رسته‌ها

سوال و جواب های کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی

سوال و جواب های کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 133 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 133 رای
این فایل شامل تمام سوالات و جواب های کتاب « فرهنگ و تمدن اسلامی - دکتر ولایتی » می باشد .

بخش اول : کلیات
بخش دوم : زمینه های شکل گیری تمدن اسلامی
بخش سوم : شکوفایی علوم در تمدن اسلامی
بخش چهارم : سازمان های اداری و اجتماعی تمدن اسلامی
خش پنجم : هنر در تمدن اسلامی
بخش ششم : تاثیر تمدن اسلامی در تمدن غربی
بخش هفتم : علل بیرونی و درونی رکود تمدن اسلامی
بخش هشتم : خیزش ؛ اقتدار مجدد جهان اسلام
بخش نهم : علل متأخر رکود فرهنگ و تمدن اسلامی
بخش دهم : بیداری اسلامی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
48
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
amirghorbani
amirghorbani
1395/10/17
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سوال و جواب های کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی

تعداد دیدگاه‌ها:
244
اتمام این بحث را اعلام میکنم، شما نیز خوش خیال باشید چون حرف آخر را میزنید بحث را برده‌اید!

بنده تصورم از یک مباحثه منطقی، با یک مسابقه که در آن به دنبال برد و باخت هستند، کاملا مغایر است! اتفاقا اگر قبلا می دانستم که جنابعالی چنین تصوری از یک بحث منطقی دارید، شاید به گونه ای دیگر رفتار می کردم. الان هم آن مدالِ «بُرد» را به شما تقدیم می کنم.
اگر بحث فقط به تمدن اسلامی میماند میشد با شما بنتیجه رسید ولی با این طفره رفت ها نه.

بنده واقعا نمی دانم کجا طفره رفتم؟! بنده به سوالات شما پاسخ دادم و شما عصبانی شدید!!!
خیلی عجیب است! بنده وقت گذاشتم و از چند کتاب، یک جمله را که مدنظر شما بود پیدا کردم و خدمتتان ارائه نمودم، اگر این طفره رفتن است، لابد یا بنده و یا شما معنای طفره رفتن را نمی دانیم!
از جنابان نیک دویت و خونیرث نیز میخواهم بحث را ادامه ندهند.

طوری نوشته اید که انگار فرمانده یک گروه هستید! هر کس دارای شخصیت مستقلی است و خود تصمیم می گیرد که یک بحث را ادامه دهد یا نه! بنده علی رغم اختلاف نظری که با جناب Khwanirath داشتم، توهینی از ایشان ندیدم و ایشان را چندان خارج از روال یک بحث منطقی ندیدم و در اینجا از ایشان تشکر می کنم.
جناب نیکدوست نیز علیرغم توهین هایی که به بنده کرد و بنده را به گوسفندی که در آغل پشکل می ریزد و .... تشبیه کرد، باز هم اینجانب از ایشان دلخور نیستم و برای ایشان آرزوی سلامتی و بهبودی می نمایم.
اما بحث را پایان یافته نمی دانم! شما در چند پست ادعاهایی مطرح کردید که نیاز به ارائه مرجع دارد. چندین بار هم به شما تذکر دادم و مرجع طلب کردم، اما شما اصلا نادیده گرفتید!
______________________________________________________
...ولی من در حقیقت عیان توهین کردم ولی شما پنهان به دیگران توهین میکنید...

توهین؟!!! کدام توهین؟! ایشان نشانه هایی از خود ارائه دادند و بنده عرض کردم که این نشانه ها ممکن است مربوط به یک بیماری باشد! این کجایش توهین است؟
فرض کنید که شما سرفه کنید و دوستتان به شما بگوید:« احتمالا سرما خورده اید! یا شاید آلرژی دارید!» در این صورت دوست شما به شما توهین کرده است؟!!!
جالب است، شما نوشته های جناب نیکدوست را که مثلا گفته اند: «... منظره ی زشت و کریه فضل فروشی های شما به مانند گوسفندان تازه چریده ی روان از صحرا به سوی آغلها که پشگل می ریزند ... روده درازی از مشخصات بی شرمی و حجب و دریوزگی و فقر عقلانیت ...» توهین نمی دانید؟! و نوشته بنده را مبنی بر احتمال ابتلای یک بیماری توهین می دانید؟!!!
از جنابعالی خواهش می کنم که از یک متخصص بپرسید که «شخصی مدعیست در مواجهه با یک پدیده دجار تهوع و استفراغ و ... می شود و نیز عمدا خود را در مواجهه با آن پدیده مزبور قرار می دهد. آیا ممکن است این شخص دچار نوعی بیماری باشد؟» مطمئنا آن متخصص همان احتمالاتی را که بنده عرض کردم بیان خواهد کرد!
...فکر میکنی حرف قلمبه بزنی یا کتاب اینگلیسی بخونی خیلی مخی!...

بنده کدام حرفم قلمبه بود؟! کتاب انگلیسی خواندن هم هنر خاصی نیست! شما خودتان از بنده مرجع خواستید. بنده هم فقط در مراجع انگلیسی مطلب مورد نظر را یافتم!
______________________________________________________
اونوقت میگویید اینگونه با شما حرف نزنیم، ولی من در حقیقت عیان توهین کردم ولی شما پنهان به دیگران توهین میکنید. جاب اینه که شما قشنگ کامنت های آخرم را هم نخوانده اید! فکر میکنی حرف قلمبه بزنی یا کتاب اینگلیسی بخونی خیلی مخی!
نه، با شما نمیتوان بحث رو ادامه داد چون بحث را به انحراف میکشانید.
اتمام این بحث را اعلام میکنم، شما نیز خوش خیال باشید چون حرف آخر را میزنید بحث را برده‌اید!
اگر بحث فقط به تمدن اسلامی میماند میشد با شما بنتیجه رسید ولی با این طفره رفت ها نه.
از جنابان نیک دویت و خونیرث نیز میخواهم بحث را ادامه ندهند.
... مهوّع و هراش و استفراغ است،...

احتمالات دیگر این است که ممکن است جنابعالی دچار نوعی Somatic symptom disorder به نام Hypochondriasis و یا نوعی بیماری دیگر به نام Factitious disorder imposed on self (که به آن Munchausen syndrome نیز می گویند) شده باشید. لذا باز هم تاکید می کنم که حتما به متخصص مربوطه مراجعه نمایید.
_____________________________________________________________
... منظره ی زشت و کریه فضل فروشی های شما به مانند گوسفندان تازه چریده ی روان از صحرا به سوی آغلها که پشگل می ریزند ... روده درازی از مشخصات بی شرمی و حجب و دریوزگی و فقر عقلانیت است
در رفع حجب کوش نه در جمع کتب
کز جمع کتـب نمی‌شـود رفع حجب

* بنده چند بار باید متذکر شوم که ادعای هیچ گونه فضل و دانشی ندارم! همه نوشته های بنده در این صفحه از یافته های دیگر محققان است نه بنده حقیرِ سراپا تقصیر! بنده فقط نقل قول نموده ام!
* واژگان پُربسامدِ مورد استفاده شما در کامنت های مختلف تان (که نمی خواهم با تکرار آنها این صفحه را بیش از این ملوث نمایم!) گواه بر موجه بودن نگرانی حقیر است! که در کامنت قبلی بدان اشاره نمودم؛ و علاوه بر آن، موجدِ نگرانی های دیگر!
*بنده هم مانند شما اطاله و اطناب را شایسته یک نوشته نمی دانم هر چند که آن را موصوف به صفاتی که شما ذکر کردید، نیز نمی دانم! اما پیشنهادات شما و همه دوستان را جهت ایجاز بیشتر در نوشته ها، با کمال میل می پذیرم.
این اطاله و اطناب که در نوشته ها ملاحظه می فرمایید، ناشی از کم لطفی برخی از دوستان و از جمله خود شما بوده است! به عنوان مثال اگر شما کامنت های بنده را دقیق تر می خواندید و مکررا بنده را متهم به فضل فروشی نمی کردید، بنده مجبور به تکرار این جمله که ادعای هیچ گونه فضل و دانشی ندارم، نمی شدم! این فقط یک مثال بود. اگر کامنت های این صفحه را بخوانید از این موارد زیاد می بینید که در اختیار اینجانب نبوده است!
*ضمنا به نظر حقیر، در صفاتی که برای اطناب آورده اید، زیاده روی نموده اید. توجه داشته باشید که ایجاز و اطناب صفاتی مطلق نیستند و در نوشته های خودتان نیز مصداق هایی برای اطناب یافت می شود! و این مسئله (اینکه در نتیجه خود را نیز غیرمستقیم موصوف به صفات مذکور نموده اید) حقیر را در داشتن نگرانی مذکور در کامنت قبل، محق تر می نماید!
* مجددا امیدوارم که حالتان رو به بهبودی باشد.
_____________________________________________
بنده به هیچ وجه فضل فروشی های شما و نه هیچ کس دیگر را دنبال نکرده و نخواهم کرد، فقط در یک نظر هرچه نگاه می کنم منظره ی زشت و کریه فضل فروشی های شما به مانند گوسفندان
تازه چریده ی روان از صحرا به سوی آغلها که پشگل می ریزند صفحات کتابناک را آلوده کرده است، روده درازی از مشخصات بی شرمی و حجب و دریوزگی و فقر عقلانیت است
در رفع حجب کوش نه در جمع کتب
کز جمع کتـب نمی‌شـود رفع حجب
روده درازی بی حد و حصر بدون هیچ ارتباطی به محتوای این کتاب؛ مهوّع و هراش و استفراغ است، این ارّه کشی اَلاّ کلنگی به چه درد شما و دیگران می خورد،

جناب نیکدوست، دوست عزیز!
بنده عمیقا متاسفم که این مباحثات باعث آزار و تهوع و استفراغ جنابعالی شده است!!!
اما اگر حقیقتا مطالب این مباحثات ما روده درازی و از نظر شما مهوع و هراش و استفراغ است، و جنابعالی همچنان آن را دنبال می فرمایید، این نگرانی وجود دارد که جنابعالی احتمالا مبتلا به نوعی personality disorder به نام Self-defeating personality disorder هستید که این مباحثات را همچنان دنبال می فرمایید!
لذا اکیدا توصیه می کنم به متخصص مربوطه مراجعه فرمایید. این را جهت شوخی و یا ... نگفتم. واقعا نگرانتان هستم. امیدوارم حالتان رو به بهبودی باشد.
________________________________________________________________
اما اینکه فرموده اید: « ...بدون هیچ ارتباطی به محتوای این کتاب...» ناشی از کم لطفی شماست. مباحثات ما در اینجا، هر چند که حاوی حاشیه هایی ناخواسته بوده است، اما بر محور تمدن اسلامی بوده است که موضوع این کتاب است. وانگهی، چه اهمیتی دارد که کمی هم از موضوع اصلی کتاب هم منحرف شود؟! به هر حال در یک مباحثه منطقی، گاهی از این مسائل پیش می آید. معذالک باز هم اگر باعث آزار و رنجش شما شده است، بنده متاسفم!
روده درازی بی حد و حصر بدون هیچ ارتباطی به محتوای این کتاب؛ مهوّع و هراش و استفراغ است، این ارّه کشی اَلاّ کلنگی به چه درد شما و دیگران می خورد،
یک تیر بلا نماند در جعبه ی چرخ
کان بر دل و جان او زمانه نَزَدَست
از چه توبه نکند خواجه که هر جای رود
قدحی می بنخورده کندش زود هراش
دوستان اگر قرار باشد بحث منحرف شود، بهتر است بحث را همینجا تمام کنیم. ای بابا، مسخره کردید اینجارو. چندبار گفتم اسپم ندید ولی شما دادید. متاسفانه خاتم سپیده شما به عمد یا غیرعمد بحث را تغییر میدهید و نشان میدهد بحث ما در اینجا بی‌فایده است.

جل الخالق!!!
واقعا بنده گیج شده ام!!! شما خودتان سوال پرسیده اید و من فقط جواب شما را داده ام!!! اتفاقا اگر جواب نداده بودم، بی احترامی به شما بود!!!
لطف بفرمایید و مشخص کنید که کدام کامنت بنده در راستایی به جز پاسخ به کامنت های جنابعالی بوده است!!!
ای بابا، مسخره کردید اینجارو.

این عصبانیت نمی دانم از کجا نشات می گیرد!!! کدام مسخره؟!!! کدام کامنت بنده لحن مسخره داشته است؟!!!
دو کامنت اخیر بنده، یکیشان مربوط به اصول و قواعد اولیه منطق بود که به هر مباحثه منطقی مرتبط است و البته در پاسخ به سوال شما بود. دیگری هم در باره خط عربی بود که یکی از مختصات تمدن اسلامی بوده است و البته آن هم در پاسخ به خواسته شما بود که گفته بودید: «لطفا گفته نویسنده را برایم بگویید که کنجکاوم»
حتی اگر نوشته های بنده به موضوع ربط نداشته باشد (که دارد)، مقصر شما هستید که از بنده چنین توضیحاتی طلب نموده اید! بنده حتی یک خط نوشته ام که در راستای پاسخ به سوالات شما نبوده باشد؟!!!
ممکن است لطف بفرمایید و مشخص نمایید که بنده مثلا در پاسخ به نوشته شما، آنجا که نوشته اید: «...لطفا گفته نویسنده را برایم بگویید که کنجکاوم...» چه باید می کردم؟!!! باید مثلا در باره دکتر ولایتی (نویسنده کتاب حاضر) صحبت می کردم تا به قول شما مسخره و اسپم نباشد؟!!! در این صورت هر عقل سالمی به من نمی خندید؟!!!
جل الخالق!!! بنده حقیقتا مات و مبهوت مانده ام!!!
...لطفا گفته نویسنده را برایم بگویید که کنجکاوم...

این نوشته شما دال بر این است که شما درصدد هستید که مچ گیری بفرمایید! این برخورد شما شایسته یک بحث منطقی نیست. در ضمن اگر با روش تحقیق آشنا باشید، می دانید که نویسنده یک مطلب ملزم نیست که در ارجاع به منابع حتما از نقل قول مستقیم استفاده کند. مضاف بر اینکه در برخی موارد اصلا نمی توان جهت بیان یک موضوع، از نقل قول مستقیم استفاده کرد! گاهی ممکن است شما از خواندن یک پاراگراف یا یک صفحه یا حتی یک فصل از یک کتاب، یک موضوع را استنتاج کنید و بصورت خلاصه آن را در یک یا چند جمله بیاورید و هیچ جمله ای از منبع بیانگر همه مختصات آن یک یا چند جمله نتیجه نباشد! بنده تا کنون ندیده ام که مثلا ادیتور یا داور یک مجله بگوید فلان ارجاعی که داده ای، نقل قول مستقیمش را ذکر کن!
معذالک بنده (چون شما اولین بار چنین چیزی را خواسته اید) فرض را بر حسن نیت شما می گذارم و از یکی از منابع، نقل قول مستقیم هم می آورم!
اگر به صفحه اول از فصل دوم کتاب A Brief Introduction to The Arabic Alphabet نوشته John F. Healey و G. Rex Smith (که کتابی مختصر و کمتر از 120 صفخه است) مراجعه بفرمایید، در خط چهارم و پنجم از پاراگراف سوم، به جمله زیر بر می خورید:
Syriac alphabet had a central role in the creation of the Arabic alphabet. This hypothesis will be briefly outlined at the end of the chapter
البته نویسندگان این کتاب فقط به این ادعا بسنده نکرده اند. اگر به این کتاب مراجعه بفرمایید، ملاحظه خواهید کرد که در آن فصل، تک تک حروف عربی را با حروف مشابه سریانی مقایسه نموده اند.
امیدوارم شما قانع شده باشید! اما جنابعالی برای هر ادعایی که داشتید و بنده مرجع مطالبه نمودم، طفره رفتید!
______________________________________________
خط را برخی مواقعا اشتباها زبان مینویسم که البته بیشتر اوقات دردسر ساز میشود.

جای بسی تعجب است که حداقل یک باربه اشتباه خود اعتراف کردید! اما همانگونه که بنده در آن کامنت اشاره کردم، این اشتباه کمی عجیب است، از آن جهت که در همان کامنت شما در دو سه جمله بعد هم «زبان» بکار برده اید و هم «خط»!
شما نوشته اید: «...پیامبر هم یک خط قابل فهم و معروف بین سامیان بنام پهلوی را به اندکی تغییر کوفی کرد..» جل الخالق!!! ممکن است مرجع این نوشته تان را بفرمایید؟!!!
سوال و جواب های کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک