همجنسگرایی
نویسنده:
شروین وکیلی
امتیاز دهید
پرسش دربارهی ماهیت رفتار جنسی همجنسخواهانه در روزگار ما اهمیتی چشمگیر یافته و این تا حدودی به سیاسی شدن روزافزون این مفهوم باز میگردد. پرسشهایی کلیدی در این زمینه وجود دارند که گاه در چارچوبهایی نامعلوم و با روششناسیهایی مشکوک پاسخ مییابند. پرسشهایی از این دست که همجنسگرایی رفتاری انتخابی، ارادی و موازی با دگرجنسخواهی است؟ یا آن که اختلالی زیستشناختی و نوعی بیماری به حساب میآید؟ باید آن را همچون انتخابی آزاد نزد شهروندانی آزاد به رسمیت شمرد، یا مانند نوعی بیماری و اختلال به آن نگریست؟ اهمیت یافتن و برجسته شدناش در روزگار ما نتیجهی پیشرفت و توسعهی آزادیهای مدنی است، و یا این که جریانی سیاسی و موجی عوامانه این رونق را پدید آورده است؟ و در نهایت این که خاستگاه ظهور این الگوی رفتاری و توزیعش در سایر جانوران و مبانی ژنتیکی، هورمونی و عصبشناسانهاش چیست. این پرسشها در این کتاب از منظر جامعهشناسی زیستی و با رویکردی سیستمی و میانرشتهای پاسخ میگیرند و طی این روند بخش بزرگی از پیشداوریهای نادرست و همچنین شعارهای خردستیزانه که این رفتار را احاطه کرده، واسازی و نقد میگردند.
بیشتر
آپلود شده توسط:
Red Devil 92
1396/05/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی همجنسگرایی
ضمن اینکه همجنسباز خواندن همجنسگرایان همچون زن باز و دخترباز خواندن دگرجنسگرایان و صیغه گرایان است. هنوز انگلستان بابت بلایی که سر نابغه ای چون تورینگ آورد شرمنده است. سرکوب افراد به جهت گرایشات عاطفی و جنسی شان کاری است بسیار نابخردانه و رذیلانه، افرادی که چنین دیدگاه دگرستیزانه ای دارند بیشتر از هر کسی مستحق روانی نامیده شدن هستند.
[quote='nikdoost'] بهتر است از اظهار نظر های غیر کارشناسی خود داری کنید. [/quote]
:O:O:O:O:O
همجنس بازان علاوه بر مشکل اخلاقی، مشکل جسمی دارند، به همین دلیل کم جوش و در معاشرت با افراد عادی جامعه محتاط و به قول شما با همجنس بازان دیگر راحت هسـتند، وقتی یکی از نزدیک
ترین افراد خانواده که با ما در یک محل زندگی می کند و هر روز با شعف و نشاط در حال گفت و گو است، دفعتاً دچار مشکل جسمی و یا روانی شود و نخواهد کسی از وضعیت او با خبـر باشد، تغییر رفتار
او آشکار می شود و ما سعی می کنیم علّتِ آن را جویا شویم، ابراز کند یا نکند امرش جدا است، همجنس باز ها به دلیل برقرار کردن رابطه ی جنسی غیر طبیعی با همجنسان خود بخصوص مردها،گرفتار
بیماری جسمی می شوند که در اصطلاح به آن اُبنِه می گویند،به هنگام راه رفتن،مدام در پُشتِ خود احساس درد و کرختی و ناراحتی می کنند و به ناچار آشفته هستند و بدین سبب،نه می خواهند و نه
می توانند به مانند افراد سالم عادی باشند،غالباً عمرشان کوتاه و بیماری عفونی و اُبنه رهایشان نمی سازد،قبلاً عرض کردم خدا هیچ کس را همجنسگرا و یا همجنس باز نیافریده، این مشکلات از عوارض
سوءِ تربیت و تلقینات نا مناسب و بیشتر اکتسابی و همچنین بی توجّهی پدران و مادران به معاشرت فرزندانشان با دوستان منحرف است، بهتر است از اظهار نظر های غیر کارشناسی خود داری کنید.
گریزان زِ رعب و هراسان زِ بیم
نیارست بودن دمی مستقیم
چه شیر ژیان و چه غُرّنده شیر
گریزد چو باشد حریفش دلیر
اینکه چطور یک فرد مذهبی "خلقت آفریدگار" را منحرف بداند در مغالطه مثل این است که یک فرد مذهبی نباید فرعون را ستمگر بداند چون "خلقت آفریدگار" است.[/quote]
* از همکارانی که دارم، یک مرد و یک زن همجنسگرا که اولی حدود ۳۰ سال و دومی حدود ۳۵ سال با پارتنرهایشان (شرکای زندگیشان) هستند که یکیشان اتفاقا مسئول کل تکنسینها است و صاحب معلومات و درک اجتماعی نسبتا بالا. مشکلاتی که جناب نیکدوست در ارتباط با آنان میگوید و یا در جراید عمومی نگاشته میشه هم من که شخصا چیزی ندیدم. ادعای برتریشان بر دیگران رو ندارم ولی شاید در بین ۴۵ نفری که در بخش آیتی هستند به مراتب مفیدتر بوده و کمتر از دیگران به مشاجرات و دعواهای روزمره میپردازند.
به هر حال، غرض از این توصیف طولانی این بود که منبع من به غیر از نوشتهها و مصاحبههایی که بر روی اینترنت است این دو شخص میباشند. در گفتگویی خودمانی، در پاسخ به کنجکاوی من خیلی راحت پاسخ دادند که همانگونه که من نه تنها احساس راحتی و سکسی با یک مرد دیگر ندارم که هیچ، موجب آزار روحیام نیز میشود دقیقا همین در مورد آنها نیز صدق میکند (در ارتباط با غیرهمجنس). از آن گروه که با هر دو طرف میتوانند باشند که بگذریم، طیف عمدهی اینان فقط با گروه خود راحت هستند و با بقیه مثل دوست. البته اطلاق واژهی «منحرف» کمی بیش از اندازه است ولی از لحاظ احساسی آنچه را که ما در مورد همجنس خود میفهمیم آنها در مورد غیرهمجنس میفهمند. امیدوارم که توضیحاتم روشنگر بوده باشد.
* شاید تعاریف «فرد مذهبی» متفاوت است برای این که در همان ترکیهی مسلمان با این نوع افراد برخورد بدی نداشتند و از آنجایی که پذیرفتهاند خداوند این شخص را آفریده و این شخص انتخابی در این کار نداشته با وی کاملا منصفانه و بدون تبعیض برخورد میکنند. اگر حافظهام یاری کند در هند هم این افراد از زمانهای دور بودهاند و جایگاه اجتماعی خاص خود را دارا هستند که پایینتر از دیگران نیست. در مثال فرعون هم ظاهرا ایشان دست به انتخاب بد زده و مقایسهی منطقی با افرادی که بدینگونه به دنیا آمدهاند نیست.
جناب نیکدوست، من لاادری میکوشم با دیدگاه علمی به این موضوعات اجتماعی نگاه کنم و اگر حتی علاقهای به این نوع مباحث هم نداشته باشم ناقض حقوق دیگران هم نباشم. شما چندین هزار نفر رو منحرف و غیر طبیعی میدونید و احتمالا این افراد هم چنین نظری در مورد شما دارند. از دید شما همجنسگرایی این افراد مشکلدار است و از دید آنها هم رفتار دگرجنسگرایی شما مشکلدار است!
ولی بیشتر مشتاقم بدانم که از دیدگاه شما که فردی مذهبی هستید، چطور به خود اجازه میدهید که «خلقت» آفریدگار را منحرف بدانید و بر علم و آگاهی آفریدگارتان شک و تردید روا دارید؟![/quote]
بنده ندیدم همجنس بازی مدعی شده باشد که گرایش به جنس مخالف "منحرف و غیرطبیعی" است. و چگونه می توان چنین ادعایی داشت در صورتی که ارگان جنسی مرتبط با رابطه با همجنس در بدن ایشان تعبیه نشده است و اینکه تولید نسل تنها از طریق ارتباط با جنس مخالف است. کدام همجنس بازی رابطه زوجیت دو جنس مخالف را "منحرف و غیرطبیعی" و "مشکل دار" توصیف کرده است؟
اینکه چطور یک فرد مذهبی "خلقت آفریدگار" را منحرف بداند در مغالطه مثل این است که یک فرد مذهبی نباید فرعون را ستمگر بداند چون "خلقت آفریدگار" است.
مزخرفاتی که در مکتوبات تکامل به هم بافته اند بی پایه و نادرسـت است، انسان از نسلِ انسان است، از نسـلِ حیوانات نیست، انسان رشد و تعالی یافته از شامپانزه نیست، شـاید شما به چنین
نتیجه ای رسیده اید که هستید، تمام مطالب شما فاقد ارزش است،بر اساس پژوهشهای به عمل آمده بر روی اجساد کشف شده از انسـان،حد اقل از پانصد هزار سال پیش تا کنون هیچ تغییری در
وضع و شکل ظاهری ی جمجمه ی انسان حاصل نشـده و به همین صورت فعلی بوده است، اطلاعات شـما در این باره بسـیار سطحی و ضعیف است، همجنسـگرا ها و در واقع همجنس بازها بیمار
هستند، یا باید تغییر جنسیت بدهند که زن باشند یا مرد و به مانند سایر افراد عادیِ جامعه ازدواج کنند و یا تحت مراقبت نیروهای انتظامی قرار گیرند تا عادات زشت آنان جامعه را به لجن نکشد،این
افراد روان پریش و رفتارشـان غیر عادی است و فوق العاده خطرناک هستند،به راحتی نوجوانان و جوانان از همه جا بی خبر را فریب می دهند و مـورد تعرّض قرار می دهند، بنابراین قابل دفاع نیستند،
چه بهتر که شخصاً به تنهائی با آنان مهربان باشید، نیازی به پاسخ نیست
سگ نفسِ خویش را کُن زِ فروغِ عقل تسلیم
که سگِ درنده، رنجی نرساند آشنا را
نشده است شاخه ای خم، مگر از گرانیِ بَر
به چه بار کرده ای خَم، قد و قامتِ رسا را
ندارند، عقل ندارند، درک ندارند، اگر داشتند حد اقل برای خود لانه می ساختند و هزاران کارهای عقلانی دیگر، اگر به همان سگهای دست آموز چیزی نیاموزند و آنها را به محل حوادث ببرند و رهایشان
سازنددنبال غذا می گردند و کاری به اینکه یکنفر زیر صدها خروار آوار نیاز به کمک دارد ندارند،انسان هرکاری انجام می دهد، درست یا غلط از روی قصد و اراده انجام می دهد ولی حیوانات از روی غریزه
[/quote]
آقا یا خانم نیک دوست گرامی اینکه به مسئله آموزش حیوانات اشاره کردید درسته. اما اینکه انسان در طول میلیونها سال مغزش بزرگتر شده و قدرت تفکر، تعقل و اختراع و چیزهای دیگری که موجودات دیگر از داشتن آن عاجزند چه گلی به سر بشریت و دنیا زده؟. این باهوش شدن انسان دنیا و بشریت رو بیشتر خراب کرده یا آبادتر؟ حالا اگر ما از شامپانزده تکامل پیدا نمی کردیم و موجودی باهوشی بنام هوموساپین (انسان متفکر و امروزی) رشد و تعالی پیدا نمی کرد چرخ دنیا نمی چرخید و خورشید طلوع و غروب نمی کرد؟ فرض کنیم اگر اینطور می شد الان دنیا یه جای ساکت و خوشگل بود مثل جنگل و موجودات زندگی می کردند و شکار می کردند و شکار می شدند و همینطور زاد و ولد و زندگی معمولی ادامه می یافت. خوب الان چی؟ چند صد میلیون انسان که در طول تاریخ بشر کشته شدند و هزار جنایت دیگه هر روز شاهد آن هستیم محصول همین تفکر و مغز پیچیده این انسان است. به نظرم عقل و هوشمندی انسان دو روی سکه است. عقل و قدرت مغز انسان خیلی چیزها رو برای بشریت عوض کرد که مثبت بود اما وجه تاریک اون هم طمع و طلب قدرت به قیمت نابودی ملت های دیگر است و این تاوان داشتن این موهبت شگرف برای انسان هوشمند است.
شما به آموزش دیدن سگ و حیوانات اشاره کردید ولی همون مردم که عقل داشتند واسه لذت و شهوت شهرت با ساختمون غرق آتش سلفی گرفتند و رفت و آمد آتش نشانها رو برای نجات کند کردند. حرف من اینه که همون سگ هم که فقط آموزش نجات رو بلده و شاید کار دیگه ای رو آموزش ندیده موثر و مفید هست اما انسانی که آموزش دیده و با مغز بزرگش هم می تونه بدون آموزش موقعیت و شرایط رو تجزیه تحلیل کنه و خوب و بد رو بفهمه باز تسلیم غریزه است و شاید این به این خاطر باشد که غریزه در انسان مانند سایر موجودات قدیمی تر از بخش و قسمت تفکر و تعقل در مغز باشد.
در پایان بگم اگر من بدونم کسی همجنسگرا باشه و به کسی آسیبی نزنه، قانون رو پایمال نکنه، عقایدشو به زور کسان دیگر تحمیل نکنه، کسانی رو که مثل خودش همجنسگرا نیستند رو مشکل دار ندونه و مثل همه آدمهای کره زمین زندگیشو بکنه و برای جامعه و چهار نفر در اطراف مفید باشه قابل احترام هست حالا به من چه گرایشش چی هست یا چرا به جنس مخالف میل نداره. در طول تاریخ بشر هم که تعداد این افراد همیشه ناچیز و در اقلیت بودند و تهدیدی برای اکثریت دگرجنسگراها نبودند پس بیائیم با آنها مهربان باشیم و بگذاریم دو روز دنیا را زندگی اشان را در آرامش و به دور از تهدید و آزار سپری کنند.
فقط به چند نکته ی با اهمیت اشاره می کنم، اوّل به این قسمت از نوشته ی جناب بهروز عزیز که سئوال کرده اند؛ "بیشتر مشتاقم بدانم که از دیدگاه شما که فردی مذهبی هستید،چطوربه خود اجازه
میدهید که «خلقت» آفریدگار را منحرف بدانید و بر علم و آگاهی آفریدگارتان شک و تردید روا دارید؟! " پاسخ می دهم؛
بنده آنطورکه جنابعالی فکر می کنید مذهبی نیستم، امّا باید بدانیم هیچ یک از مشکلات جسمی و جانی، به خواست پروردگار به وجود نیامده و به هیچ وجه بطور مستقیم در وضعیت و نهاد آفریده های
خود دخالت ندارد، خداوند در آغاز آفرینش، تقـدیراتی تعیین کرده که هیچ راه گریزی برای هیچیک از مخلوقات از آنها وجود ندارد، هیچ احدی هم قادر نیست در تقدیرات الٰهی ذرّه ای تغییر ایجاد کند، همه
می دانیم انسـان اشرف مخلوقات است، عدّه ای ممکن اسـت برخلاف آن بگویند، هرچه بگویند ناقضِ واقعیت نیسـت، همین تصوراتِ خلافِ آنها هم نشـانه و برآمده از اندیشه ی اَبَر مخلوق بودنِ آنان در
عالم و یعنی اشرف بودن انسان است، تنها انسان است که می اندیشد، سخن می گوید، می نویسـد و از روی عقل رفتار می کند، وقتی دو نفر بدون رعایت اصول بهداشـتی با هم ازدواج فامیلی می
کنند ممکن است فرزندان آنان ناقص الخلقه باشند، بدون تردید در تقدیرات الٰهی چنین رقم خورده و نمی توانیم بگوئیم خدا چنین سرنوشتی برای آنان تعیین کرده است، این سرنوشتِ محتوم برای تمام
افراد بشر یکسان مقدّر شده که اگر حواسشان را جمع نکنند و با عقلانیت انتخاب درسـتی نداشته باشند گرفتار همان مصائب خواهند شد، بسـیاری از بیماری های ارثی و ژنتیکی و قیافه و ظاهر افراد
هم چنین است،وجود حرص و ولع و شهوت و شدّت و ضعف این حواس، در مقدّرات الٰهی به تناسب موقعیت و وضعیت افراد بدون دخالت مستقیم خدا تعیین شده است، ببینید همه افراد بشر به راحتی
می توانند همه چیز را تغییر دهند، همین توانائی ها هم در تقدیرات الهی معین شده، یک نفر آدم می کُشد، جنایت می کند و دزدی می کند، اختیار و انتخاب او در تقدیراتِ الهی معین شده، آدم نکشد
جنایت نکند و دزدی نکند باز هم این اختیار در مقدّراتِ الهی تعیین شده، بنابراین همجنسـگرائی هم به همین وضع و از زمره ی همین امورِ مقدّرات الهی است که معدودی از روی عمد، یا غیر عمد یا از
روی احساس و میل و هر چیزی که تصورش را بکنید خود را به آن پیوند می دهند، خوب است که گفتید چندین هزار نفر همجنسگرا، چون در مقابل میلیارد ها انسـان ناچیزند و می توان به آنها بی اعتنا
بود،چدین هزار بلکه میلیون ها نفر بیماران صعب العلاج هم داریم که به آنان و در این سایت ها توجّهِ زیادی نمی شود،بالاخره قبول داشته باشید یا نداشته باشید برخلاف سایر بیماری ها، همه ی افراد
بشر گرفتار بلیّه ی همجنس بازی نیستد و با حساب دو دو تا چهار تا روشن است امری غیر طبیعی و بر خلاف سـاختار بیولوژیکی بدن و فطرت و نهاد انسان و ضدِّ بقاءِ نسل بشـر است و باید این گونه
مباحث حاشیه ای و تخصّصی را به درمانگران آنها واگذار کرد
و امّا چند نکته ی کوتاه هم در پاسخ جناب jedivssith عزیز عرض کنم که به اظهارات بنده در ارتباط با بی شعوری حیوانات ایراد گرفته و به سگهای دست آموز نجات دهنده در حوادث اشاره کرده اند؛
به سگها و یا سایر حیوانات اهلی شده، هرچه یاد بدهند بیش از آنچه یاد گرفته اند ابتکار عملی از خود نشان نمی دهند، همه ی حیوانات بر اساس فطرت و غریزه ی خود عمل می کنند، حیوانات فکر
ندارند، عقل ندارند، درک ندارند، اگر داشتند حد اقل برای خود لانه می ساختند و هزاران کارهای عقلانی دیگر، اگر به همان سگهای دست آموز چیزی نیاموزند و آنها را به محل حوادث ببرند و رهایشان
سازنددنبال غذا می گردند و کاری به اینکه یکنفر زیر صدها خروار آوار نیاز به کمک دارد ندارند،انسان هرکاری انجام می دهد، درست یا غلط از روی قصد و اراده انجام می دهد ولی حیوانات از روی غریزه
بنده بخش هائی از این به اصطلاح کتاب را خواندم، اصولاً این گونه نوشته ها باب طبع و ذوق افراد منحرفی است که به بلای همجنسگرائی( همجنس بازی ) مبتلا هستند و ......[/quote]
حالا اگر یه عده همجنس گرا با جنس خودشون حال کنن و باشند و آزارشون به کسی نرسه بهتره یا یه عده دگر جنس گرا باشند و پول و ثروت مملکت رو بخورن و ببرند و هزار جنایت دیگه واسه پول و قدرت بکنند؟ احتمالا از نظر شما دسته اول آدمهای فاسدتری هستند و بیشتر برای جامعه مضرند!. راستی آدمهای برجسته و مفیدی توی دنیای هستند که همجنس گرا هستند مثلا "تیم کوک" مدیر عامل اپل که محصولاتی رو برای همه آدمهای دنیا با هر نوع عقیده و مرامی تولید می کنند. همینطور در حوزه های دیگر به غیر تکنولوژی که احتمالش خیلی کم هست که ما تحت تاثیر آن قرار نگیریم و از آنها بهره مند نشیم مگر اینکه برویم در غار زندگی کنیم.
جناب نیک دوست اگر پول داشتید آیفون نخرید یا اگر کسی رایگان به شما یکی از محصولات اپل رو داد قبول نکنید. حتما تو شرکت اپل باز هم همجنس گرای مفید هست. از گوشی سا ایران بخرید. البته اگر هنوز گوشی تولید می کنه!
در ضمن انسان یک حیوان پیشرفته است که ساختار ژنتیک آن با شامپانزه در حدود 99% شباهت است. شما حیوانات را بی شعور و نفهم خطاب می کنید. مثلا سگ نجس که یکی از همین بی شعورها هست به عنوان یک نمونه از میلیونها نمونه بیشترین اجساد کشته شده های حادثه پلاسکو رو پیدا کرد تا زودتر این گند و بی عرضگی برای پیدا کردن اجساد طول نکشه. در ضمن تا جایی که ما می دونیم شهوت فزاینده مال انسان هست نه حیوان. کدوم حیوان 4 جفت عقدی و بی نهایت صیغه داره به ما معرفی کنید. افکارتون شبیه هایدریش و هیملر رفیقهای آدولف هیتلر هست. هیلتر رو دوست دارید؟
اگر نام فامیل شما "نیک دوست" هست یا این نام را برای نام کاربری انتخاب کردید پس نیکی رو در افراد ببینید و به مسائل خصوصی افراد که چگونه زندگی می کنند و با پایین تنه خود چه می خواهند بکنند کاری نداشته باشید.
در ضمن من دگرجنس گرا هستم و نوشته های آقای وکیلی رو نه تایید می کنم نه رد ولی بطور کلی نوشته های ایشان زیاد قوی نیست و بهتر است در حوزه زیست شناسی و تکامل به نوشته های افراد حرفه ای تر مثل دکتر ریچارد داوکینز و امثال ایشان مراجعه کرد.
جناب نیکدوست، من لاادری میکوشم با دیدگاه علمی به این موضوعات اجتماعی نگاه کنم و اگر حتی علاقهای به این نوع مباحث هم نداشته باشم ناقض حقوق دیگران هم نباشم. شما چندین هزار نفر رو منحرف و غیر طبیعی میدونید و احتمالا این افراد هم چنین نظری در مورد شما دارند. از دید شما همجنسگرایی این افراد مشکلدار است و از دید آنها هم رفتار دگرجنسگرایی شما مشکلدار است! شما با مشاهدهی یک زن برانگیخته میشوید و آنان با توصیف سکسی یک زن حالشان به هم میخورد و با مردان راحتتر هستند. و البته از روی خشم و نفرت به اینان «همجنسباز» و «بچهباز» هم گفته میشود تا با خلط مبحث از زیر دلایل علمی در روند. به هر حال، نظرات مختلف زیاد است و قابل شنیدن.
به هر رو، برای اطلاعات بیشتر، این هم ویکیپیدیای فارسی: متن لینک
ولی بیشتر مشتاقم بدانم که از دیدگاه شما که فردی مذهبی هستید، چطور به خود اجازه میدهید که «خلقت» آفریدگار را منحرف بدانید و بر علم و آگاهی آفریدگارتان شک و تردید روا دارید؟!