سوال و جواب های کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی
نویسنده:
علی اکبر ولایتی
امتیاز دهید
این فایل شامل تمام سوالات و جواب های کتاب « فرهنگ و تمدن اسلامی - دکتر ولایتی » می باشد .
بخش اول : کلیات
بخش دوم : زمینه های شکل گیری تمدن اسلامی
بخش سوم : شکوفایی علوم در تمدن اسلامی
بخش چهارم : سازمان های اداری و اجتماعی تمدن اسلامی
خش پنجم : هنر در تمدن اسلامی
بخش ششم : تاثیر تمدن اسلامی در تمدن غربی
بخش هفتم : علل بیرونی و درونی رکود تمدن اسلامی
بخش هشتم : خیزش ؛ اقتدار مجدد جهان اسلام
بخش نهم : علل متأخر رکود فرهنگ و تمدن اسلامی
بخش دهم : بیداری اسلامی
بخش اول : کلیات
بخش دوم : زمینه های شکل گیری تمدن اسلامی
بخش سوم : شکوفایی علوم در تمدن اسلامی
بخش چهارم : سازمان های اداری و اجتماعی تمدن اسلامی
خش پنجم : هنر در تمدن اسلامی
بخش ششم : تاثیر تمدن اسلامی در تمدن غربی
بخش هفتم : علل بیرونی و درونی رکود تمدن اسلامی
بخش هشتم : خیزش ؛ اقتدار مجدد جهان اسلام
بخش نهم : علل متأخر رکود فرهنگ و تمدن اسلامی
بخش دهم : بیداری اسلامی
آپلود شده توسط:
amirghorbani
1395/10/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سوال و جواب های کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی
ابتدا باید بفرمایم: شما گفته اید که خط پهلوی از خط آرامی برداشته شده. این خط آرامی نام ندارد طبق گفته داریوش:
به خواست اهورامزدا این [که تو میخوانی]، خطی است که من ساختم (منظور خط میخی است که کتیبه را با این خط نوشته اند). به جز این، [دستور دادم این متن را] به زبان و خط آریایی هم بر روی لوح و هم روی چرم نوشته شد. [همچنین] جز آن، پیکر خود را هم بساختم و جز آن، تبارنامۀ خود را نوشتم. در پیش من این نوشته خوانده شد. پس از آن، من این نوشته ها را همه جا در میان کشورها فرستادم.
حتما این خط در زمان مادها یا بین بومیان ایرانی یا حتی ایران شرقی بود به دلیل اینکه آشوریان و بابلیان خط میخی داشتند و سندی نیست که پیش از هخامنشیان این خط رواج داشت.
توجه کنید خط را میگویم نه زبان. چنانکه ترکان اکنون لاتین مینویسند، یعنی خط لاتین ترکی است؟
اما زبان عربی
از ابن عباس (پسر عموی پیامبر اسلام) نقل است: خط عربی را نخستین بار در شهر انبار (از شهرهای ایران در دوران ساسانی) ساختند.
این نیز گواهی و سندی است، گویای آن که دبیره امروزین که به دروغ خط عربی نامیده میشود، دنبالهرو و پیرو دبیرههای ایران باستان است و به دست ایرانیان میتواند ساخته شده باشد.
همانگونه که گفته شد خود اعراب بر این باور هستند که دبیره و خط خود دگرگون شده دبیره نبطی، و الفبای نبطی نیز، برگرفته شده از دبیره و خط آرامی است و از این روی، دبیره آرامی را مادر الفبای عربی می خوانند . حتی سریانی نیز منشعب از خط آریایی است. شما با کنارهم گذاشتن این خط ها دریابید.
علاوه برآن چند سنگ نبشته در جنوب بین النهرین زمان آغاز اسلام کشف شده که ملک الشعرای بهار در سبک شناسی آورده.
این خط، خط نبطی است و خط نبطی نیز دگرگون یافته خط آریایی است. شاید قضیه ابراهیم را بتوان اینجا حل کرد که البته آخر شب است و از حوصلهام خارج.
جناب vforw در پروفایل بنده، در پاسخ به این جمله بنده: «اما بنده هیچکدام از مراجعی که از شما طلب کردم، ارائه نفرمودید.» پیام فوق را گذاشته اند!
جناب vforw به عنوان نمونه، همانگونه که بنده قبلا هم نوشته ام، شما در یک کامنت نوشته اید: «...پیامبر هم یک خط قابل فهم و معروف بین سامیان بنام پهلوی را به اندکی تغییر کوفی کرد..» ممکن است مرجع این نوشته تان را بفرمایید؟!!!
گاهی از برخی نوشته های جنابعالی به یاد این جمله معروف می افتم: «خسن و خسین هر سه دختران پیامبر بوده اند!»
بنده تصورم از یک مباحثه منطقی، با یک مسابقه که در آن به دنبال برد و باخت هستند، کاملا مغایر است! اتفاقا اگر قبلا می دانستم که جنابعالی چنین تصوری از یک بحث منطقی دارید، شاید به گونه ای دیگر رفتار می کردم. الان هم آن مدالِ «بُرد» را به شما تقدیم می کنم.
بنده واقعا نمی دانم کجا طفره رفتم؟! بنده به سوالات شما پاسخ دادم و شما عصبانی شدید!!!
خیلی عجیب است! بنده وقت گذاشتم و از چند کتاب، یک جمله را که مدنظر شما بود پیدا کردم و خدمتتان ارائه نمودم، اگر این طفره رفتن است، لابد یا بنده و یا شما معنای طفره رفتن را نمی دانیم!
طوری نوشته اید که انگار فرمانده یک گروه هستید! هر کس دارای شخصیت مستقلی است و خود تصمیم می گیرد که یک بحث را ادامه دهد یا نه! بنده علی رغم اختلاف نظری که با جناب Khwanirath داشتم، توهینی از ایشان ندیدم و ایشان را چندان خارج از روال یک بحث منطقی ندیدم و در اینجا از ایشان تشکر می کنم.
جناب نیکدوست نیز علیرغم توهین هایی که به بنده کرد و بنده را به گوسفندی که در آغل پشکل می ریزد و .... تشبیه کرد، باز هم اینجانب از ایشان دلخور نیستم و برای ایشان آرزوی سلامتی و بهبودی می نمایم.
اما بحث را پایان یافته نمی دانم! شما در چند پست ادعاهایی مطرح کردید که نیاز به ارائه مرجع دارد. چندین بار هم به شما تذکر دادم و مرجع طلب کردم، اما شما اصلا نادیده گرفتید!
______________________________________________________
توهین؟!!! کدام توهین؟! ایشان نشانه هایی از خود ارائه دادند و بنده عرض کردم که این نشانه ها ممکن است مربوط به یک بیماری باشد! این کجایش توهین است؟
فرض کنید که شما سرفه کنید و دوستتان به شما بگوید:« احتمالا سرما خورده اید! یا شاید آلرژی دارید!» در این صورت دوست شما به شما توهین کرده است؟!!!
جالب است، شما نوشته های جناب نیکدوست را که مثلا گفته اند: «... منظره ی زشت و کریه فضل فروشی های شما به مانند گوسفندان تازه چریده ی روان از صحرا به سوی آغلها که پشگل می ریزند ... روده درازی از مشخصات بی شرمی و حجب و دریوزگی و فقر عقلانیت ...» توهین نمی دانید؟! و نوشته بنده را مبنی بر احتمال ابتلای یک بیماری توهین می دانید؟!!!
از جنابعالی خواهش می کنم که از یک متخصص بپرسید که «شخصی مدعیست در مواجهه با یک پدیده دجار تهوع و استفراغ و ... می شود و نیز عمدا خود را در مواجهه با آن پدیده مزبور قرار می دهد. آیا ممکن است این شخص دچار نوعی بیماری باشد؟» مطمئنا آن متخصص همان احتمالاتی را که بنده عرض کردم بیان خواهد کرد!
بنده کدام حرفم قلمبه بود؟! کتاب انگلیسی خواندن هم هنر خاصی نیست! شما خودتان از بنده مرجع خواستید. بنده هم فقط در مراجع انگلیسی مطلب مورد نظر را یافتم!
______________________________________________________
نه، با شما نمیتوان بحث رو ادامه داد چون بحث را به انحراف میکشانید.
اتمام این بحث را اعلام میکنم، شما نیز خوش خیال باشید چون حرف آخر را میزنید بحث را بردهاید!
اگر بحث فقط به تمدن اسلامی میماند میشد با شما بنتیجه رسید ولی با این طفره رفت ها نه.
از جنابان نیک دویت و خونیرث نیز میخواهم بحث را ادامه ندهند.
