یادداشتهای شهر شلوغ

با درود به دوستان نازنین کتابناک و بی نهایت تشکر برا همه ی زحمتاتون
تنکابنی برا من یاد آور روزگار آرمان های بزرگه
روزگار روشنفکران آرمان خواه که با این که انچه می گفتند دل و دین از آدم می برد اما در عمل دیدیم و دیدند که چه شد در فرجام.
من خیلی از این روشنفکران اون روزگارو شخصا دوست دارم یعنی خودشون و شرافتشونو اما افکارشون ...
در هر حال این هم یک تجربه تاریخی شد برای ملتی که ما باشیم البته اگر اصلا تجربه رو به چیزی بگیریم
دم شما رفقای کتابناکم مثه همیشه گرم باد. ;-)

يكي از بدترين خصيصه‌هاي ديكتاتوري ، غيرقابل كنترل بودن آن است . اگر ملت اجازه دهد كه خفيف‌ترين شكنجه‌ها درباره‌ي خطرناك‌ترين عنصر ضد ملي عملي شود ، چه تضميني وجود دارد كه بهترين آدم‌ها از بدترين شكنجه‌ها مصون بمانند ؟ اگر ملت اجازه دهد كه ضعيف‌ترين سانسور در مورد وقيح‌ترين و كثيف‌ترين روزنامه‌هاي مزدور اجرا شود ، چه تصميني وجود دارد كه سخت‌ترين سانسورها در مورد بهترين مطبوعات ملي عملي نشود ؟ ... فريدون تنكابني - يادداشت‌هاي شهر شلوغ - انديشه‌ها - 2 / 6 / 1347

عالیه
خیلی خوبه
بهتون پیشنهاد می کنم این کتابو بخونید
نمونه ای از متن کتاب:
من پيكان دارم
پس من هستم
فريدون تنكابني - يادداشت‌هاي شهر شلوغ - انديشه‌ها - 11 / 1 / 1348

كتابهاي فريدون تنكابني قبل از هر چيزي به من ياد آوري مي كند كه چقدر در اين سي سال ما از لحاظ فرهنگي افت كرده ايم!
تا جايي كه مطالب او در دهه 30 مارا به ياد زندگي كنوني ما مي اندازد...

مردی در قفس از همین نویسنده رو خوندم که خوبب بود.

اغلب کارهای تنکابنی را خوانده ام.نویسنده متغهد و خوبی است.
ممنون