سوال و جواب های کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی
نویسنده:
علی اکبر ولایتی
امتیاز دهید
این فایل شامل تمام سوالات و جواب های کتاب « فرهنگ و تمدن اسلامی - دکتر ولایتی » می باشد .
بخش اول : کلیات
بخش دوم : زمینه های شکل گیری تمدن اسلامی
بخش سوم : شکوفایی علوم در تمدن اسلامی
بخش چهارم : سازمان های اداری و اجتماعی تمدن اسلامی
خش پنجم : هنر در تمدن اسلامی
بخش ششم : تاثیر تمدن اسلامی در تمدن غربی
بخش هفتم : علل بیرونی و درونی رکود تمدن اسلامی
بخش هشتم : خیزش ؛ اقتدار مجدد جهان اسلام
بخش نهم : علل متأخر رکود فرهنگ و تمدن اسلامی
بخش دهم : بیداری اسلامی
بیشتر
بخش اول : کلیات
بخش دوم : زمینه های شکل گیری تمدن اسلامی
بخش سوم : شکوفایی علوم در تمدن اسلامی
بخش چهارم : سازمان های اداری و اجتماعی تمدن اسلامی
خش پنجم : هنر در تمدن اسلامی
بخش ششم : تاثیر تمدن اسلامی در تمدن غربی
بخش هفتم : علل بیرونی و درونی رکود تمدن اسلامی
بخش هشتم : خیزش ؛ اقتدار مجدد جهان اسلام
بخش نهم : علل متأخر رکود فرهنگ و تمدن اسلامی
بخش دهم : بیداری اسلامی
آپلود شده توسط:
amirghorbani
1395/10/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سوال و جواب های کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی
لطفا از بحث حاشیه ای، توهین و تخریب همدیگر در بخش کامنتها بپرهیزید. این بخش برای تبادل نظر در مورد کتاب است نه موضوعی دیگر.
ممنون
اگر براستی در پی آن هستی که بیشتر بدانی و دانسته هایت را ارزیابی کنی، بنده به شما پاسخ خواهم داد! ولی اگر بر آن هستی که پیوسته برچسب بزنی و اتهام های گوناگون و نادرست به بنده بزنی و ریشخند کنی (براستی که من اندوهگین نمی شوم، بویژه اگر بدانم که شما با این کنش ها به آسودگی و آرامش می رسید،) ولی این ریشخندها و اتهام زدن ها را شما بدون گفتگو نیز می توانید انجام دهید!
من می پذیرم که براستی شما برآن هستید که بدانید! و از آن روی، در این باره کوتاه پاسخ می دهم. آن فرهنگ معین که شما از آن گفته اید و از پوشینه 2 و رویه 2117 نشانه داده اید، فرهنگ دوپوشینه ای معین است که دربرگیرنده همه فرهنگ معین نیست! فرهنگ معین شش پوشینه دارد و واژه «هنایش» را باید در پوشینه 6 فرهنگ معین جستجو کنید. ولی اگر به پوشینه ششم فرهنگ فراگیر معین دسترسی ندارید، می توانید در اینجا یا اینجا یا اینجا یا اینجا ، واژه هنایش را که همه از فرهنگ معین بازگفت کرده اند، ببینید.
می شود یک بار همه آن «بسیاری» را برشمارید؟! من پاسخ همه پرسش هایتان را داده ام، و در باره آنچه که شما دروغ انگاشته بودید، روشنگری کرده ام! اگر شما نپذیرفته اید و همچنان آنها را دروغ می پندارید، این از کوتاهی بنده نیست! شاید از آن روی باشد که شما براستی بنا ندارید که باورهای خود را نادرست ببینید! به دیگر سخن، شما گفتگو می کنید تا دیگران را به باور خود باورمند سازید، و به هیچ روی نمی خواهید و یا شاید نمی توانید، در باورهای خود را ارزیابی دوباره داشته باشید!
در یک گفتگوی بدون بداندیشی و بدگمانی، می توان از پایه های منطق سود جست و پیوسته دیگری را ریشخند نکرد و به وی برچسب و اتهامات زشت نزد! از شما می خواهم که یک بار به همه نوشته های پیشینت برگردی و با کنار نهادن پیشداوری، بار دیگر آنها را بخوانی و به یک داوری پایانی برسی! بنده هم چشم به راه شنیدن داوری پایانی شما نیستم. اینکه در پایان گفتگو چه به زبان می آوریم برای بنده خیلی برجسته و باارزش نیست، آنچه که در درون بدان رسیده ایم ارزشمند است، حتی اگر به زبان آورده نشود! خواننده ای هم که از پیش سوگیری نداشته باشد، با خواندن نوشته هایمان به داوری خود می رسد که آن هم براستی ارزشمند است!
پیروز باشید!
وانگهی! از همه اینها بگذریم، گیرم نیاکان ما سرآمد روزگار خود بوده اند! ما چه می کنیم؟!!! از سرآمد بودن آن ها به ما چه می رسد؟!!! به گفته بزرگان، «گیرم پدر تو بود فاضل/ از فضل پدر تو را چه حاصل»؟!!! بنده همه سخنم این بود که خود را با این باورها سرگرم نکنیم! این کنش ها نشانه ای از سازوکارهای دفاعی است! که می تواند انگیزه های پیشرفت میهن ما را سرکوب کند! می تواند بخشی از برنامه های کشورهای سودجو و زورگویی باشد که که ما را به خواب خرگوشی ببرند و بهره کشی از داشته ها و سرمایه ها ما را همچنان دنبال کنند!
بنده این بخش از سخنانتان و پیوندش را با این گفتگو درنیافتم! این گزاره را که پیشتر نوشته بودم، منظورم آن بود که همه آدمیان از یک نژادند چه عرب و چه نبطیان و چه لحمیان و ایرانیان و ... ولی چرایی سوفیستی بودنش را درنیافتم!
بنده نمی توانم در پایه و رده ی پیشرفته بودن آن تمدن ها داوری کنم! حتی خودِ متخصصین باستانشناسی نیز بر این باورند که در داوری هایشان می تواند لغزش هایی باشد! ولی پیشتر شما در پیشرفته بودنشان بدگمان نبودید! تنها عربستان بودن جایگاهش را به چالش کشیده بودید! از این روی بنده گفتگوی بیشتر را در این باره بیجا می بینم! چرا که اگر پیشرفته بودنش را هم نشان دهم، یککاستی دیگر را پیش خواهید کشید! چون شما برآنید که سخن خود را درست نشان دهید، نه آنکه درستی باورهایتان را ارزیابی کنید!
بنا بر گفته فرهنگستان ادب فارسی، «نگاره» به معنای شکل و طرح است و آنچه که بنده نشان دادم و شما هنوز می توانید آن را ببینید، یک «شکل» بود! دوباره بنگرید، اگر شکل یا طرح نبود، لابد بنده کورم ولی اگر بود، فرهنگستان نادرست گفته است! بیش از این دو گزینه، گزینه های دیگر هم می تواند باشد، که اگر باشد، باز هم کوتاهی از بنده نیست!!!
بنده آنچه که می دانستم و از گفته های باستانشناسان بود، نوشتم! اینکه باغ ارم بوده باشد یا نبوده باشد، چیزی را دگرگون نمی کند! گفتگوی ما پیرامون تمدن های پیشین عربستان بود که آن می تواند گواهی باشد بر تمدنهای پیشین عربستان!
________________
اگر نمی دانید، راهنمایی تان می کنم! نبطی ها تنها در اردن نبوده اند! آنها از اردن تا کرانه های مدیترانه تا عربستان گسترده بودند! اینجا نقشه راه های تمدن نبطی ها را می توانید ببینید! و اینجا هم جایگاه جغرافیایی مداین صالح که از تمدن نبطی ها بود! اگر هنوز بر این باورید که نبطی ها در عربستان نبوده اند، بیش از این کاری از دست من بر نمی آید! چون همانگونه که پیشتر نوشتم، «خفته نما» را نمی توان بیدار کرد!
اینجا هم نگاره ای است که گستره فرمانروایی لخمیان را نشان می دهد. سبز تیره گستره فرمانروایی لخمیان و سبز روشن گستره فرمانروایی ساسانیان است. ولی اگر بر آن هستید که بگویید ریشه نخستینشان اینجا نبوده و در یمن بوده، باید بگویم ریشه لخمیان و همه عرب ها و ایرانی ها و آمریکایی ها و اروپایی ها و ژاپنی ها و ... همه آدمیان امروزی، به آفریقا بر می گردد. و بی گمان اگر به شما بر نخورد، باید بگویم که ریشه همه ما پیش از آن به شامپانزه و پیشتر به گوریل بر می گردد!!!
افزون بر اینها تمدن لحیان نیز هست که تمدنی پیشرفته هم بوده اند که اینجا می توانید در باره آن بخوانید و اینجا نیز جایگاه چغرافیایی شان را ببینید! آنها دیگر از یمن نیامده بودند!
تمدن کنده هم بوده است! اینجا گستره فرمانروایی شان نشان داده شده است! تمدن پالمیرا هم بوده است که اینجا می توانید گستره ی فرمانروایی شان ببینید. و .... از این نمونه ها بسیار است.
این نگاره هم جایگاه دو تمدن دیرین و نویافته را نشان می دهد (گمان بر آن است که یکی از آنها جای شهر ارم باشد یا هر دو در پیوند با تمدنی یکسان باشند) که یکی از آنها در عمان نیست و در دل عربستان است!
در این دو گزاره دربرگیرنده ی دو پنداره ناسازگار است که پنداره نخست در راستای همان پیشداوری های شماست که پیشتر آن رویتان را نشان داده اید و پنداره پسین نشان می دهد که برای ریشخند بنده آن را گفته اید! بنده از ریشخند شما اندوهگین نمی شوم، آسوده باشید و هر چه خواستید بگویید. این برایتان خوب است.
پیروز باشید
این روشِ پژوهش است! در چنین پژوهش هایی هیچکس خوانش و بیان واژه ای را به دلخواه خود دگرگون نمی کند! شگفتا که چنین چیزهایی را نمی دانی!!!
اگر با دگرگون کردن واکه، معنای واژه دگرگون نشود، آنگاه این دگرگونی دلبخواهی رواست؟!!! اگر چنین است، زین پس به جای واژه «سَنگ» بگوییم «سُنگ»! چونکه به دیدِ کسی شاید زیباتر بنماید!!! تلاش کن شکیباتر باشی! بیشتر بخوان و بیشتر بیندیش! نگران هم نباش، نمی دانم چند سالت است، ولی اگر بیشتر بخوانی و بیشتر بیندیشی، بلکم شما هم می توانید بزرگتر که شدید، ایده های نوینی بدهید!
ویژگی همسان در این همانندی، همان «دگرگون کردن واکه» بود!
در این باره اندکی بردبار باش و بیشتر بخوان؛ آنگاه ناهمسانی این دو را در می یابی! «حق» با «حقیقت» در معنا همسان نیست! «حقیقی» هم با «حقیقت» همسان نیست! «حقیقت» نامواژه است ولی «حقیقی» گزارواژه است! اندکی بردبار باش!
سخن من این بود که کجا جایگزین کنم؟!!! بنده که پیشتر جایی چنین واژه ای بکار نبرده ام که بخواهم جایگزین کنم!!! یک بار دیگر برگرد و بخوان! حالا اگر دو بار خوانده ای و هنوز نگرفته ای، نگران نباش، برخی برای دریافت چیزی به بیش از دوبار خواندن نیاز دارند، برگرد و یک بار و دو بار و ... بیشتر بخوان! ببین که من چنین چیزی پیشتر ننوشته ام که اکنون بخواهم جایگزین کنم!!!
چنین نیست! معین هم هَنایش آورده است! باز هم می گویم! بردبارتر باش! بیشتر بخوان!
__________________