاباش بیشتر دوست دارم حتی از شاهکارش صد سال تنهایی ! فکر کنم دلیلش این باشه که بی پروایی کلامی توش کمتره ! ;-)
ممنون از زحمات عزیزان دست اندر کار سایت ...8-)
وقتی تنهاییم دنبال دوست می گردیم
وقتی پیداش کردیم دنبال عیبش می گردیم
وقتی از دستش دادیم دنبال خاطراتش می گردیم
و باز می بینیم که تنهاییم
ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)
آقا این مارکز بر خلاف سارتر و کافکا نیمه پر لیوان نشان می ده.به عنوان یه مسکن برای از دنیا بریده ها بد نیست:-(:-(
کتابای مارکز همشون خوبن از همه دوستان خیلی متشکرم
کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک