فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
نویسنده:
شهروز حسنی
امتیاز دهید
کتاب با آوردن نتایج تحقیقات متعدد علمی ابطال داروینیسم را منطقا و عقلا اثبات می کند و سپس در پاسخ به پرسش چی به جایش در تلاش برای ارائه نظریه جایگزینی برای آن از دل قرآن بر می آید و با آوردن آیات متعدد فرضیه جدیدی را مطرح می نماید که ...
بیشتر
آپلود شده توسط:
hassan2008hassan
1395/07/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
فرمود چیزی است که به وسیله ی آن خدا پرستش می شود ، بهشت بدست آید ، آن شخص گوید :
پس آنچه معاویه داشت چه بود؟
فرمود آن نیرنگست ، آن شیطنت است ، آن نمایش عقل را دارد ولی عقل نیست.
**
حسن بن جهم گوید:
از امام رضا (ع) شنیدم که می فرمود:
دوست هر انسانی عقل اوست و دشمن او جهلش
**
اسحاق بن عمار گوید:
امام صادق (ع) فرمود:
هر که عاقل است دین دارد و هر که دین دارد بهشت می رود.[یعنی هر که عاقل است بهشت می رود]
اینگونه حدیث ها زیاد است.
اما آقایhasan7947
شما که داعیه ی پیروی از اسلام را دارید ، چرا با فلسفه دشمنی می ورزید؟
اصلا با این حساب نظر شما در باره فلاسفه اسلامی همچون بوعلی سینا ، فارابی ، سهروردی ، ملاصدرا و غیره چیست؟ آنها هم کافر و بی دین بودند؟!
هر چند انسان خداناباوری هستم ولی عادت به اهانت به ادیان و در اینجا قران ندارم، ذکر «مبهم» در واقع به تلاشهای غیرعلمی شما در ارجاع به قران بازمیگردد و گرنه من هم مانند خیلیهای دیگر خط تمایز جدی بین دین به مثابهی امری شخصی بین یک نفر و خدای خود با علم به مثابهی روش شناخت و درک جهان مادی دارم. اگر «نافهمی» هم در بین باشد باز هم برمیگردد به افکار شما که با سماجت خاصی در پی آشتی دادن این دو موضوع هستید.
همچنین هیچگاه با افراد مشکلی ندارم و حیطهی خصوصی و فردی همه برایم محترم و باارزش است، و درصدد شخصی کردن گفتگو ندارم. چیزی که تاب نمیآورم نظریات مغشوش و عقبماندهایست که در فورومهای عمومی ارائه میشود و بالطبع در حد توان خود به پاسخگویی برمیخیزم. در صورتی که با برخورد به نظریات خود مشکلی دارید شاید بهتر است در محافل خصوصی به نشر آراء ضدعلمی خود ادامه دهید! در ضمن، زیاد خود را مبرا از توهینگویی ندانید که دانسته یا ندانسته برخی واژگان دلچرکین نیز بر زبان آوردهاید، آن هم در اشارهی مستقیم به افراد (فلج بودن هاوکینگ!).
اشاره با کپی / پست کردن مطالب نه از روی ریشخند و تمسخر بلکه در اشاره به شیوهی جمعآوری مطالبی دارد که هر یک پاسخهای علمی خود را پیشاپیش گرفتهاند و در مراجع معتبر علمی در صحفات اینترنتی به راحتی قابل دسترسی است. میتوان روی هر یک از پیوستهایی که شما زحمت جمعآوریاش را کشیدهاید مکث کرد و به گفتوگو نشست ولی در خاتمه هیچ یک از طرفین، صحبت طرف دیگر را نخواهند پذیرفت که امری عجیب نیست. بنابراین، نظریات ارائهشده در این صفحات صرفا برای علاقمندانی است که به هر دلیلی این کامنتها را پی میگیرند و بهتر است تا از هر دو طرف موضوع آگاه شوند.
در خاتمه، اگر نادانسته توهینی به شما روا داشتهام عذر میخواهم و روز خوبی برایتان آرزومندم.
عدد در قرآن کریم، نشانه کثرت است نه اینکه تعداد دقیق آن مورد توجه باشد. چند نمونه تقدیم می کنم.
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ-القدر 3
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است-ترجمه فولادوند
این به معنای این نیست که شب قدر از هزار و یک ماه ارجمندتر نیست. به این معناست که از ماه های زیادی ارزش بیشتری دارد و نه دقیقاً عدد هزار. مثال دوم
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ-التوبه 80
چه براى آنان آمرزش بخواهى یا برایشان آمرزش نخواهى [یکسان است حتى] اگر هفتاد بار برایشان آمرزش طلب کنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزید چرا که آنان به خدا و فرستاده اش کفر ورزیدند و خدا گروه فاسقان را هدایت نمى کند-همان
آیا اگر رسول الله برای ایشان هفتاد و یک بار آمرزش می طلبیدند آمرزیده می شدند؟ اینجا هم "هفتاد" به معنی "زیاد" است. مثال دیگر
وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ-لقمان 27
و اگر آن چه درخت در زمین است قلم باشد و دریا را هفت دریاى دیگر به یارى آید سخنان خدا پایان نپذیرد قطعا خداست که شکست ناپذیر حکیم است-همان
اگر هشت دریا افزوده گردد چطور؟ سخنان خدا پایان می پذیرد؟ البته که نه. هفت هم نماد کثرت می تواند باشد.
اما از کجا بدانیم که هفت آسمان هم همین طور است؟ در سوره نوح از زبان حضرت نوح رحمه الله تعالی می فرماید
أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا-نوح 15
مگر ملاحظه نکرده اید که چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفریده است-همان
معاصرین نوح نبی علیه السلام که می توانستند بگویند: کجا بالای سر ما هفت تا آسمان است؟ چرا ما نمی بینیم. در همین آیه هم از "تروا" یعنی دیدن صحبت می کند. پس هفت آسمان قابل دیدن است. همانطور که عرض شد، عدد گاهی در قرآن نماد کثرت است. هفت آسمان هم به این معناست که یک فضای وسیع از آسمان بالای سر شما گسترده شده است. نه اینکه "هر آدم عاقلی میدونه چیزی بنام هفت آسمون وجود نداره از نظر علمی". اگر "هر آدم عاقلی" به زبان عربی شناخت داشته باشد می فهمد "هفت آسمون وجود داره" از نظر کلامی.
ان شاءالله که کلام خداوند متعال را خلاف علم ندانیم. دانای آسمان ها و زمین مگر خلاف علم هم سخنی می گوید؟
1- برادر در جامعه 8 میلیاردی جهان , فقط در ایران 80 میلیونی ما (1 درصد جمعیت دنیا ) میشه به این راحتی از خدا و حق خدا حرف زد لذا به ایرانی بودن خودت افتخار کن .
2- اینکه گفتید " ما مسلمونا همه چی رو به مسخره کشوندیم " عرض کنم اسلام بعد از پیامبر تا به امروز به بیش از 72 فرقه تقسیم شده نمی دانم شما از کدام فرقه اید که همه چی را به مسخره گرفته اید ولی به شما اطمینان می دهم جدی تر از پرداختن به کلام الله هیچ کلامی نیست .
3- فرمودید " برادر نظریه ی داروین یک نظریه ی علمیه خب؟ بگو خب ،" اجازه بدهید بگویم خیر , داروینیسم فرضیه است در حوزه ساینس که هنوز با حس و تجربه اثبات نشده که به نظریه تبدیل شود . کلمه مقدس و قرآنی علم را به جای ساینس غربی به کار نبرید . ساینس محدود و محصور به حواس پنجگانه است در حالیکه علم علاوه بر آن حوزه غیب (ماوراء طبیعه و ... ) را نیز شامل می شود .
4- فرمودید " و قرآن یک متن دینیه " قرآن تنها منبعی از کلام الله است که مطمئنیم تحریف نشده لذا آن را با هر فرقه ای به نام دین با هر نوع متن تحریف شده قیاس نفرمائید .
5- فرمودید " قرآن از علم جداست و علم هم از قرآن جداست " خیر دوست عزیز در قرآنی که 484 بار از علم , 49 بار از عقل , 19 بار از فکر با مشتقاتشان یاد شده است قبول بفرمائید . علم و قرآن قابل تفکیک از هم نیستند . ولی اگر منظورتان تفکیک قرآن از خط فلسفه باشد تائید می کنم اگر منظورتان تفکیک قرآن با ساینتیسیزم باشد باید بگویم ساینس یک جزء از علم می باشد که با حواس 5 گانه و تجربه مادی قابل فهم می باشد .
6- فرمودید " نه اینکه ضد هم باشن، البته شاید گاهی هم ضد همدیگه باشن" در علوم انسانی کاملا ضد هم هستند و در علوم طبیعیات و تجربی ( فنی و ریاضی و فیزیک و شیمی ) و به طور کلی علوم خلقی کاملا با هم منطبقند یعنی دین هیچگاه ادعا نکرده مثلا قوانین ریاضی و فیزیک و شیمی من غیر از آنی هست که الان داره کار می کنه اتفاقا بر عکس فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا(فاطر/43) هرگز برای سنت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنت الهی تغییری نمییابی! هر قانون و فرمولی که درست کار می کند سنت خداست و چون سنت خداست زمان و مکان آن را تغییر نمی دهد مثال نیروی جاذبه میلیاردها سال وجود داشته ولی نیوتن فرمول آن را با جرم کشف کرد . نباید تلقی شود نیوتن خودش آن جاذبه را به وجود آورده , یا چون نیوتن گفته f=mg پس الا و لابد همه اجسام باید از آن تبعیت کنند .خیر چون سنت الهی از ابتدای خلقت اینگونه بنا و ثابت شده است نیوتن توانست با آزمایشات مختلف آن را پیدا کند . لذا خیالتان راحت نه قرآن با علم مشکل دارد و نه علم با قرآن . البته شیطان و کارگزاران جنی و انسی اش در علوم انسانی با ریشه فلسفه با قرآن به شدت مشکل دارند .
7- فرمودید " مثلا امروزه هر آدم عاقلی میدونه چیزی بنام هفت آسمون وجود نداره از نظر علمی" عزیزم زمین ما یک عضو کوچک از منظومه شمسی است که آن هم جزئی کوچک از کهکشان راه شیری که آن هم جز کوچکی از یک ... و ما (جامعه بشری ) با همه ادعاهامون در ساینس از مریخ آن ور تر نرفتیم چطور شمای عاقل با این یقین می گویید هفت آسمان نداریم .
8- فرمودید " که باید این فرضیه شما قابل آزمایش باشه ، نه اینکه پاهاتو بذاری روی هم و به یک نقطه خیره بشی و نظریه ساطع کنی " برادرم فرضیه جایگزینی که بنده ارائه دادم چیزی نیست جز ربط و ارتباطات بین داده هایی که 14 قرنه در قرآن خفته بوده اول کتاب هم اتمام حجت کردم که این کتاب برای کسانی که به غیب (وجود اشیا, موجودات و روابطی خارج از حواس 5 گانه قابل درک نوع انسان )ایمان ندارند کاربردی نداره .بنده ادعای ساینتیستیک نکردم که آزمایش برای آن ارائه بدم . در مورد قسمت دوم سخنانتان هم مطمئن باشید هیچکس به آن روش قادر به ساطع کردن نظریه نیست .
9- فرمودید " فلسفه که نیست ففط با براهین عقلی اثبات کنی باید قابل آزمایش باشه" ببخشید متجه نشدم الان شما فلسفه را بزرگ کردی یا کوچک کردی به هر حال بنده با خط فلسفی که با سوال در مورد وجود , خودشان را سر کار گذاشتن مخالفم و به جایش با حکمت ( قرآنی ) که در مورد حضور خدا و ترتیبات اداره عالم و ... بحث می کنه حال می کنم . لذا کاربرد کلمات قرآنی , برهان , عقل , ثبت (اثبات) در مورد فلسفه التقاط است و التقاطی فکر کردن ...
10- فرمودید " درضمن اگه میخوای کار علمی انجام بدی باید کارت علمی باشه نه چیز خرافاتی" اجازه دهید قضاوت در مورد اینکه شما این کتاب را غیر علمی و خرافاتی تلقی می کنید و احیانا نقطه مقابل آن را (یعنی داروینیسم) علمی و حقیقت تلقی می کنید به سایر مخاطبان و رای اکثریت موکول کنیم و نتیجه هر چه شد طبق دموکراسی ای که حتما به آن معتقدید(چون اتفاقا بنده با آن هم مشکل دارم ) پای بند باشیم.
11- فرمودید " شما به من نشون بدید کدوم ساینتیستی تو دنیا میاد از کتاب مقدسش یک سری فرمول استخراج کنه" اولا دنیا را اینقدر بزرگ نبینید یک فیلسوف یهودی میگه : بزرگترین افتخار یهود این است که امروزه,مردم دنیا یهودی می اندیشند .ببخشید بیشتر توضیح نمی دم این جمله , اندازه 10 کتاب مطلب داره .
شما به من نشون بدید کدام ساینتیستی (در علوم انسانی) رستگار شده است یعنی خانواده دارد و پدر و مادر دارد , لقمه حلال سر سفره اش می بره , آزاد منشانه روبه روی ظلم قیام می کنه و ... تا بعدش من به شما بگم شرط اول ساینتیست شدن ( در علوم انسانی ) اینه که روی دین و کتاب مقدس خط بکشی. در مورد فرمولهای عالم خلق ( با اغماض ریاضی و فیزیک و شیمی ) عرض شد که همه آنها سنت الهی هستند و چون قائم به اراده او هستند کار می کنند . نه اینکه چون این فرمولها کار می کنند پس حتما خدایی نیست .
12- فرمودید " کدوم منجمی میاد سرعت نور رو از کتاب مقدسش استخراج کنه ؟" 400 سال قبل از گالیله ابوریحان بیرونی شیعه گرد بودن زمین را با فرمولهای دقیق ریاضی اثبات کرده بود ( چه بسا گالیله که کشف گرد بودن زمین را به نام خود ثبت کرده از ایشان کپی برداری کرده با منابعی که بعد از رنسانس از کشورهای اسلامی جمع کردند )
به هر حال کتاب و عترت دو منبع هدایت بشر به سوی تعالی و کمال هستند که مباحث تکنیکی عالم خلق, همچون مثالی که زدید خیلی کوچکتر از آن هستتند که ادله تحقیر و تمسخر کتاب مقدس بشوند . در ضمن از بین پیامبرانی که کتاب داشته اند تنها قرآن دست نخورده باقی مانده است لذا هر کتابی مقدس نیست .
13- فرمودید : "ولی ما مسلمونا متاسفانه همه چی رو ربط میدیم به کتاب مقدس حالا میخواد به هر قیمیتی باشه" جواب ما که هنوز نفهمیدیم شما از کدام فرقه مسلمانها هستید ولی " فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(المائدة/13)
ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد!" در مقابل 124000 پیامبر و 12 امام بر حق و 63 زعیم که همگی می گفتند کلام الله ( و نه کلام من ) ,عده ای از معاندان هم بدیل فلسفه را رو کردند تا نور آن را خاموش کنند با این تفاوت که کلام هر کدام آنها دعوت به من ( حدیث نفس )و منیت و ... بوده است . و هیچ دو فیلسوفی یک حرف را نزده اند لذا افتخار مسلمان شیعه ولایی این است که دار و ندارش را از قرآن بگیرد و با آن محشور باشد والسلام
1- به خدا شرمنده ام که مجبورم زیاد توضیح بدم . گاهی یک جمله شبهه ناک یک کتاب برای جواب نیاز دارد .
2- اگر کتاب را با دقت بیشتری مطالعه کرده باشید متوجه می شوید که از لا اله (آنتی داروینیسم ) می خواهم برسم به الا الله مطالب قسمت اول را عمدتا از منابع کریشنیست ها غربی اقتباس کرده ام که در غرب سالهاست معرکه ای بزرگ علیه داروینیستها به پا کرده اند .و مطالب قسمت دوم که فرضیه جایگزین است با اقتباس از مهمترین منبع در دسترس و تحریف نشده عالم غیب یعنی مادر همه کتابها قرآن کریم در غالب نظریات و برداشتهای نوینی ارائه گردیده است .
3- بابت منبر سنگین مجدد عذر خواهی می کنم ولی یاد گرفته ام از امتحاناتی که الله سر راهم می گذارد(ابهامات مخاطبان ) سرسری رد نشم .
4- اینکه به حرفهایم پاسخ داده شود یا نشود ,فرع مسئله است تکلیف بنده ارائه پاسخ در حد وسعی است که الله به من داده
5- اتفاقا به نظر من آقای دبیر زاده مخالف داروینیسم ( حداقل به بیان فعلی اش) است. ولی بنده موظفم تحلیل خودم را از منظر خودم ارائه دهم . باقی اش عقل و محکمه وجدان فردی و جمعی شما و ارجاع امور الی الله است .
6- مجدد معذرت می خواهم که حوصله شما را سر آوردم و از خداوند استغفار می طلبم .
7- در مورد درز گرفتن سخنانم و ... به روی چشم در حد توان
8- در مورد کلمات قلمبه و سلمبه جسارتا عرض می کنم برای هر کاری ابزاری لازم است در علوم انسانی کلمات بار مفاهیم را به دوش می کشند ابتدای انجیل یوحنا آمده " ابتدا کلمه بود و غیر کلمه هیچ نبود" این عبارت را نه به عنوان تصدیق بلکه برای این گفتم که جایگاه کلمه و واژه ها را در مباحث علوم انسانی یاد آور شوم لذا وقتی سطح بحث بالا می ره مجبوریم .
9- در مورد سواد عرض کنم , سواد از ریشه سود یعنی سیاه کردن است و جایگاه عقل و دریافت های وجدانی و فطری بسیار بیشتر از سواد اندوختن است (که بسیاری مواقع کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَارًا) لذا دوست عزیز بسیاری از پیرمرد پیرزنهای بی سواد(برای نمونه ) را می تونی پیدا کنی که رستگارند , دلشان آرامه و بسیاری از اساتید فوق فوق فوق دکتری را هم می تونی پیدا کنی که احساس بدبختی می کنند و نا آرامند . لذا شما به جدلها و تو سرهم زدنهای ما نگاه نکن ببین هر جا دلت آرام می گیره عقل و فطرت و روح و تمام وجودت به صداقت آن گواهی می ده آنجا برو و آن حرف را قبول کن باور کن هیچ بهشتی بهتر از آن نیست .
10- هر ابهامی دارید مصداقی بفرمایید که اگر خدا لیاقت پاسخ دادن آن را به من داده باشد خدمتتان عرض کنم .
11- در مورد اینکه فرمودید " هیچوقت نباید فیلسـوفان را در خطّ انحرافی فرض کرد" بنده این تابو را می شکنم و آنها را که به الحاد خود معترفند و بلکه مفتخرند و وضعیت اسفبار جهان امروز ما محصول افکار آنهاست, منحرف می نامم . البته شما می توانی نظر موافق نسبت به آنها داشته باشی و به حکم و فتوا یا نظر آنها عمل کنی ولی بدان یکی از کارکردهای قیامت این است که همه طرفهای درگیر بالاخره می فهمند حق با کی بوده و کی اشتباه می کرده .لذا نهایتش این است که تا آن موقع صبر کنیم ولی وای به حال بازنده آن روز .
12- در مورد " بدون تردید نظر فلاسفه در هر عصر و زمان موجّه تلقّی میشده و حد اقل مورد توجّه واقع می شده که فیلسـوفشان نامیده اند" با اینکه فلسفه را قبول ندارم ولی در ابطال حرف شما ( چون فلاسفه را قبول دارید )به کوجیتو دکارت استناد می کنم که می گه من شک می کنم پس هستم . لذا بنده هم به جمله ای که گفتید شک می کنم تا هست بشم .
13- در مورد " ممکن است نظرات فلاسفه با نظرات همطرازان بعدیشـان متفاوت و یا مغایرت داشته باشد ولی
هرگز از طرف آنان متهم به انحراف نشده اند،" زمین فلسفه الحاد است و اثلا دلیل وجودی فلسفه تلاش حاکمان اعصار برای قرار دادن بدیلی در برابر حکمت رسیده از انبیا و رسل بوده است . از طرفی شاخص حق و باطل ( درستی و غلطی ) قضاوت فلاسفه بعدی نیست لذا کور کجا تواند عصاکش کوری دگر شود .
14-در مورد " وقتی صحبتی از فلاسفه به میان می آید، حق انتقاد منتفی است " دوست خوبم امروز در عصری زندگی می کنیم که جوانان و نوجوانان با خواندن 2 کتاب از نیچه به نهیلیسم (پوچی) می رسند و برای اینکه اعتقاد خود را به دیگران ثابت کنند خود را از بالای پل پرت می کنند پایین . حاکمان جور در اعصار گذشته حق انتقاد را برای خود نسبت به اکثر انبیا و رسل منتفی نمی دیدند تا حدی که آنها را سر می بریدند و برای ترساندن دیگران به فجیع ترین شکل می کشتند . همه ائمه شهید شدند لذا شما دوست عزیز هم حق انتقاد را برای خودت منتفی ندان . تو حق داری نسبت به عمر و زحمتی که در راه حرفهای آنها می کشی از آنها بازخواست کنی.
15- در مورد " زیرا فرضیه های آنان در جمع سایر فرضیات محفوظ می ماند و گاهی و در مواردی مورد استفاده قرار می
گیرد"
16- در مورد " شما مختارید قبول کنید یا قبول نکنید ولی فیلسوفان منحرف و یا به قول شما "در خط انحرافی" نیستند."" بنده از شما تشکر می کنم که مختار بودنم را تائید کردید و به همین خاطر بنده هر غیر مومنی را چه کافر , چه مشرک , چه تثلیثی ,چه منافق ,چه ناکث (پیمان شکن),چه مارق , چه صائبی ,چه خورشید پرست ,چه آتش پرست ,چه گاوپرست ,چه آلت پرست و ... همه اینها را منحرف می دانم .
حرفهایتان را خلاصه کنید و بگوئید که دیدگاه غائی ی شما نسبت به فرگشت و خلقت نخستین انسان روی زمین چیست، فکر نمی کنم مخاطبان شما هم به منبر سنگین شما توجّهی داشته باشند زیرا تقریباً همه ی
حرفهایتان بی پاسخ می ماند، تا آنجا که بنده می دانم مخاطبان شما بخصوص آقای دبیر زاده؛ ید طولائی پیرامون این موضوع و این گفت و گو دارند امّا بدین لحاظ که مطالبی که نوشته در جهت صدق گفتار شما نیست
و ایشان به سادگی زیر بار حرفهای شما نمی روند و از طرف دیگر طول و تفصیل حرفهای شما از حوصله ی دیگران خارج است، چنانچه سخنان خود را درز بگیرید و هرچه می نویسید و هر نظری دارید خلاصه تر کنید و از
کلمات قلمبه سـلمبه احتـراز کنید؛ افراد کم سـوادی مثل بنده بهتر می توانند از دانش شما اسـتفاده کنند و اگر ابهامی باشد با شما درمیان بگذارند، درضمن هیچوقت نباید فیلسـوفان را در خطّ انحرافی فرض کرد، بدون
تردید نظر فلاسفه در هر عصر و زمان موجّه تلقّی میشده و حد اقل مورد توجّه واقع می شده که فیلسـوفشان نامیده اند، ممکن است نظرات فلاسفه با نظرات همطرازان بعدیشـان متفاوت و یا مغایرت داشته باشد ولی
هرگز از طرف آنان متهم به انحراف نشده اند، وقتی صحبتی از فلاسفه به میان می آید، حق انتقاد منتفی است زیرا فرضیه های آنان در جمع سایر فرضیات محفوظ می ماند و گاهی و در مواردی مورد استفاده قرار می
گیرد، شما مختارید قبول کنید یا قبول نکنید ولی فیلسوفان منحرف و یا به قول شما "در خط انحرافی" نیستند.
5-- اگر منظورتان از محافل آکادمیک , مدرسه هایی است که درسهای ساینتیستهای ملحد غربی را باز نشر می دهند اشکال ندارد آنها آزادند هر چه می خواهند بگویند . هر وقت استادی پیدا کردید که در برابر نظریات آنها با جرات بگوید این هم نظر من (یا نظر ما ) بنده به آن محافل آکادمیک احترام می گذارم .
6- اینکه اسم هاوکینگ را آوردید , مخاطب محترم اگر قرار باشه بنشینیم تا هر چند وقت یکبار سران تمدن غرب یک چیز جدید بیرون بیارن و آن را بولد کنن که معذرت می خواهم ما باید بریم غاز بچرونیم .
یک روز آناکسیمندر میگه اساس عالم بر 4 چیز است آب وباد و خاک و آتش یک روز دیگه بطلمیوس می گه خیر, اساس عالم بر عدد و کمیت است یک روز دیگه ارسطو میگه خیر اساس عالم بر کلمه است لوگوس ,و ... و امروز هم حرف ضد دین و ضد خداشون را در دهان این افلیج گذاشتن که بگو تئوری همه چیز (آخه یکی نیست بهش بگه تو اول به وضعیت خودت نگاه کن بعد بیا راجع به همه چیز فرضیه بده . و البته این داستان همچنان ادامه دارد و آنها برای پر کردن ذهن نوه های شما با باطل ها و هدر دادن عمرها همچنان نقشه های جدیدتری می کشند . ولی مخاطبان عزیزم در مقابل خط انحرافی که فیلسوفان غربی و تابعان شرقیشان در معرفت بشری به وجود آوردند. سلسله انبیا و ائمه فقط یک کلام را تکرار کردند مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنْتُ عَلَیهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ(المائدة/117)
من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی!
7- در باب برخوردهای اسلامی به موضوع فرگشت نیز در صفحه 13 کتاب " واکنش علمای اسلام تا به امروز در قبال فرضیه داروین" تحلیل جامعتری ارائه شده است .
8- خدایا همه ما را به راه مستقیم (اقامه حق ) هدایت کن . راهی که به روندگان آن نعمت داده ای ( آنچه از نظر تو نعمت است نه از نظر ما ) و نه راه روندگانی (معاندانی که با تو و سبیل تو عدو و دشمنی کردند ) که به آنها غضب کرده ای و نه راه حیرانان و سرگردانان.
1- باور کن درس یعنی کپی کردن چیزی که دیگران تولید کرده اند و پیست کردن آن در ذهن و دستگاه فکری خود یعنی کپی پیست مطالب حق و درست نه تنها بد نیست بلکه واجب است لذا با نگاه مسخره آمیز به آن نگاه نکن بنده هم که اعتراف کردم مطالب مربوط به پیوستها و آیات قرآن و ... را کپی پیست کرده ام , سندش ,آدرسی است که ذیل اکثر آنها آورده ام ولی اولا وقتی آنها را آورده ام یعنی آنها را تائید می کنم و پایش می ایستم . شما نهایتا می توانید نسبت به آنها نظر رد داشته باشید نه اینکه مدام بگوئید کپی , پیست ثانیا , انصافا نظریاتی که در حوزه فرضیه جایگزین زده شده است را قبلا از کسی یا جایی شنیده بودید و...
2- در مقابل نظر شما " ادعاهای کذب خلقتگرایان علیه داروینیسم" نظر ما این است "ادله منطقی و عقلی و وجدانی موحدان جهت ابطال فرضیه داروین "
3- در مقابل نظر شما " نادیده گرفتن مدارک علمی (زمینشناسی، باستانشناسی، انسانشناسی، زیستشناسی، ژنتیک و ...)" اولا رشته هایی که عنوان کردید ساینس هستند نه علم دوما غلط را از راهی بروی غلط است لذا اتفاقا بسیاری از دلایل رد داروینیسم مربوط به این رشته هاست .
4- در مقابل حرف " و با مراجعه به چند آیه/سورهی مبهم از قران " به شما اخطار می کنم بنده نسبت به قرآن به شدت متعصبم و کوچکترین اهانتی به آن را به شدت پاسخ می دهم لذا برای اولین و آخرین بارت باشد که نافهمی خودت را از قرآن را با تهمت ابهام به قرآن رفع کنی . شما در پست های قبلی به شخص بنده بی حرمتی کردید .آیا از من بی ادبی پاسخ گرفتید ؟ لذا هر ایرادی دارید به عنوان سوال مطرح کنید بالاخره از جواب بنده یا قانع می شوید یا قانع نمی شوید و تمام .
آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند؛ ولی خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعی نداشتند!
أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا کَانُوا یکْسِبُونَ(غافر/82)
آیا روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟! همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و نیرو و آثارشان در زمین فزونتر بود؛ اما هرگز آنچه را به دست میآوردند نتوانست آنها را بینیاز سازد (و عذاب الهی را از آنان دور کند)!
4- پیرامون مدرنیته مطالبی فرمودید . به عنوان یک برادر کوچکتر اگر قابل بدانید یک توصیه به شما می کنم دستگاه فکریتان را با کلمات و اصطلاحات غربی که ترکیبی از (هلنیات (یونانی مابی ) ,اسرائیلیات (کتب تحریف شده بنی یعقوب ), و تثلیث مصر باستان و ...) چیدمان نکنید . ترمینولوژی (ریشه شناسی و دیرین شناسی کلمات )همه آنها اشکالات جدی دارد . خود دانشمندان طراز اول غرب به این امر خوب واقفند لذا تمرکز و توجه ها را به متدولوژی ( روش شناسی ) جلب کرده اند امروز فضای غالب در محافل فکری شون اصالت غایت اندیشی نیست یعنی با هدف غایی کار ندارند بلکه توجه و اصالت را صرفا روی بازتولید روشها گذاشته اند . مباحثی نظیر , علم برای علم , فلسفه برای فلسفه و ... خروجی این وضعیت است . لذا در مواجهه با کلام آنها همواره گارد خود (عقل و داشته های فرهنگی و تمدنی و حکمتهای خودی ) را داشته باشید به همه مقدساتی که قبول دارید و قبول دارم , سوگند, که کاملترین ترمینولوژی فقط در دستگاه اندیشه قرآنی جمع شده است و محال است کسی بتواند در آن اشکال پیدا کند . لذا همه این تعارضاتی که وجود دارد به خاطر جدا بودن دستگاه فکری اسلام شیعی ولایی با سایر دستگاه های فکری است یهودی , غربی , ... )و تا وقتی دو نفر از دو دستگاه فکری جدا با هم مکالمه می کنند حتما تعارضاتی پیدا می شود . و از طرفی به شما اطمینان می دهم که خداوند خالق علم (به معنای قرآنی اش) وساینس (با مفهوم غربی اش) است و دین حق , هیچ تعارضی با علم ندارد . لذا علم ناب را در دین ناب و حق (و دستگاه فکری ای که ارائه می دهد )جستجو کنید .
5- فرمودید " ... مردم با تعصب مذهبی پیروی می کنند " 1- هگل کلمه ای را جعل کرده است به نام گاست مفهوم پیچیده ایست ولی با اغماض شاید بتوان گفت روح جامعه , اراده ای که سرجمع اراده های تک تک مردم است .که آن هم حاصل برآیند همه نیروهای وارد به اجتماع است . که یکی از آنها دین است . 2- بین اسلام ناب و همه اسلامهای دروغین و مناسک غربی و شرقی و یهودیت و مسیحیت فرق قائل باشید 3- قرآن دین (راه و روش زندگی) بیرونی است دین درونی فطرت کمال جوی انسانهاست . حتی انسانی که هیچ پیامی از جانب پروردگار به او نرسیده باشد باز از روی فطرتش خوب را خوب می شناسد و تائید می کند و بد را بد , لذا برای مردم , برای دین حق ,برای عقاید و تعصبات و غیرتهای حق و به جا ارزش بیشتری قائل باشید .