احتمالات دیگر این است که ممکن است جنابعالی دچار نوعی Somatic symptom disorder به نام Hypochondriasis و یا نوعی بیماری دیگر به نام Factitious disorder imposed on self (که به آن Munchausen syndrome نیز می گویند) شده باشید. لذا باز هم تاکید می کنم که حتما به متخصص مربوطه مراجعه نمایید.
_____________________________________________________________
* بنده چند بار باید متذکر شوم که ادعای هیچ گونه فضل و دانشی ندارم! همه نوشته های بنده در این صفحه از یافته های دیگر محققان است نه بنده حقیرِ سراپا تقصیر! بنده فقط نقل قول نموده ام!
* واژگان پُربسامدِ مورد استفاده شما در کامنت های مختلف تان (که نمی خواهم با تکرار آنها این صفحه را بیش از این ملوث نمایم!) گواه بر موجه بودن نگرانی حقیر است! که در کامنت قبلی بدان اشاره نمودم؛ و علاوه بر آن، موجدِ نگرانی های دیگر!
*بنده هم مانند شما اطاله و اطناب را شایسته یک نوشته نمی دانم هر چند که آن را موصوف به صفاتی که شما ذکر کردید، نیز نمی دانم! اما پیشنهادات شما و همه دوستان را جهت ایجاز بیشتر در نوشته ها، با کمال میل می پذیرم.
این اطاله و اطناب که در نوشته ها ملاحظه می فرمایید، ناشی از کم لطفی برخی از دوستان و از جمله خود شما بوده است! به عنوان مثال اگر شما کامنت های بنده را دقیق تر می خواندید و مکررا بنده را متهم به فضل فروشی نمی کردید، بنده مجبور به تکرار این جمله که ادعای هیچ گونه فضل و دانشی ندارم، نمی شدم! این فقط یک مثال بود. اگر کامنت های این صفحه را بخوانید از این موارد زیاد می بینید که در اختیار اینجانب نبوده است!
*ضمنا به نظر حقیر، در صفاتی که برای اطناب آورده اید، زیاده روی نموده اید. توجه داشته باشید که ایجاز و اطناب صفاتی مطلق نیستند و در نوشته های خودتان نیز مصداق هایی برای اطناب یافت می شود! و این مسئله (اینکه در نتیجه خود را نیز غیرمستقیم موصوف به صفات مذکور نموده اید) حقیر را در داشتن نگرانی مذکور در کامنت قبل، محق تر می نماید!
* مجددا امیدوارم که حالتان رو به بهبودی باشد.
_____________________________________________
تازه چریده ی روان از صحرا به سوی آغلها که پشگل می ریزند صفحات کتابناک را آلوده کرده است، روده درازی از مشخصات بی شرمی و حجب و دریوزگی و فقر عقلانیت است
در رفع حجب کوش نه در جمع کتب
کز جمع کتـب نمیشـود رفع حجب
جناب نیکدوست، دوست عزیز!
بنده عمیقا متاسفم که این مباحثات باعث آزار و تهوع و استفراغ جنابعالی شده است!!!
اما اگر حقیقتا مطالب این مباحثات ما روده درازی و از نظر شما مهوع و هراش و استفراغ است، و جنابعالی همچنان آن را دنبال می فرمایید، این نگرانی وجود دارد که جنابعالی احتمالا مبتلا به نوعی personality disorder به نام Self-defeating personality disorder هستید که این مباحثات را همچنان دنبال می فرمایید!
لذا اکیدا توصیه می کنم به متخصص مربوطه مراجعه فرمایید. این را جهت شوخی و یا ... نگفتم. واقعا نگرانتان هستم. امیدوارم حالتان رو به بهبودی باشد.
________________________________________________________________
اما اینکه فرموده اید: « ...بدون هیچ ارتباطی به محتوای این کتاب...» ناشی از کم لطفی شماست. مباحثات ما در اینجا، هر چند که حاوی حاشیه هایی ناخواسته بوده است، اما بر محور تمدن اسلامی بوده است که موضوع این کتاب است. وانگهی، چه اهمیتی دارد که کمی هم از موضوع اصلی کتاب هم منحرف شود؟! به هر حال در یک مباحثه منطقی، گاهی از این مسائل پیش می آید. معذالک باز هم اگر باعث آزار و رنجش شما شده است، بنده متاسفم!
یک تیر بلا نماند در جعبه ی چرخ
کان بر دل و جان او زمانه نَزَدَست
از چه توبه نکند خواجه که هر جای رود
قدحی می بنخورده کندش زود هراش