رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی

تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 44 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 44 رای
عمده پژوهش‌های جعفریان درباره تاریخ تشیع است. زمینه‌های دیگر پژوهش‌های وی عبارت اند از: تاریخ سیاسی صدر اسلام، تاریخ تشیع و تاریخ دوره صفوی. کتاب‌هایی چون تاریخ سیاسی اسلام (سیره رسول خدا و سیره خلفا)، تاریخ تشیع در ایران، اطلس شیعه و نیز سیاست وفرهنگ روزگار صفوی از جمله کارهایی است که در این زمینه‌ها منتشر کرده‌است. در زمینه تاریخ معاصر نیز کتاب جریانها و سازمان‌های مذهبی سیاسی بین سالهای ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷ را نوشته‌است. مجموعه مقالات جعفریان در هجده مجلد به چاپ رسیده‌است. آثار چندی نیز به عنوان تصحیح و ترجمه از وی انتشار یافته‌است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1395/04/25

کتاب‌های مرتبط

توافق برجام از دیدگاه اسلام
توافق برجام از دیدگاه اسلام
2.8 امتیاز
از 10 رای
صدایی که ماند
صدایی که ماند
4 امتیاز
از 2 رای
عاشورا و قرآن مهجور
عاشورا و قرآن مهجور
3.7 امتیاز
از 118 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی

تعداد دیدگاه‌ها:
92
«هر طایفه ایی را دیدم که در ترجیح دین و تفضیل مذهب خویش سخنی میگفتند و گرد تقبیح ملت خصم و نفی مخالفان میگشتند ..و صواب من آنست که بر ملازمت اعمال خیر که زبده همه ادیان است اقتصار نمایم و بدانچه ستوده عقل و پسندیده طبع است اقبال کنم ، پس از رنجاندن جانوران و کشتن مردمان و کبر و خشم و خیانت و دزدی احتراز نمودم و فرج از ناشایست بازداشت و ..از ایذای مردمان و دوستی دنیا پرهیز واجب دیدم..»
این سخنان ابن مقفع(که سلفی های آنزمان او را کشتند) در باب برزویه طبیب در کلیله دمنه است
راه درست زندگی و عدالت را تنها با عقل خدادادی و نگرش به نهاد سالم انسانی میتوان یافت و بس.
اشتباه متوجه شدید جناب دبیرزاده
بنده عرض نکردم که شیعیان و اهل سنت مشرک اند. هر چند طرفین رفتارهای شرک آمیزی هم ممکن است داشته باشند. ولیکن عرض کردم شیعه بازی و سنی بازی شرک است نه شیعه و سنی بودن. دفاعی هم از دین نکردم. دوستان را به دقت بیشتر دعوت کردم و نکاتی که به نظرم از آن غفلت ورزیدند را یادآور شدم. منظور شما را از "جهان متمدن" درک نکردم. ولی اگر منظور، روزگار امروزین ساکنین کره خاک است، اندیشه سلفی به عنوان یک واحد مشخص، آنرا به این وضع در نیاورده است. بخش کوچکی از آن که شاید به زحمت به دهم درصد برسد رفتارهای پررنگی داشته است. البته تنها هم نیستند. اکثر پیران اندیشه ها نقشی در آن زمینه داشته اند. لیبرال ها و مسیحیان و مسلمین و کمونیست ها و اخیراً هم بودایی ها و خلاصه همه و همه به سهم خویش باری برداشته و ایفای نقش کرده اند. این که اندیشه ها چه می کنند یک حرف است. این که باورمندانشان چه می کنند حرفی دیگر.
آنچه که عرض بنده بود اتحاد مسلمین پیرامون کتاب و پرهیز از فرقه سازی های نالازم بوده و بس. جایی دیگران را دعوت به اسلام ننمودم (کما اینکه از این داعیه ها هم دارم ولی در این گفتارهایی که خدمت دوستان عرض کردم چنین نگفتم).
نظرات شخصی شما در باب زیان آور بودن زیست قرآنی و ناتوانی رسول الله در اصلاح جامعه خویش هم محترم.
ظاهرا بحث سر خشونت برامده از ایدئولوژیهای دینی یا لااقل عواقب ان است.
امیدوارم حرفم خیلی بیربط نباشه
وقتی به چنین بحثهایی دقت میکنم و فرق هم نمیکنه کجا و بین چه کسانی، چیزی که میبینم محکوم کردن یک اقدام خاص یا اقدامی از سوی افرادی خاص با نژاد یا دین و مذهبی خاص است.
مثلا در عراق یا افغانستان یا سوریه فلان کار شده. یا سنیها یا شیعه ها یا فلان امام و پیغمبر فلان کار را کرده. یا یهودیها مسیحیها و ... بهمان کردند.
همین برچسبها و تاکید بر انها و ندیده گرفتن یا فراموش کردن یا عدم اگاهی از کارهای مشابهی که افرادی با زمینه دینی فرهنگی قومی و نژادی و جغرافیایی و زمانی و مکانی متفاوت انجام دادهاند، باعث میشود که به نیت یا هدف از محکوم کردنها و ابراز انزجارها شک کنم.
ایا برای جمعی که هفته پیش در میانشان شاهد سر بریدن گلوی پسر بچه ای در سوریه بودم برایشان نفس این کار مهم بود که از دیدنش ظاهرا حالشان بد شد؟ یا چون خودشان درگیر ماجرا نیستند و یا چون کننده کار عرب بد یا سنی سلفی بود، کارشان وحشیانه به نظر امد.
شوخی در کار نیست. انسانها را اگر با روحیه و اندیشه و مهارتهای عدم خشونت ترتبیت نکنی و مدام تذکرشان ندهی و مراقبشان نباشی و راههای دیگری برای حل مشکلاتشان نیابی، هر کجا و هر زمان و هر کسی باشند مثل اب خوردن میتوانند سر ببرند.
حالا بحث سر اینکه صدر اسلام فلان بود یا شد یا الان فلان میشود و ... جز دامن زدن به خشونتهای وحشیانه به نام فلان و بهمان نتیجه ای ندارد.
و با در نظر گرفتن این که در طول دو سده گذشته کشتار به نام ملت و نژاد و ایدئولوژیهای سیاسی بسیار بیش از دین بوده است. و داعش هر چه در اروپا بکشد به پای جنگهای جهانی نمیرسد
ببخشید بیشتر دنبال زدن حرف خودم بودم تا شرکت در بحث
جناب khwanirath
البته بحث شما تا جایی که در دفاع از دینتان بود را میتوان احترام گذاشت، اما چون همین اندیشه سلفی که است امروزه جهان متمدن را آزار میدهد ، باد بگویم که باید با این اندیشه شما مخالفت کرد .
شما میگویید « فرقه فرقه کردن دین، شیعه بازی..و شرک» حالا این سخن شما گذشته از توهین به اکثریت مردم ایران که شیعه اند ، این دقیقا همان شعار وهابی ها و سلفی ها در کشتار مسیحیان و شیعیان است،
قران و انجیل و تورات و هر کتاب دیگری اگر هم برای باوریانش هر اندازه مقدس باشد ، اما با پیروی خشک لیترال / لغوی آن نمیتواند قانونی برای تامین آسایش و همزیستی میان مردمان باشد بلکه میتواند بسیار زیان آور هم باشد، چون با استناد به آیات آن میتوان همه را تکفیر کرد و نجس و کمتر از انسان شمرد.
کتابها را انسانها نوشته اند و چاپخانه ها چاپ میکنند ، دستکم شیعیان میکوشند تا باورهای اسلامی را با وضع اجتماعی و فرهنگی و زمانی و مکانی خود همسو کنند ، چون عقل در شیعیان از اهمیت بسیاری برخوردار است .
از خود بپرسید : آیا دین و قران برای سامان و بهبودی جامعه و رفتار درست در جامعه آمده اند و یا اینکه همه مردمان تنها برای خدمت و پیروی از قران زاده شده اند؟
پیغمبر اسلام حتی با اینکه خود آورنده قران بود نتوانست جامعه کمشمار و ساده و بدوی زمان و مکان خودرا با این کتاب سامان بدهد ، حالا شما چشمدارید تا جهان پر جمعیت و پیچیده امروزی خود را با پیروی از یک کتاب اصلاح کند ؟
[quote='Pinokiyo']اخه مشکل همینجاست که میفرمایید بنده در صدر اسلام نبودم که ببینم چه کار میکند. دوست عزیز شما دینت را از همان دوران میگیری و چشم بسته همه چیزش را قبول کردی و دارید سر همان ها با بنده بحث میکنید. بعد میفرمایید " از کجا بدانم مسلمین در قرون ماضیه چه میکردند " ایا کتاب های فقهی و اصولیات صد ها سال بعد نوشته نشدند؟ چطور میگویید ان کتب را قبول ندارید ولی از اشخاص به دلیل اطلاع یافتن از همان کتب دفاع میکنید. مگر اسم کسی در کتاب مرجع امده؟
دوست عزیز فرمودید "اگر مسلمین به قران رجوع میکردند که الان هزار فرقه نبودند"
شما به بنده بفرما که همین هزار فرقه از کجا امده اند؟ شخص از خودش که در نیاورده است. ماشاالله هر یکی هم هزار استدلال برای بر حق بودنش دارد.
این تایید همان گفتار من است که شما فقط خوبی ها را میبینید. انجا که جنایت کرده اند میفرمایید من ان زمان نبودم و کتب ان واقعه صدها!!! سال بعد نوشته شده. (حقیقت امر اکثر تواریخ درجه اول با فاصله یک یا 2 قرن نوشته شده اند. مثل مغازی و طبری و سیرت رسول الله و ...)[/quote]
مساله جالب اینجاست جناب پینوکیو. حضرتعالی که نه بنده را می شناسید و نه جز یکی دو ساعت گفتگو در باب چند آیه، چیز دیگری از بنده می دانید از کجا می دانید چشم بسته همه چیز را قبول می کنم؟ یعنی این احتمال را هم نمی دهید که ممکن است کسی با تدقیق و تفحص و تدبر و تحقیق به تایید قرآن رسیده باشد؟ من از کدام شخص دفاع کردم؟ شما به خطبه 146 نهج البلاغه ارجاع دادید و بنده گفتم اگر گفته ی این خطبه که ایرانیان متجاوزین جنگی بوده اند درست باشد، بنده هم همان نصایح را به جناب عمر بکار می بندم. این دفاع از کیست؟ یعنی اگر امام علی می گفت: "حالا چون ایرانی هستند و به جنگ ما می آیند ملالی نیست" خوب بود؟ آنوقت بنده متعصبم؟
سال هاست که تفسیر قرآن کار تخصصی بنده است. اگر ذره ای در من صداقت می بینید باور کنید قرآن ظنی الدلاله نیست. امکان -نه احتمال، امکان- برداشت های مختلف از قرآن نیست. و در مورد مذاهب و فرقه ها؟ به همین آیه مراجعه کنید.
و لا تکونوا من المشرکین. من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون -31 و 32 الروم
و از مشرکین مباشید. از کسانی که دینشان را فرقه فرقه می کنند و پیرو (افراد مختلف) شدند. هر حزبی بدانچه نزد اوست شادمان است.
فرقه فرقه کردن دین، شیعه بازی و سنی بازی در آوردن، و شرک، دو روی یک سکه اند. آنچه مایه ی وحدت است، تبعیت از قرآن است. واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا و به قول اکثر مفسران، حبل الله همان قرآن است.
بنده هم موضعی در باب تاریخ نگرفتم. نظرم را گفتم. هر که جنایتی کرده محکوم است چه مسلمان باشد و چه نباشد. والسلام علیکم
[quote='Pinokiyo']
پس با این حساب شما میفرمایید که در صورت اتمام جنگ دیگر دلیلی برای کشتن نیست. اول معلوم نکردید جنگ چه زمانی تمام میشود. ( در کتاب امده تا زمانی که دین برای الله باشد ) این اتفاق ایا تا کنون افتاده؟ اگر افتاده چه زمانی بوده که جنگ نمام شده؟ ایا بعد از فتح مکه جنگ با مکیان ادامه داشت؟ ایا ادیان دیگر به دین الله اعتقاد دارند؟
اگر این اتفاق افتاده پس جزیه چیست؟ چون اگر باقی ادیان کتابی هم دین خدا هستند پس چرا باید باج بدهند!!
اما نظر بنده این است که این جنگی که شما فرمودید هرگز پایان نیافته است. یکی از استنادات حرفم هم مبحث منجی است.
عزیز جان شما جهت گیری تاییدی میکنید و چون خودتان انسان درستی هستید سعی در خوب دیدن همه چیز دارید. در صورتیکه عرض کردم گواه تاریخ چه در صدر دین و چه اکنون برخی اسلامگرایان چیز دیگریست.
مثال ساده. الان من وشما با هم وارد بحث شده ایم. ایا من باید عقیده ام را به زور به شما بقبولانم یا عکس. ایا در صورتی که شما عقیده من را قبول نکنید باید شما را بکشم؟ چون مفهوم 193 همین است.[/quote]
از قضا در همین آیات اشاره شده که چه زمانی جنگ تمام می شود. در همین آیه 193 اشاره شده " فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ" پس اگر دست برداشتند پس تجاوز جز بر ظالمین نیست.
همینطور که می بینیم جنگ در صورتی تمام می شود که دست از جنگ با مسلمین بردارند. و یا اگر دست از جنگ بر ندارند باید جنگید "حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ"، یعنی تا زمانی که فتنه ای باقی نماند و دین برای الله گردد. پس یا دشمنان (دشمنان نه فقط کفار و مشرکین) دست از فتنه و قتال با مسلمین "منطبق با آیه 190 و 193" بر می دارند و یا همه باید از بین بروند.
بخشی از سخنان شما تاریخی است. من نبوده ام که بدانم پس از فتح مکه چه شد. منطبق با این آیات تجاوز از طرف هر کسی باشد محکوم است. چه مسلمین و چه غیر ایشان.
بعد من نفهمیدم از آیه 193 چطور چنین برداشتی کردید. ببینید از آیه 190 دارد درباره کسانی صحبت می کند که با مسلمین می جنگند. هر کسی که می خواهد باشد. منطبق با این آیات باید با دشمنان جنگید.
و اصلا جزیه چه ارتباطی به باج دادن دارد؟ من فکر می کنم بیشتر مسائلی که می پرسید با مراجعه به یکی دو تا تفسیر مناسب قابل حل است و نیازی به مطرح کردن در این فضا نیست. جزیه معرب واژه فارسی گزیت و به معنی خراج و مالیات است. در شرایطی که اهل کتاب نه زکات می دهند نه خمس می دهند نه نفقه می دهند و نه جهاد بر ایشان است، این مبلغ را می دهند. جزیه هم معرفه است و چیز نا آشنایی برای مسلمین نیست. کسی هم ندیده ام بین مفسران که برداشت دیگری کرده باشد.
دوست عزیز فعلا خداحافظ
اگر میل داشتید فردا بحث را ادامه میدهیم
با سپاس
اخه مشکل همینجاست که میفرمایید بنده در صدر اسلام نبودم که ببینم چه کار میکند. دوست عزیز شما دینت را از همان دوران میگیری و چشم بسته همه چیزش را قبول کردی و دارید سر همان ها با بنده بحث میکنید. بعد میفرمایید " از کجا بدانم مسلمین در قرون ماضیه چه میکردند " ایا کتاب های فقهی و اصولیات صد ها سال بعد نوشته نشدند؟ چطور میگویید ان کتب را قبول ندارید ولی از اشخاص به دلیل اطلاع یافتن از همان کتب دفاع میکنید. مگر اسم کسی در کتاب مرجع امده؟
دوست عزیز فرمودید "اگر مسلمین به قران رجوع میکردند که الان هزار فرقه نبودند"
شما به بنده بفرما که همین هزار فرقه از کجا امده اند؟ شخص از خودش که در نیاورده است. ماشاالله هر یکی هم هزار استدلال برای بر حق بودنش دارد.
این تایید همان گفتار من است که شما فقط خوبی ها را میبینید. انجا که جنایت کرده اند میفرمایید من ان زمان نبودم و کتب ان واقعه صدها!!! سال بعد نوشته شده. (حقیقت امر اکثر تواریخ درجه اول با فاصله یک یا 2 قرن نوشته شده اند. مثل مغازی و طبری و سیرت رسول الله و ...)
[quote='Khwanirath']نقل قول از Pinokiyo:دوست عزیز بنده ایه 190 را خواندم. دقت کرده باشید فقط تاکید روی " هر کجا " کردم. این هر کجا خیلی مهم است. یعنی جنگ تمام شده و طرف مشرک مونده توی یک کشور دیگه. اونو هر جا یافتید غیر از مسجد الحرام بکشید.
و در 193 تاکید فقط روی دین ویژه خدا بود. شما دین ویژه را به بنده معرفی نمایید. خب همین میشه باعث حکم کافر دانستن همه غیر از خود.
چرا جواب 193 رو ندادی که ادامه همون است.
اینقدر هم نگید کسانی که با مسلمین میجنگیدند. غیر از 2 جنگ احد و احزاب (خندق) بقیه حمله از طرف مومنان بوده. جنگ ایران هم همینطور و قس علی هذا
باز هم میگم بحث بنده دین است و با شخص کاری ندارم. مسلمین اول به کتاب مرجع مینگرند تا اعمال شخص
عزیز بنده هیچ مشکلی با دین داران ندارم. پدر و پدر جد و مادرم و جد و ابادش همه دیندار بوده و هستند. بنده ریشه یابی علت رفتار امروز برخی از مومنان را نمودم. مجوز کارهای ایشان از خودشان که نیست. از همین جاهایی که مثال زدم امده.
متاسفانه موقعی که پاسخ به دیدگاه شما میدهم متن ارسال نمیشه. به همین خاطر متن بدون پاسخ ارسال میکنم.
خب شاید آیه را درست متوجه نشده باشید. اگر جنگ تمام شده بود که نمی گفت با ایشان بجنگید. پس جنگ کماکان در جریان است و تازه قرار است از جانب مسلمین پاسخ داده شود. می گوید "کسانی را که به جنگ شما آمده اند (الذین یقاتلونکم-190)، هر کجا یافتید بکشید (واقتلوهم-191) و اگر دست برداشتند تجاوز نکنید (فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمین-193)". پس در باب کسانی هست که به جنگ "آمده اند" نه اینکه "آمده بودند".
در باب آیه 193 هم گویا اشتباه خوانده اید. صحبت از دینِ ویژه (به کسر نون) نیست. صحبت از ویژه شدن دین برای الله تعالی است.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ ﴿۱۹۳-البقره)
با آنان بجنگید تا اینکه فتنه‏ اى نباشد و دین برای الله شود پس اگر دست برداشتند پس تجاوز جز بر ظالمین نیست
از این آیه که سرتاسر اخلاق است، چه برداشتی می توان کرد؟ "برای الله شدن دین" با "دین ویژه خدا" تفاوت دارد. برای الله شدن یعنی پیراسته شدن دیانت فخیم اسلام از آلایش ها.
بنده نبودم و نمی دانم مسلمین صدر اسلام در جنگ ها چه کردند و چه نکردند. اگر تجاوز کردند که منطبق با همین آیات گناهکارند و اگر نکردند که هیچ. اگر مسلمین به قرآن مراجعه می کردند که الان هزار فرقه نبودند اخوی. مساله جای دیگر و جاهای دیگری ست.
من آخر از کجا بدانم مسلمین قرون ماضیه چه کردند و چه نکردند؟ از کتاب هایی که صدها سال بعدش نوشته شدند بدانم؟ یا بر اساس قرآن بسنجم که چه کاری صحیح و چه کاری ناصحیح است؟
لینک شما هم برای من باز نشد.[/quote]
پس با این حساب شما میفرمایید که در صورت اتمام جنگ دیگر دلیلی برای کشتن نیست. اول معلوم نکردید جنگ چه زمانی تمام میشود. ( در کتاب امده تا زمانی که دین برای الله باشد ) این اتفاق ایا تا کنون افتاده؟ اگر افتاده چه زمانی بوده که جنگ نمام شده؟ ایا بعد از فتح مکه جنگ با مکیان ادامه داشت؟ ایا ادیان دیگر به دین الله اعتقاد دارند؟
اگر این اتفاق افتاده پس جزیه چیست؟ چون اگر باقی ادیان کتابی هم دین خدا هستند پس چرا باید باج بدهند!!
اما نظر بنده این است که این جنگی که شما فرمودید هرگز پایان نیافته است. یکی از استنادات حرفم هم مبحث منجی است.
عزیز جان شما جهت گیری تاییدی میکنید و چون خودتان انسان درستی هستید سعی در خوب دیدن همه چیز دارید. در صورتیکه عرض کردم گواه تاریخ چه در صدر دین و چه اکنون برخی اسلامگرایان چیز دیگریست.
مثال ساده. الان من وشما با هم وارد بحث شده ایم. ایا من باید عقیده ام را به زور به شما بقبولانم یا عکس. ایا در صورتی که شما عقیده من را قبول نکنید باید شما را بکشم؟ چون مفهوم 193 همین است.
[quote='Pinokiyo']دوست عزیز بنده ایه 190 را خواندم. دقت کرده باشید فقط تاکید روی " هر کجا " کردم. این هر کجا خیلی مهم است. یعنی جنگ تمام شده و طرف مشرک مونده توی یک کشور دیگه. اونو هر جا یافتید غیر از مسجد الحرام بکشید.
و در 193 تاکید فقط روی دین ویژه خدا بود. شما دین ویژه را به بنده معرفی نمایید. خب همین میشه باعث حکم کافر دانستن همه غیر از خود.
چرا جواب 193 رو ندادی که ادامه همون است.
اینقدر هم نگید کسانی که با مسلمین میجنگیدند. غیر از 2 جنگ احد و احزاب (خندق) بقیه حمله از طرف مومنان بوده. جنگ ایران هم همینطور و قس علی هذا
باز هم میگم بحث بنده دین است و با شخص کاری ندارم. مسلمین اول به کتاب مرجع مینگرند تا اعمال شخص
عزیز بنده هیچ مشکلی با دین داران ندارم. پدر و پدر جد و مادرم و جد و ابادش همه دیندار بوده و هستند. بنده ریشه یابی علت رفتار امروز برخی از مومنان را نمودم. مجوز کارهای ایشان از خودشان که نیست. از همین جاهایی که مثال زدم امده.
متاسفانه موقعی که پاسخ به دیدگاه شما میدهم متن ارسال نمیشه. به همین خاطر متن بدون پاسخ ارسال میکنم.[/quote]
خب شاید آیه را درست متوجه نشده باشید. اگر جنگ تمام شده بود که نمی گفت با ایشان بجنگید. پس جنگ کماکان در جریان است و تازه قرار است از جانب مسلمین پاسخ داده شود. می گوید "کسانی را که به جنگ شما آمده اند (الذین یقاتلونکم-190)، هر کجا یافتید بکشید (واقتلوهم-191) و اگر دست برداشتند تجاوز نکنید (فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمین-193)". پس در باب کسانی هست که به جنگ "آمده اند" نه اینکه "آمده بودند".
در باب آیه 193 هم گویا اشتباه خوانده اید. صحبت از دینِ ویژه (به کسر نون) نیست. صحبت از ویژه شدن دین برای الله تعالی است.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ ﴿۱۹۳-البقره)
با آنان بجنگید تا اینکه فتنه‏ اى نباشد و دین برای الله شود پس اگر دست برداشتند پس تجاوز جز بر ظالمین نیست
از این آیه که سرتاسر اخلاق است، چه برداشتی می توان کرد؟ "برای الله شدن دین" با "دین ویژه خدا" تفاوت دارد. برای الله شدن یعنی پیراسته شدن دیانت فخیم اسلام از آلایش ها.
بنده نبودم و نمی دانم مسلمین صدر اسلام در جنگ ها چه کردند و چه نکردند. اگر تجاوز کردند که منطبق با همین آیات گناهکارند و اگر نکردند که هیچ. اگر مسلمین به قرآن مراجعه می کردند که الان هزار فرقه نبودند اخوی. مساله جای دیگر و جاهای دیگری ست.
من آخر از کجا بدانم مسلمین قرون ماضیه چه کردند و چه نکردند؟ از کتاب هایی که صدها سال بعدش نوشته شدند بدانم؟ یا بر اساس قرآن بسنجم که چه کاری صحیح و چه کاری ناصحیح است؟
لینک شما هم برای من باز نشد.
تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک