شهناز پهلوی، دختر فوزیه - جلد ۲
نویسنده:
خسرو معتضد
امتیاز دهید
روایت دلسوختگی، گزند دلبستگی
حکایت شهناز، کتابی که در دست دارید و میخوانید بخشی از تاریخ معاصر ایران است. شهناز دختر محمدرضا شاه پهلوی در تاریخ کشور نقش چندانی نداشته است و خود او از ابتدا نه سر آن داشت که به عرصه سیاست پا بگذارد و نه آن که به میدان قدرت و جاه طلبی وارد شود. او، مانند مام خود، تا حدود زیادی گوشه گیر و آرامش طلب و بی توجه به زرق و برقهای زندگی درباری بوده است. شهناز در محیطی سرد و به دور از مادر رشد و نمو کرد و در نخستین سالهای نوجوانی به کشور سوئیس روانه گردید و در دامان پرستاران و مربیان خشک و جدی و بی احساس اروپایی بزرگ شد. او به دلیل جدایی مادرش از پدر و احساسات نامساعدی که در دربار در مورد مادر به تبعید خود خواسته رفته اش وجود داشت، فردی چندان محبوب نبود و حتی شاه نیز با وجود تصاویری که از او در کنار دخترش برداشته می شد، آن توجه و علاقه ای را که معمولاً پدر به دخترش ابراز می دارد نشان نمیداد و لاجرم در جست و جوی یافتن همسر بعدی خود بود و بی توجه به شهناز.
شهناز تقریباً سراسر دوره شباب خود را در سوئیس گذراند و می توان گفت اگر چاپلوسی و مدیحه سرایی و ابراز احساسات درباری و حساب شده و از سر مصلحت مدیران سه موسسه بزرگ مطبوعاتی کشور، یعنی اطلاعات و کیهان و تهران مصور در مورد او نبود و اگر تصاویر تمام صفحه ای که به دستور مرحوم عباس مسعودی، مدیر روزنامه اطلاعات بر روی جلد مجله اطلاعات هفتگی و مجله اطلاعات ماهانه از شهناز به چاپ می رسید نبود، و نیز آنچه احمد دهقان و خلف او عبدالله والا در مجله تهران مصور انتشار می داد در میان نبود، مردم اصولاً وجود او را فراموش میکردند و از یاد می بردند. این وضعیت خاص شهناز در دربار عقده های گرانباری در او ایجاد کرد و بعدها در وضعیتی کاملاً مخالف دربار و پدرش قرار گرفت و دست به کارهایی زد که خشم و ناراحتی مکرر پدرش را برانگیخت. داستان شهناز به خودی خود تاریخ ایران نیست و اهمیت چندانی هم ندارد و خواننده نباید انتظار داشته باشد این کتاب حاوی مطالب پیچیده و رازهای نامکشوف باشد، اما از آنجا که برهه هایی از زندگی درباری و جنبه های پر از احساس زندگی دختر جوان را بیان میکند، حایز اهمیت است...
بیشتر
حکایت شهناز، کتابی که در دست دارید و میخوانید بخشی از تاریخ معاصر ایران است. شهناز دختر محمدرضا شاه پهلوی در تاریخ کشور نقش چندانی نداشته است و خود او از ابتدا نه سر آن داشت که به عرصه سیاست پا بگذارد و نه آن که به میدان قدرت و جاه طلبی وارد شود. او، مانند مام خود، تا حدود زیادی گوشه گیر و آرامش طلب و بی توجه به زرق و برقهای زندگی درباری بوده است. شهناز در محیطی سرد و به دور از مادر رشد و نمو کرد و در نخستین سالهای نوجوانی به کشور سوئیس روانه گردید و در دامان پرستاران و مربیان خشک و جدی و بی احساس اروپایی بزرگ شد. او به دلیل جدایی مادرش از پدر و احساسات نامساعدی که در دربار در مورد مادر به تبعید خود خواسته رفته اش وجود داشت، فردی چندان محبوب نبود و حتی شاه نیز با وجود تصاویری که از او در کنار دخترش برداشته می شد، آن توجه و علاقه ای را که معمولاً پدر به دخترش ابراز می دارد نشان نمیداد و لاجرم در جست و جوی یافتن همسر بعدی خود بود و بی توجه به شهناز.
شهناز تقریباً سراسر دوره شباب خود را در سوئیس گذراند و می توان گفت اگر چاپلوسی و مدیحه سرایی و ابراز احساسات درباری و حساب شده و از سر مصلحت مدیران سه موسسه بزرگ مطبوعاتی کشور، یعنی اطلاعات و کیهان و تهران مصور در مورد او نبود و اگر تصاویر تمام صفحه ای که به دستور مرحوم عباس مسعودی، مدیر روزنامه اطلاعات بر روی جلد مجله اطلاعات هفتگی و مجله اطلاعات ماهانه از شهناز به چاپ می رسید نبود، و نیز آنچه احمد دهقان و خلف او عبدالله والا در مجله تهران مصور انتشار می داد در میان نبود، مردم اصولاً وجود او را فراموش میکردند و از یاد می بردند. این وضعیت خاص شهناز در دربار عقده های گرانباری در او ایجاد کرد و بعدها در وضعیتی کاملاً مخالف دربار و پدرش قرار گرفت و دست به کارهایی زد که خشم و ناراحتی مکرر پدرش را برانگیخت. داستان شهناز به خودی خود تاریخ ایران نیست و اهمیت چندانی هم ندارد و خواننده نباید انتظار داشته باشد این کتاب حاوی مطالب پیچیده و رازهای نامکشوف باشد، اما از آنجا که برهه هایی از زندگی درباری و جنبه های پر از احساس زندگی دختر جوان را بیان میکند، حایز اهمیت است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شهناز پهلوی، دختر فوزیه - جلد ۲