رسته‌ها
شایست ناشایست
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 55 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 55 رای
متنی به زبان پارسی میانه، پهلوی ساسانی
کتاب "شایست نشایست" متنی بازمانده از دوره ساسانیان است که توسط "کتایون مزداپور" از پهلوی به پارسی ترجمه شده است. این کتاب گزیده‌ای از فقه زرتشتی است که به شرح احکام و شرعی و شایسته،‌ در مقابل احکام غیرشرعی و ناشایسته می‌پردازد. این کتاب از مهمترین کتب زرتشتی بازمانده از دوره ساسانی است که ما را با نوع احکام دینی ساسانیان آشنا می‌کند. برخی پژوهش‌گران اروپایی نام «روایت پهلوی» را برای آن برگزیده‌اند. نویسنده یا نویسندگان این کتاب شناخته شده نیستند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
334
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1395/10/03

کتاب‌های مرتبط

اساطیر ایرانی
اساطیر ایرانی
4.4 امتیاز
از 14 رای
گزیدۀ اندرز پوریوتکیشان
گزیدۀ اندرز پوریوتکیشان
4.8 امتیاز
از 27 رای
مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان
مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان
4.4 امتیاز
از 63 رای
آموزش های اشوزرتشت
آموزش های اشوزرتشت
4.2 امتیاز
از 6 رای
تفسیر اوستا و ترجمه گاتاها
تفسیر اوستا و ترجمه گاتاها
3.8 امتیاز
از 12 رای
زن در آئین زرتشتی
زن در آئین زرتشتی
4.7 امتیاز
از 23 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شایست ناشایست

تعداد دیدگاه‌ها:
54
[quote='mt1397']
یک دوگانگی اینجا پیش میاد: پیشتر که باهم گفتمانی داشتیم، روشن شد که روند دگردیسی ضحاک این بود: آژی دهاکَه به آژی دَهاک و آژی دهاک به اَژدَهاک و اژدهاک به دهاک و دهاک به دهّاک و دَهّاک به زهاک، و استاد آن را به اشتباه عرب دانسته بود که به "ضحاک" نوشتن. و پذیرفتیم که ضحاک همان آستیاگ، واپسین شاه ماد بوده.
اگر بنده به اشتباه نرفته باشم، با این دیدگاهی که جناب مفرد کهلان گرامی گفتند، دو حالت وجود دارد: 1. اگر جناب کهلان ریموش را برابر اژی دهاک بداند، پس باید بپذیریم که استاد اشتباه نکرده و ضحاک از همان نژاد سامی است. 2. و اگر نگرش و فردید ایشان این است که اینها تنها همانندی دارند، سخن دیگری است.
[/quote]
سلام
آن گفتمان پیشین به نظری از آقای علی حصوری اشاره داشت که ایشان معتقد بود اژی به معنای مار است (همان گونه که در برخی از زبان های محلی به کِرم؛ اجیک می گویند) و دهاکه در زبان سغدی به معنای مرد است و معنای اژی دهاک؛ مرد مارگونه است. نظر آقای مفرد از اساس چیز دیگری ست.
وانگهی؛ سامی بودن یک مسئله است و عرب بودن مسئله ای دیگر. مطابق متون اوستایی و پهلوی؛ از جمله فرزندان مشی و مشیانه؛ تاز و تازک بوده اند که با هم نکاح می بندند و تازیان از ایشان زاده می شوند. از فرزندان دیگر؛ هوشنگ و جوزک را نام می برند که بعدها نام جوزجان از همین نام جوزک (جفت هوشنگ) اقتباس می شود. البته برخی منابع دیگر به جای هوشنگ و جوزک؛ ایرگ و فرواگ را بیان می کنند و برخی دیگر نیز این دو را فرزندان هوشنگ می دانند.
به نظرم ما در هر صورت نمی توانیم استاد را در این زمینه قاصر بدانیم. به این دلیل که تاریخ ما؛ تاریخی شفاهی بوده و استاد سخنان و روایات را گرد آورده و خود چیزی بر آن نیفزوده است. اگر اشتباهی شده؛ اشتباه موبدان راوی است و اشتباه استاد نیست. البته بحث فقط در این زمینه است. زمینه های دیگری هست که جای بحث دارد.
در هر حال نظر آقای مفرد این است که مقایسه آستیاگ با اژی دهاک؛ تشابه اسمی است و در جریان هم هستیم که نظرات ایشان در زمینه های مختلف انعطاف پذیر است و به جمع بندی نهایی نمی رسد.
[quote='Khwanirath']نقل قول از Behruz67:گر دسترسی به این دو کتاب داشتید و چیزی بود که دنبالش بودید مطلع کنید لطفا و یا حداقل خلاصه‌ای از آن‌ها را بنویسید. سپاسگزار خواهم بود.
امروز مطلبی از آقای مفرد کهلان به دستم رسید که بیان آن خالی از لطف نیست. ایشان ضحاک یا اژی دهاک را معادل ریموش (به معنی مار جهنده) گرفته اند که فرزند سارگون اکدی بوده است. در جنگی که بین ریموش با ابالگمش Abalgamash پادشاه مرهشی روی می دهد؛ ابالگامش شکست می خورد و بسیاری از یارانش کشته می شوند.
آقای مفرد ابالگامش را همان "یمه خشایته" می داند که معادل جمشید است. نکته ای که قابل توجه است پادشاهی مرهشی Marhasi است که به اطراف مرودشت گفته می شده است. نام دیگر آن وراخشه بوده است و این مسئله ای بنیادی است. چرا که راز دریای وروکشه را بر ما آشکار می سازد که دریای مرهشی یا دریای وراخشه یا دریای وروکشه؛ احتمالا همان خلیج فارس است.[/quote]
سلام و درود.
این مقاله همین دیروز منتشر شد و من هم توانستم بخوانمش.
یک دوگانگی اینجا پیش میاد: پیشتر که باهم گفتمانی داشتیم، روشن شد که روند دگردیسی ضحاک این بود: آژی دهاکَه به آژی دَهاک و آژی دهاک به اَژدَهاک و اژدهاک به دهاک و دهاک به دهّاک و دَهّاک به زهاک، و استاد آن را به اشتباه عرب دانسته بود که به "ضحاک" نوشتن. و پذیرفتیم که ضحاک همان آستیاگ، واپسین شاه ماد بوده.
اگر بنده به اشتباه نرفته باشم، با این دیدگاهی که جناب مفرد کهلان گرامی گفتند، دو حالت وجود دارد: 1. اگر جناب کهلان ریموش را برابر اژی دهاک بداند، پس باید بپذیریم که استاد اشتباه نکرده و ضحاک از همان نژاد سامی است. 2. و اگر نگرش و فردید ایشان این است که اینها تنها همانندی دارند، سخن دیگری است.
یک سخن چشمگیری هم در سخن ایشان بود که برای بنده جالب بود، گفتن: رودخانۀ کابینیت ممکن است سیمره (کرخه علیا) باشد و بدین ترتیب بر مکانی در پشتکوه دلالت دارد.
سرچشمه سیمره، گاماسیاب می باشد که ما می گوییم گاماسیآو. من در اینجا بودم و این رودخانه در پشت کوهسارهایی می باشد و از میان کوه ها می گذرد.
[quote='Behruz67']گر دسترسی به این دو کتاب داشتید و چیزی بود که دنبالش بودید مطلع کنید لطفا و یا حداقل خلاصه‌ای از آن‌ها را بنویسید. سپاسگزار خواهم بود.[/quote]
امروز مطلبی از آقای مفرد کهلان به دستم رسید که بیان آن خالی از لطف نیست. ایشان ضحاک یا اژی دهاک را معادل ریموش (به معنی مار جهنده) گرفته اند که فرزند سارگون اکدی بوده است. در جنگی که بین ریموش با ابالگمش Abalgamash پادشاه مرهشی روی می دهد؛ ابالگامش شکست می خورد و بسیاری از یارانش کشته می شوند.
آقای مفرد ابالگامش را همان "یمه خشایته" می داند که معادل جمشید است. نکته ای که قابل توجه است پادشاهی مرهشی Marhasi است که به اطراف مرودشت گفته می شده است. نام دیگر آن وراخشه بوده است و این مسئله ای بنیادی است. چرا که راز دریای وروکشه را بر ما آشکار می سازد که دریای مرهشی یا دریای وراخشه یا دریای وروکشه؛ احتمالا همان خلیج فارس است.
[quote='Behruz67']
اگر دسترسی به این دو کتاب داشتید و چیزی بود که دنبالش بودید مطلع کنید لطفا و یا حداقل خلاصه‌ای از آن‌ها را بنویسید. سپاسگزار خواهم بود.
ضمنا، مقاله‌ی انگلیسی زیر از محقق اسرائیلی که چندین متن اصلی از اوستا و دینکرد و ... رو مقایسه کرده به نظر چیز جالبی می‌آد که تقریبا به آخراش رسیدم (۱۶ صفحه بدون شمارش منابع و ارجاعات):
Was There Geographical Science in Sasanian Iran?
نوشته‌ی Dan Shapira
سال 2001
در شماره ۵۴ یکی از فصلنامه‌های تحقیقی[/quote]
ان شاءالله تعالی چنین خواهم کرد.
امکان قرار دادن پیوند این مقاله جهت دانلود را دارید؟
[quote='Khwanirath']به یک چنین نام هایی رسیدم
آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی-درآمدی بر علم جغرافیایی هند و اروپایی
متن لینک
و جغرافیای سیاسی در شاهنامه فردوسی
متن لینک[/quote]
اگر دسترسی به این دو کتاب داشتید و چیزی بود که دنبالش بودید مطلع کنید لطفا و یا حداقل خلاصه‌ای از آن‌ها را بنویسید. سپاسگزار خواهم بود.
ضمنا، مقاله‌ی انگلیسی زیر از محقق اسرائیلی که چندین متن اصلی از اوستا و دینکرد و ... رو مقایسه کرده به نظر چیز جالبی می‌آد که تقریبا به آخراش رسیدم (۱۶ صفحه بدون شمارش منابع و ارجاعات):
Was There Geographical Science in Sasanian Iran?
نوشته‌ی Dan Shapira
سال 2001
در شماره ۵۴ یکی از فصلنامه‌های تحقیقی
به یک چنین نام هایی رسیدم
آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی-درآمدی بر علم جغرافیایی هند و اروپایی
متن لینک
و جغرافیای سیاسی در شاهنامه فردوسی
متن لینک
[quote='Behruz67']نقل قول از Khwanirath: البته ویکی پدیای فارسی در ارتباط با ایران ویچ و رد ارتباط آن با خوارزم مرا قانع نکرد. ...
تا دوستانی که اطلاعات بیشتر در این زمینه دارند از راه برسند این چند خط رو از تاریخ پیشااسلامی خوارزم از ایرانیکا کپی پست می‌کنم که اشاره داره به اتفاق نظر کلی بر سر واقع بودن ایران‌ویچ در خوارزم و به اسامی چهار محقق هم رفرنس میده:
متن لینک
Until recently there has been general agreement that the homeland of the Zoroastrian religion, Airyanəm Vaēǰah (see ērānvēj), was located in Chorasmia (see, e.g., Benveniste, p. 265-74; Gershevitch, p. 14; Hinz, p. 27; Abaev, p. 320).[/quote]
به این لیست می توان کریستین سن را نیز افزود. اگرچه ویکی پدیا انگلیسی با خوارزم همراهی بیشتری نشان می دهد و محققان ایرانی را نیز به این نظر باورمند می داند:
متن لینک
ولی ویکی پدیای فارسی با آن همراه نیست:
متن لینک
[quote='Khwanirath'] البته ویکی پدیای فارسی در ارتباط با ایران ویچ و رد ارتباط آن با خوارزم مرا قانع نکرد. ... [/quote]
تا دوستانی که اطلاعات بیشتر در این زمینه دارند از راه برسند این چند خط رو از تاریخ پیشااسلامی خوارزم از ایرانیکا کپی پست می‌کنم که اشاره داره به اتفاق نظر کلی بر سر واقع بودن ایران‌ویچ در خوارزم و به اسامی چهار محقق هم رفرنس میده:
متن لینک
Until recently there has been general agreement that the homeland of the Zoroastrian religion, Airyanəm Vaēǰah (see ērānvēj), was located in Chorasmia (see, e.g., Benveniste, p. 265-74; Gershevitch, p. 14; Hinz, p. 27; Abaev, p. 320).
[quote='Behruz67']نقل قول از Khwanirath:
به گمانم به زبان‌ غیرفارسی در این باب مطلب بیشتر است تا به فارسی.[/quote]
ضمن سپاس از شما متاسفانه همینطور است. البته ویکی پدیای فارسی در ارتباط با ایران ویچ و رد ارتباط آن با خوارزم مرا قانع نکرد. در این میان دنبال کتابی بودم که بطور کامل و جامع به بررسی اعلام تاریخی و جغرافیایی زند و اوستا بپردازد. در حاشیه مطالب در کتاب "کیانیان" و "نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایرانیان" صحبت ها و گمانه هایی مطرح می شود که متاسفانه جامع نیست. کتابی مد نظرم هست که مثل "نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار"، نظرات مختلف را بیان کرده و قصابی کند و دائره المعارفی باشد از نظرات در ارتباط با جفرافیای اوستایی. به هر حال در فقدان کتابی مرجع، تارنگارهایی که معرفی فرمودید حتماً راهگشا خواهند بود.
[quote='Khwanirath']کسی از عزیزان کتابی سراغ دارد که نواحی جغرافیایی اوستا و متون پهلوی را رمزگشایی کند؟[/quote]
به گمانم به زبان‌ غیرفارسی در این باب مطلب بیشتر است تا به فارسی.
چند لینک به زبان انگلیسی برای‌تان دارم شاید مفید باشند که شامل نقشه‌های جالبی هم هستند (بخش فارسی ویکی‌پیدیای لینک نخست هم بد نیست ولی کوتاه‌تر است):
جغرافیای اوستایی در ویکی‌پیدیا: متن لینک
جغرافیای اوستایی در فرهنگنامه‌ی ایرانیکا: متن لینک
جغرافیای اوستایی در سایت کانون پژوهشهای ایران باستان: متن لینک
جغرافیای اوستایی در بلاگ شامبالا: متن لینک
شایست ناشایست
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک