تاریخ سیاسی معاصر ایران - جلد 1
نویسنده:
سیدجلال الدین مدنی
امتیاز دهید
این کتاب به وقایع مهم دو قرن اخیرـ البته بصورت فشرده ـ پرداخته است. مسائل نهضت تنباکو، مشروطه ، نفت و هم چنین 15 خرداد و انقلاب اسلامی 22 بهمن از جمله مباحث مبسوط این کتاب هستند.
از جمله فواید آگاهی به تاریخ که در این کتاب هم به آن اهتمام ویژه ای شده است آگاهی نسبت به دوران قبل و پیوند آنها بازمان حاضر است؛ زیرا این امر باعث می شود دربارة گذشتگان به درستی قضاوت شود و نیز مشکلات ، درگیریها، موانع اشتباهات، تقصیرها، ناتوانیها ، توطئه ها و اختلافات هر یک در جایگاه خاص خود مورد بحث قرار می گیرد که نتیجه همة ایناه ارزیابی صحیح از گذشته خواهد بود.
سید جلال الدین مدنی مدنی متولد 1316 در کرمان است که دکترای علوم سیاسی دارد و مدتی عضو حقوقدان شورای نگهبان بوده است. مشاور رئیس قوه قضائیه، استاد دانشگاه، دادیار دادسرای عمومی زابل، دادرس دادگاه بخش زاهدان، رئیس دادگاه بخش آمل، دادیار دادسرای عمومی تهران، رئیس دادگاه شهرستان تهران و مدیر کل آموزش دادگستری از دیگر سوابق اجرایی اوست. کتابهای وی در زمینه تاریخ معاصر ایران و حقوق اساسی جزو کتب مرجع در زمینه تاریخ معاصر و حقوق است.
بیشتر
از جمله فواید آگاهی به تاریخ که در این کتاب هم به آن اهتمام ویژه ای شده است آگاهی نسبت به دوران قبل و پیوند آنها بازمان حاضر است؛ زیرا این امر باعث می شود دربارة گذشتگان به درستی قضاوت شود و نیز مشکلات ، درگیریها، موانع اشتباهات، تقصیرها، ناتوانیها ، توطئه ها و اختلافات هر یک در جایگاه خاص خود مورد بحث قرار می گیرد که نتیجه همة ایناه ارزیابی صحیح از گذشته خواهد بود.
سید جلال الدین مدنی مدنی متولد 1316 در کرمان است که دکترای علوم سیاسی دارد و مدتی عضو حقوقدان شورای نگهبان بوده است. مشاور رئیس قوه قضائیه، استاد دانشگاه، دادیار دادسرای عمومی زابل، دادرس دادگاه بخش زاهدان، رئیس دادگاه بخش آمل، دادیار دادسرای عمومی تهران، رئیس دادگاه شهرستان تهران و مدیر کل آموزش دادگستری از دیگر سوابق اجرایی اوست. کتابهای وی در زمینه تاریخ معاصر ایران و حقوق اساسی جزو کتب مرجع در زمینه تاریخ معاصر و حقوق است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ سیاسی معاصر ایران - جلد 1
میشه کتابهایی مثل سیر تطورکلام شیعه رو هم قرار بدید
شده به خاطرسوابق سیاسی و قضائی نویسنده باشد که پیوسته در تشکیلات سیاسی و قضائی نظام حضور داشته است, نویسـنده در پیشگفتار کتاب به شـرح ماوقع انقلاب سال پنجاه و هفت
اشاره نموده که قابل تـامل می باشد, نوشـته است؛ "در این حرکت سـریع و بدون نمونه ی قرن که عامل ایمان و اعتـقاد رهبری متَکی به معیارهای اصیل اسلامی نقش تعیین کننده داشـت برای
اولین بار در تاریخ بشر, اجتماعاتی سیاسی چند میلیونی با وحدتِ کلمه ریشه های استکبار را به لرزه انداخت و نوید بـرابـری, برادری و آزادی را در معنی واقعی به همه ی مسـتضعفین جهان داد,
ایران پایگاهی شد تا پیام حق و عدالت اسلام را به مردم دنیا برساند و آنها را از فساد, تباهی, ظلم و ستمی که مسـتکبران و سلطه گران ایجاد کرده اند آزاد سـازد ". اولاً این حرکت سـریع نبود و
ماحصل تلاش بی وقفه ی مردم در طی صـد ها سال مبـارزه با اسـتبداد بود ثانیاً اساساً مردم با معیارهای اصیل اسـلامی هنوز هم بعد از گذشت چهل سـال از انقلاب اسلامی نا آشنا هستند و
جدّیتی نیز در این امر نشـده و ناتوان بوده اند, آنچه مردم برای آن انقلاب کردند ایجـاد حکومت اسـلامی به گونه ی سخت گیرانه که در تعاریف آن آمده نبود بلکه برای رهائی از اسـتبدا و ایلخانی و
موروثی بودن حاکمیت نظام پادشـاهی و اسـتقرار نظام مردم سالاری بود, سوای از اینکه هم اینک نه شـاهد برابری هسـتیم و نه شاهد برادری, در کشـور ما بجز رعایت ظواهر اسـلامی بـه مانند
حجاب و سانسور فیلمها و ممانعت از پخش موسیقی با نشان دادن ادوات و آلات موسیقی و پخش اذان از بلندگوهای مساجد و سردادن شـعار های توخالی در راستای بهبود بخشیدن به شـرائط
سیاسی و اقتصادی چیز دیگری به چشم نمی خورد, طبعاً این شیوه ی نارضایتمدانه درامر کشورداری نمی تواندموجب شگفتی دیگر کشورها شود و چیز تازه و برتری درآن نیست که سران کشور
های استکباری رانگران کند, تلویزیونِ کم بیننده و کم طرفدار هم کاری جز کرنش و هواداری از قشر خاص حاکمیت نداردو منعکس کننده ی خواست و نظرات مردم نیست و به هیچ وجه من الوجوهِ
معیارها ملَی نیست, پرجاذبه ترین برنامه هایش نظر بازی مسخره آمیز چند برنامه ی سـرگرم کننده ی مبتذل بد آموز, مثل برنامه های مفتضح دورهمی و خندوانه است که افراد لـوده و بی شرم
آنها را کارگردانی و اجرا می کننند, معهذا با این اوصاف ناهنجار, فقط می توان درحد بسیار ضعیف,اصلاح طلبان را انقلابی شمرد زیرا تقریباً همسـو با مردم هسـتند و در جهت رفع نیازهای عمومی
گامهای موثری برداشته اند و بدون تردیداصول گرایان ضد انقلاب هستند زیرا به شیوه ی جاه طلبانه ی عصر قاجار با زورمداری و تحکم و زیاده خواهی و گستاخی بدون ملاحظه خواست مردم گام
نهاده اند و اصولاً پای بند به مرام دموکراسی و انتخاب و انتخابات نیسـتند و با خیال پردازی و بی مهابا جایگاه مقامات عالی را از طرف خدا می دانند و بد جوری موجبات تنفر وانزجار مردم را فراهم
کرده اند, جالب است بدانیم این قشر تمامت نیز خواه, اصلاح طلبان را ناخودی و ضد انقلاب می شمارند[/quote]
دوست عزیز بر چه مبنایی این حرف رو میزنی؟
کجای کتابی که اینجا برای دانلود بود اون حرفی ک شما گفتی نوشته؟
خوشهال میشم روشنم کنی
دروغگو شمایید که به دیکتاتوری فکر میکنید
در صفحه اصلی و بخش نظرات توجه ام جلب شد که ببینم چیست و نوشته کیست.
با شرح حالی که از نویسنده خواندم البته عمر گرانمایه را صرف خواندن چنین چیزی نخواهم کرد که بقدر بیش از کفایت کار و کتاب نخوانده دارم.
از دوستان هم خواهش میکنم که زمان را صرف چیزی کنند که چیزی بیفزاید.کتاب خوب برای خواندن بسیار است و همینطور کتاب واجب برای خواندن.
خوش باشید.
شده به خاطرسوابق سیاسی و قضائی نویسنده باشد که پیوسته در تشکیلات سیاسی و قضائی نظام حضور داشته است, نویسـنده در پیشگفتار کتاب به شـرح ماوقع انقلاب سال پنجاه و هفت
اشاره نموده که قابل تـامل می باشد, نوشـته است؛ "در این حرکت سـریع و بدون نمونه ی قرن که عامل ایمان و اعتـقاد رهبری متَکی به معیارهای اصیل اسلامی نقش تعیین کننده داشـت برای
اولین بار در تاریخ بشر, اجتماعاتی سیاسی چند میلیونی با وحدتِ کلمه ریشه های استکبار را به لرزه انداخت و نوید بـرابـری, برادری و آزادی را در معنی واقعی به همه ی مسـتضعفین جهان داد,
ایران پایگاهی شد تا پیام حق و عدالت اسلام را به مردم دنیا برساند و آنها را از فساد, تباهی, ظلم و ستمی که مسـتکبران و سلطه گران ایجاد کرده اند آزاد سـازد ". اولاً این حرکت سـریع نبود و
ماحصل تلاش بی وقفه ی مردم در طی صـد ها سال مبـارزه با اسـتبداد بود ثانیاً اساساً مردم با معیارهای اصیل اسـلامی هنوز هم بعد از گذشت چهل سـال از انقلاب اسلامی نا آشنا هستند و
جدّیتی نیز در این امر نشـده و ناتوان بوده اند, آنچه مردم برای آن انقلاب کردند ایجـاد حکومت اسـلامی به گونه ی سخت گیرانه که در تعاریف آن آمده نبود بلکه برای رهائی از اسـتبدا و ایلخانی و
موروثی بودن حاکمیت نظام پادشـاهی و اسـتقرار نظام مردم سالاری بود, سوای از اینکه هم اینک نه شـاهد برابری هسـتیم و نه شاهد برادری, در کشـور ما بجز رعایت ظواهر اسـلامی بـه مانند
حجاب و سانسور فیلمها و ممانعت از پخش موسیقی با نشان دادن ادوات و آلات موسیقی و پخش اذان از بلندگوهای مساجد و سردادن شـعار های توخالی در راستای بهبود بخشیدن به شـرائط
سیاسی و اقتصادی چیز دیگری به چشم نمی خورد, طبعاً این شیوه ی نارضایتمدانه درامر کشورداری نمی تواندموجب شگفتی دیگر کشورها شود و چیز تازه و برتری درآن نیست که سران کشور
های استکباری رانگران کند, تلویزیونِ کم بیننده و کم طرفدار هم کاری جز کرنش و هواداری از قشر خاص حاکمیت نداردو منعکس کننده ی خواست و نظرات مردم نیست و به هیچ وجه من الوجوهِ
معیارها ملَی نیست, پرجاذبه ترین برنامه هایش نظر بازی مسخره آمیز چند برنامه ی سـرگرم کننده ی مبتذل بد آموز, مثل برنامه های مفتضح دورهمی و خندوانه است که افراد لـوده و بی شرم
آنها را کارگردانی و اجرا می کننند, معهذا با این اوصاف ناهنجار, فقط می توان درحد بسیار ضعیف,اصلاح طلبان را انقلابی شمرد زیرا تقریباً همسـو با مردم هسـتند و در جهت رفع نیازهای عمومی
گامهای موثری برداشته اند و بدون تردیداصول گرایان ضد انقلاب هستند زیرا به شیوه ی جاه طلبانه ی عصر قاجار با زورمداری و تحکم و زیاده خواهی و گستاخی بدون ملاحظه خواست مردم گام
نهاده اند و اصولاً پای بند به مرام دموکراسی و انتخاب و انتخابات نیسـتند و با خیال پردازی و بی مهابا جایگاه مقامات عالی را از طرف خدا می دانند و بد جوری موجبات تنفر وانزجار مردم را فراهم
کرده اند, جالب است بدانیم این قشر تمامت نیز خواه, اصلاح طلبان را ناخودی و ضد انقلاب می شمارند