خاطرات مهدی حائری یزدی
نویسنده:
مهدی حائری یزدی
امتیاز دهید
خاطرات آیت الله مهدی حائری یزدی، که شامل خاطرات شخصی و سیاسی اجتماعی است.
بیشتر
آپلود شده توسط:
amitab
1395/07/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خاطرات مهدی حائری یزدی
البته یک مقدار ناسزا و افترا هم نصیب بنده شده است، اما به گمانم سوء تفاهم شده بود.
همان شعری که خود بسیار از مولانا نقل می کنید:
آدمی مخفیست در زیر زبان
این زبان پردهست بر درگاه جان
چونک بادی پرده را در هم کشید
سر صحن خانه شد بر ما پدید
کاندر آن خانه گهر یا گندمست
گنج زر یا جمله مار و کژدمست
یا درو گنجست و ماری بر کران
زانک نبود گنج زر بی پاسبان
به هر حال شخص بنده هم از شما آموخته و هم رنجیده
امید دارم که این پروفایل نیک دوست با این گلهای زیبا ماندگار باشد
ای کاش می دانستی و می توانستی درک کنی، چه چاره کنم که تو هم فقط از من بدی دیده ای و بدی می دانی، اگرچه به یاد نمی آورم به شخص شخیص تو هم بد کرده باشم، دلخوش باش که خودم هم می
دانم بدم، امّا نه آنگونه و نه به آن اندازه که تو می پنداری بلکه بدتر از آن!، زِ هر بدی که تو دانی هزار چندانم ... مرا نداند از آنگونه کَس که من دانم
مگر amenmaar چه ایرادی داشت که نام nikdoost جایگزین آن شد؟ اولین بار که نظری با سبک و سیاق شما دیدم فکر کردم که خود حضرت عالی "عقل کل" مراجعت کرده اید اما انقدر فحاشی کردید که دچار تردید شدم!
مستعرب . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعراب . فحش گوینده و سخن زشت آورنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ماده گاو گشن خواهنده . (منتهی الارب ). || داخل شونده بین عرب . (اقرب الموارد). [b]کسی که شبیه به تازیان شود. (ناظم الاطباء). متعرب . و رجوع به استعراب و مستعربة شود : یکی را پرسیدند از مستعربان که ماتقول فی الأمارد؟ (گلستان ).
بر مبنای فرهنگ های معین و دهخدا مستعرب دو معنای متفاوت دارد که عرب شدگی بیشتر در زبان فارسی بکار می رود.
مستعرب . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعراب . فحش گوینده و سخن زشت آورنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ماده گاو گشن خواهنده . (منتهی الارب ). || داخل شونده بین عرب . (اقرب الموارد). کسی که شبیه به تازیان شود. (ناظم الاطباء). متعرب . و رجوع به استعراب و مستعربة شود : یکی را پرسیدند از مستعربان که ماتقول فی الأمارد؟ (گلستان ).
واژه نامه پارسی ویکی
به شکل عربان درآمده.
منابع
فرهنگ لغت معین
تاملی بر اصطلاح پارسی
بقایی ماکان: از کلمات مستعرب استفاده نکنیم
اگر اعراب نمیتوانند حرف «پ» را تلفظ کنند، این مشکل آنهاست، ما برای چه میگوییم فارس؟ زبان پارسی یکی از زیباترین زبانهای جهان است و ما نباید از کلماتی که مستعرب شدهاند استفاده کنیم و باید کلمه پارس را معادل ایران قلمداد کنیم.
http://mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=145521
اشتباهات بسیار دارد همچون گفتن "فرامین " بجای فرمانها، که چون فرمان واژه ایی فارسی است جمع بست عربی اش نادرست است »
آقای دبیرزاذه
ملّا لغتی نشوید لطفاً، کلمه ی فرامین در بیشتر لغتنامه ها و از جمله فرهنگ معین و فرهنگ نظام آمده است، شما حتّی معنی ی کلمات را نمی دانید و از کاربردِ درست آنها عاجز هستید، "زبان مستعرب حوزوی"
دیگر چه صیغه ای است!، مسـتعرب یعنی فحّاش و هتّاک و کسی که کلمات زشـت بر زبان می آورد، پس؛ "زبان مستعرب حوزوی" جمله ای واهی و بی معنـا و یاوه است، علاوه بر آن؛ نه تنها کلمه ی فـرمان بلکه
بیش از سی و پنجهزار واژه فارسی ی دیگر نیز وارد زبان عربی شده و معرّب گشته که شما از آنها بی اطلاعید، شخصی که شما را زبان شناس قلمداد کرده سر بسرتان گذاشته، خود باوری را و آنهم وقتی سـواد
کافی حتّی برای نوشـتن ندارید کنار بگذارید و از شخصیتی که به لحـاظ علمی به گَردِ پایش نمی رسـید بیهوده استشـکال نکنید. بالاخره جمله هـائی که به قول شـما از حائـری یزدی باز آورده ام، از آثارِ کدامیـک از
اشخاص است، از ارسطو یا توماس یا آکویناس و یا کانت است، چرا به مآخذِ آنها اشاره نکرده اید و چرا بدون دلیل اظهار فضل می کنید، انتقادات نابجای شما به مانند کودک خُرد سالِ نوآموزی است که غفلتاً همراه
یکی از اولیائش به کلاس درس دانشگاه رفته باشد و وقتی نمی فهمد استاد به دانشـجویانش چه می آموزاند، نا خواسته برخاسته و او را از روی سفاهت به باد ناسـزا گیرد، اسـاس ایرادِ بنده این است وقتی زیـر
کتاب ارزشمندی مغرضانه به نویسنده ی آن اهانت شود و محتوای آن ناسنجیده بی ارزش تلقّی شود ممکن است پیدا شوند افراد دیگری که بخواهند آن کتاب را مطالعه کنند و با دیدن آن دیدگاه نادرست، بی رغبت
شوند و صرف نظر کنند و این عمل بسیار نکوهیده ای است، در همین جا به دوستان یاد آور می شوم که راه شناخت مفید بودن کتاب، توجّه کامل بخصوص دیدگاهائی که منفی نگری شده نیست بلکه باید تحقیق
کنند و در صورت نیاز با دانشوران نیز مشورت کنند
می گویند هنگامی که پس از مرگ شاه طهماسب اوضاع ایران در هم ریخت ازبکان زمانه را برای چپاول نیکو یافتند. یک بار یکی از خوانین ازبک طی برنامه غارت گذارش به سیستان و مکانی که به آرامگاه رستم دستان معروف بود رسید و از روی فخر این بیت را خواند:
سر از خاک بردار و ایران ببین
بکام دلیران توران ببین
سپس رو به اطرافیان نمود و گفت, دوست دارم بدانم اگر پور دستان حال زنده بود چه پاسخی به من می داد
یکی از اطرافیان که ایرانی نژاد بود گفت, اگر رستم زنده بود به حضرت امیر می گفت:
چو بیشه تهی گشت از نره شیر
برایند شغالان در آنجا دلیر!
*************
ترک کتابناک از سوی شما همانا خواسته افرادی است که به پیام گذاران زنجیره ای معروفند.
اگر دقت نموده باشید به هنگام رو در رو شدن با دلیل و برهان جز جعل مستندات تاریخی و ادبی و در نهایت تند زبانی تیر دیگری در ترکش ندارند.
این را هم بگویم داخل پرانتر که این دلیلی است برای اینکه وقتی نظرات بعضی فلاسفه اسلامی در باره غرب را می خوانیم آنها را ابتدایی می یابیم. این مشکل دو سویه و بسیار رایج است.
ممکن است عده ای این نوشته را "سینه زدن زیر علم شما" یا "مهربان خانه" شدن کتابناک تلقی کنند، ولی رویکرد و تفکر انتفادی شما بسیار ارزشمند است، هر چند که مطمعنا بی عیب نیست.
جسارتا یک نکته را عرض می کنم، در واقع نکته ای که جناب نیکدوست مطرح کرده اند را بیشتر باز می کنم:
از آنجایی که فکر می کنم شما در زمینه زبانشناسی فعال باشید (جدس می زنم) حتما به مسئله رابطه بین سوژه و آبژه و پدیدار شناسی واقفید. میدانیم که "نقد کننده" و "نقد شونده" هر یک دارای یک فضای ذهنی mentality هستند. رابطه بین این فضاهای ذهنی به سه صورت امکان پذیر است: یا "نقد کننده" و "نقد شونده" هر دو در یک فضا هستند به فرض مثال هر دو آیت الله هستند و در یک زمانه میزیند. یا "نقد کننده" و "نقد شونده" در دو فضای کاملا متفاوت هستند مثل یک شرق شناس که یک متن اسلامی را نقد می کند (نقد شما هم به نظر من در این دسته جای می گیرد). یا "نقد کننده" و "نقد شونده" در دو فضای متفاوت هستند اما "نقد کننده" با استمداد از تکنیک هایی به فضای ذهنی "نقد شونده" وارد می شود، که به نظر من بهترین حالت نقد است. زیرا در صورت اول ناخودآگاه مشترک "نقد کننده" و "نقد شونده" حجاب نقد می شود، در صورت دوم اساسا نظر "نقد کننده" شخصی Subjective می شود و ارزش چندانی ندارد. اینکه جناب نیکدوست می فرمایند شما "بدون تردید با درسهای حوزوی و مقدمه ی فلسفه ی الٰهی و حکمت متعالیه و تعاریف حکمت عملی و نظری که آیت الله حائری بر آنها مسلط بوده است آشنا نیستید" به نظر من نکته بسیار درخوری است. یعنی شما یک "نقد کننده" در خارج فضای ذهنی "آیت الله حائری" هستید و بنابراین نرم افزار ذهن شما قادر به درک گفته های ایشان نمی شود، به عبارتی این فرمت را نخواهد توانست که بخواند چون که با زمینه فکری نویسنده آشنا نیست. از این روست که "روش گفتاری فارسی و روش تحلیل منطقی -فلسفی اش" را "بسیار در حد پایین" تلقی می کنید و از اینکه چگونه به مدارج بالای علمی رسیده است شما را متعجب می کند. امیدوارم که این مطلب مفید واقع شود چون در گئشته نزدیک به خود من کمک فراوان کرده است.