تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی
نویسنده:
رسول جعفریان
امتیاز دهید
عمده پژوهشهای جعفریان درباره تاریخ تشیع است. زمینههای دیگر پژوهشهای وی عبارت اند از: تاریخ سیاسی صدر اسلام، تاریخ تشیع و تاریخ دوره صفوی. کتابهایی چون تاریخ سیاسی اسلام (سیره رسول خدا و سیره خلفا)، تاریخ تشیع در ایران، اطلس شیعه و نیز سیاست وفرهنگ روزگار صفوی از جمله کارهایی است که در این زمینهها منتشر کردهاست. در زمینه تاریخ معاصر نیز کتاب جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی بین سالهای ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷ را نوشتهاست. مجموعه مقالات جعفریان در هجده مجلد به چاپ رسیدهاست. آثار چندی نیز به عنوان تصحیح و ترجمه از وی انتشار یافتهاست.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ تشیع در ایران: از آغاز تا طلوع دولت صفوی
اینکه اینهمه بحث نداره. در این مورد گواه تاریخ بیانگر چیست؟
http://porseman.org/pasokh/showq.aspx?id=350221&data=BD6542D0EBEB5A7FAFAD42E722CB9F8C
و در 193 تاکید فقط روی دین ویژه خدا بود. شما دین ویژه را به بنده معرفی نمایید. خب همین میشه باعث حکم کافر دانستن همه غیر از خود.
چرا جواب 193 رو ندادی که ادامه همون است.
اینقدر هم نگید کسانی که با مسلمین میجنگیدند. غیر از 2 جنگ احد و احزاب (خندق) بقیه حمله از طرف مومنان بوده. جنگ ایران هم همینطور و قس علی هذا
باز هم میگم بحث بنده دین است و با شخص کاری ندارم. مسلمین اول به کتاب مرجع مینگرند تا اعمال شخص
عزیز بنده هیچ مشکلی با دین داران ندارم. پدر و پدر جد و مادرم و جد و ابادش همه دیندار بوده و هستند. بنده ریشه یابی علت رفتار امروز برخی از مومنان را نمودم. مجوز کارهای ایشان از خودشان که نیست. از همین جاهایی که مثال زدم امده.
متاسفانه موقعی که پاسخ به دیدگاه شما میدهم متن ارسال نمیشه. به همین خاطر متن بدون پاسخ ارسال میکنم.
گویی شما هم با سنت ناسخ و منسوخ در قران آشنا نیستید.[/quote]
آشنا هستم جناب بیگ. اشتباه عده ای است که تصور می کنند هر جا می توانند با یک ناسخ و منسوخ گفتن، خود را از فهم قرآن راحت کنند. اول که بین اهل بخیه در باب وجود یا عدم وجود اختلاف است. با توجه به نظر خودم که وجود ناسخ و منسوخ است عرض می کنم که هر جا نمی توان یک ناسخ و منسوخی چسباند. در آیات منسوخ باید اشاره ای به موقتی بودن و یا نسخ آیه در آینده باشد. مثل آیه 15 نساء که به موقتی بودن حکم اشاره دارد. هنوز هم جنابعالی آیه ای ارائه نفرمودید که آنرا بررسی کنیم و ببینیم ادعای حضرتعالی بر مبنای کدام آیه است. در کجای آیه 190 بقره اشاره به موقتی بودن حکم است؟
[quote='محمد بیگ']عزیزم میشه کمتر جوک بگید.همه می دانند؟یعنی همه معنای نماز را مثل معنای آسمان می دانند.آخه مجبور نیستید وقتی چیزی در چنته ندارید بحث کنید که به این مهمل گویی بیافتید.
[/quote]
جوک می گویم و نمی گویم، چیزی در چنته دارم و ندارم، مهمل گویی می کنم و نمی کنم را هم به خودم واگذار کنید. شرط می بندم لای کتاب های یکی از اهل القرآن را هم باز نکردید که نخوانده و ندانسته در نهایت ادب، "مهمل و جوک" می دانید. البته نظرتان هم محترم است. منتها برای خودتان.
[quote='محمد بیگ']حالا شما مشکل اطاعت از پیامبر را حل کنید بعد بروید سراغ مشکل اولی الامر.اما این برداشت هم چندان تعجب آمیز نیست علمای شام براساس همین آیه حسین بن علی را خارجی خواندند و حکم قتال دادند.[/quote]
درک قضیه سخت نیست. اطاعت از اولی الامر به معنی پیروی از خلق و خو و منش و کردار اولی الامر نیست. به معنی تبعیت از دستورات است. همان طور که برای رسول است. نظر علمای شام به بحث قرآنی ما چه ارتباطی دارد؟
[quote='محمد بیگ']خود اهل قران هم یک مذهب است که با ریاکاری تمام سعی می کند سنت و سیره را نادیده بگیرد تا بتواند تفسیر مدرن از این کتاب کهنه بدهد.[/quote]
نظر شما هم محترم است. محض اطلاع اهل القرآن چیز جدیدی نیستند. قرن های زیادی هست که وجود دارند. "تفسیر مدرن" هم بیشتر ظن شخصی ست.
[quote='محمد بیگ']مغلطه نفرمایید بنده هم برداشت ذهنی خودم از دین را ارائه نکردم بلکه به دنیای واقع آمدم و چیزی که دین نامیده می شود را بررسی کردم.بگذریم اگر دین فقط متن مقدس باشد ان وقت دیگر مسیحیت دین نیست چونکه هیچ کدام از متنها عهد جدید مقدس نیست و می بینیم که مسیحیان نه تنها اناجیل را قبول دارند بلکه حتی رسولان پولس را قبول دارند. تعریف من عام و از عینیت می آید ولی تعریف شما یک تعریف تنگ ذهنی است.
[/quote]
باز هم عرض می کنم که اگر مغلطه می کنم و نمی کنم، تنگ ذهن هستم و نیستم به خودم واگذار کنید. "به دنیای واقع آمدم و چیزی که دین نامیده می شود را بررسی کردم" ترجمه اش این می شود که نظر شخصی خودتان را بیشتر از بنده قبول دارید نه چیزی بیشتر.
[quote='محمد بیگ']بعید میدونم با این فراست از گادامر چیزی سردربیاورید ولی با این حال باید به شما بگویم متاسفانه نادیده گرفتن سنت نبوی باعث شده که شما این آیه را این گونه برداشت کنید در حالی اصل این ایه مربوط به خواست معجزه است که پیامبر اسلام از اوردن ان ناتوان بود پس ایه به این شکل امده است که این کتاب کفایت می کند ونیازی به معجزه نیست.
[/quote]
من فراست دارم و ندارم و از گادامر سر در می آورم و نمی آورم چه ارتباطی به کسی دارد؟ تازه به جاهای جالب بحث دارم می رسم. یعنی در جای معجزه آیه صراحت دارد که قرآن برای ایشان کافی است ولی برای غیر معجزه کافی نیست؟ و اصلا مسلمین دو قرن نخست اسلامی که سنت رسول تدوین نشده بود از چه چیزی تبعیت می کردند؟ تازه که بحث از سلف صالح بود.
جواب بنده به یکی از دوستان بود که فرمودند به دین ربطی ندارد و این عمل دین داران است.
بنده گفتم مجوز این عمل از کجا امده؟ که نشان دادم.
در مورد والمحصنات علی النسا
ایه 10 سوره یاد شده چه ربطی به ایه 26 نسا دارد. در سوره نسا حکم مالکیت زنان شوهر دار است و در انجا حکم پناه اوردن و هجرت کردن این زنان مومن به شما.
این 2 چه ربطی به هم دارند. بعد اصلا گیریم در هر 2 صورت یک معنی باشد. گیریم ان زن با ایمانی که مد نظر ایشان است نباشد. ایا حلال دانستن ان زن جایز است؟ روایت ابو سعید خدری در این باب موجود است.
باز هم تکرار میکنم اصلا چرا باید این حکم باشد که به استناد همان خواهران و مادران 14 سده پیش ما و دختران ایزدی امروز عراق مشمول ان شوند؟
در مورد خطبه 146 هم بنده به این خاطر اوردم که بدانید امام مشاور خلیفه وقت بوده و فرزندانشان هم در این جنگ با اذن ایشان شرکت داشتند. پس هی نگویید حساب شخص جداست. متن کتاب مرجع از شخص بسیار مهم تر است. چون در بحث منابع چه برای شیعیان و چه برای اهل تسنن اولین مرجع کتاب است.
دز بزرگان دین این سخن به حق روایت شده که تعصب افت عقل است.
والسلام علی من اتبع الهدی[/quote]
عرض ادب جناب پینوکیو
"باز نگاه نکردن" را به این حقیر می بخشید. حقیقت امر متوجه منظورتان از باز نگاه کردن هم نشدم. ببینید اتهام زدن به یک کتابی که بیش از میلیارد نفر انسان به آن احترام می گذارند کاری ناپسند است. الاحقر جای برادر کوچک شما خواهش می کنم حداکثر دقت را برای این منظور بکار ببرید. قصد جبهه گرفتن نداشتم. بنده به قدر کافی با سلفی و تکفیری مباحثه و مناظره نمودم. از این استدلالات شما نمی آورند. احادیث و روایاتی دارند که بیشتر اتکا و استنادات ایشان بدان است. وگرنه خودشان بهتر از برخی ایرانیان-متاسفانه- به قرآن احاطه دارند. به ناسخ و منسوخی معتقدند. تاکید موکد می کنم که آنچه شما فرمودید از رفتار دیگران ارتباطی به کتاب مرجع ندارد. رفتاریست مبتنی بر مذهب و نه مبتنی بر دین. مجوزی بر اعمال نادرست و قبیح در قرآن نیست.
در مورد ملک یمین خوب است به معنی یمین دقت بفرمایید. "یمین" و "ایمان" به معنی عهد و پیمان است و ملک یمین به زنانی می گویند که با ایشان پیمانی و عهدی بسته می شود و اگر نه ازدواج با زنان به غیر خواست ایشان خلاف آیه 19 سوره شریفه نساء هست. زنان مومنه ای که مسلمان شده و به مسلمین پناهنده می شوند، عقدشان با همسر کافرشان نسخ می شود. ازدواج با کفار حرام است. حالا زنی که مسلمان شده و همسرش کافر است و از او جدا شده، در منزل یکی از مومنین زندگی می کند در صورتی که با هم نامحرم اند. این اذن زندگی کردن در خانه مومنین و بیرون نکردن ایشان از خانه، عهد و "ایمان" می شود. یعنی شما می فرمایید ازدواج با زنی که از همسر کافر خود فرار کرده و به مومنین پناه آورده حرام است؟ در آیه 25 سوره نساء در باب ازدواج با ملک یمین می فرماید "فانکحوهن باذن اهلهن" با اذن خانواده شان با ایشان "ازدواج" کنید. از نظر شما ازدواج با چنین زنانی در صورتی که منطبق با آیه 12 نساء به خواست خودشان باشد ایرادی دارد؟ بنده از دوستان ایزدی هم دارم. به خواهران و مادران ایشان عملا تجاوز به عنف می شود.
بنده خودم اطلاع دارم که امام علی چه نقشی در تاریخ اسلام داشته اند. اتفاقاً نصایحی بسیار ستودنی به حضرت عمر داشته اند. من هم اگر بودم همین سخنان را می گفتم. ولی با این وجود، حساب فرد جداست. نه امام علی مصداق اسلام است و نه سایر ائمه هدی و نه عمر و ابوبکر و تقی و نقی. اسلام یعنی قرآن نه هیچ احدالناسی دیگر.
در باب آیه 191 البقره هم بنده خطاب به شما نوشتم. آیه 190 را بخوانید بعد سراغ 191 بروید.
وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِنْ قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ
و در راه الله با کسانی که با شما می جنگند بجنگید و تجاوز نکنید. همانا الله تجاوزکاران را دوست ندارد. و ایشان را هر کجا که یافتید بکشید و آنچنان که اخراجتان کردند، اخراجشان کنید و فتنه از قتل شدیدتر است و نزد مسجدالحرام با ایشان قتال مکنید تا اینکه در آن با شما بجنگند. پس اگر با شما جنگیدند، پس ایشان را بکشید. اینچنین است جزای کافران.
یعنی کسانی که با مسلمین می جنگند را نباید کشت. نوازش را می پسندید؟
این که این آیه به معنی کشتار بی گناهان است، قضاوت با شما و سایر اهالی نظر.
از سخنان محترمانه شما هم سپاس گذارم. فی امان الله
اقتل المشرکین
دوست عزیز خودتان را به اون راه زدید. منظور بنده 191 بقره است. کاری که امروز اسلامگرایان افراطی میکنند از همین جا نشات گرفته.
چرا هی منظور را وارونه میکنید.
"و انان را هر کجا یافتید به قتل برسانید"
اینجا منظور از هر کجا چه چیزی است؟ همه جا به غیر از مسجد الحرام
193 بقره
" و با انان بجنگید تا فتنه ای نماند و دین فقط ویژه خدا باشد"
اینجا منظور از دین ویژه خدا چیست؟ هیچ دینی غیر از اسلام
گویی شما هم با سنت ناسخ و منسوخ در قران آشنا نیستید.
عزیزم میشه کمتر جوک بگید.همه می دانند؟یعنی همه معنای نماز را مثل معنای آسمان می دانند.آخه مجبور نیستید وقتی چیزی در چنته ندارید بحث کنید که به این مهمل گویی بیافتید.
حالا شما مشکل اطاعت از پیامبر را حل کنید بعد بروید سراغ مشکل اولی الامر.اما این برداشت هم چندان تعجب آمیز نیست علمای شام براساس همین آیه حسین بن علی را خارجی خواندند و حکم قتال دادند.
خود اهل قران هم یک مذهب است که با ریاکاری تمام سعی می کند سنت و سیره را نادیده بگیرد تا بتواند تفسیر مدرن از این کتاب کهنه بدهد.
مغلطه نفرمایید بنده هم برداشت ذهنی خودم از دین را ارائه نکردم بلکه به دنیای واقع آمدم و چیزی که دین نامیده می شود را بررسی کردم.بگذریم اگر دین فقط متن مقدس باشد ان وقت دیگر مسیحیت دین نیست چونکه هیچ کدام از متنها عهد جدید مقدس نیست و می بینیم که مسیحیان نه تنها اناجیل را قبول دارند بلکه حتی رسولان پولس را قبول دارند. تعریف من عام و از عینیت می آید ولی تعریف شما یک تعریف تنگ ذهنی است.
بعید میدونم با این فراست از گادامر چیزی سردربیاورید ولی با این حال باید به شما بگویم متاسفانه نادیده گرفتن سنت نبوی باعث شده که شما این آیه را این گونه برداشت کنید در حالی اصل این ایه مربوط به خواست معجزه است که پیامبر اسلام از اوردن ان ناتوان بود پس ایه به این شکل امده است که این کتاب کفایت می کند ونیازی به معجزه نیست.
البته روایاتی که با نص در تناقض نباشند.
جواب بنده به یکی از دوستان بود که فرمودند به دین ربطی ندارد و این عمل دین داران است.
بنده گفتم مجوز این عمل از کجا امده؟ که نشان دادم.
در مورد والمحصنات علی النسا
ایه 10 سوره یاد شده چه ربطی به ایه 26 نسا دارد. در سوره نسا حکم مالکیت زنان شوهر دار است و در انجا حکم پناه اوردن و هجرت کردن این زنان مومن به شما.
این 2 چه ربطی به هم دارند. بعد اصلا گیریم در هر 2 صورت یک معنی باشد. گیریم ان زن با ایمانی که مد نظر ایشان است نباشد. ایا حلال دانستن ان زن جایز است؟ روایت ابو سعید خدری در این باب موجود است.
باز هم تکرار میکنم اصلا چرا باید این حکم باشد که به استناد همان خواهران و مادران 14 سده پیش ما و دختران ایزدی امروز عراق مشمول ان شوند؟
در مورد خطبه 146 هم بنده به این خاطر اوردم که بدانید امام مشاور خلیفه وقت بوده و فرزندانشان هم در این جنگ با اذن ایشان شرکت داشتند. پس هی نگویید حساب شخص جداست. متن کتاب مرجع از شخص بسیار مهم تر است. چون در بحث منابع چه برای شیعیان و چه برای اهل تسنن اولین مرجع کتاب است.
دز بزرگان دین این سخن به حق روایت شده که تعصب افت عقل است.
والسلام علی من اتبع الهدی
جالب شد. یعنی مسلمین می توانند به سوره توبه استناد کنند ولی نمی توانند به سوره بقره استناد نمایند؟ یا دوست بزرگوار ما معنی تفسیر قرآن به قرآن را نمی دانند؟
من خواب هستم و یا خودم را به خواب زده ام به خودم واگذار کنید.
[quote='محمد بیگ']
اول این تفکیک شما از دین و مذهب کاملا بامزه و بچگانه است.[/quote]
بامزه یا بچگانه هست یا نیست را به خودم واگذار کنید.
تعریفی هست که وجود دارد. در قرآن با کلمه "مذهب" برخوردی نداریم.
[quote='محمد بیگ']آیا می شود دیندار بود و جز هیچ مذهبی نبود؟
[/quote]
گویا دوستان ما با فِرَق مختلفه اسلامی آشنایی ندارند. اهل القرآن قرن هاست پیرو مذهب نیستند.
[quote='محمد بیگ']
دوم اگر معتقدید که دین فقط متن مقدس است پس بهتر است به جای 2 رکعت نماز صبح 7 رکعت بخوانید چون در متن مقدس نیست. [/quote]
باز هم اشتباه حضرتعالی ست. نماز جزو معارف است و برای معرفه نیاز به آمدن کتابی جدا برای شرح آن نیست. برای تبیین موضوع مثالی می زنم. وقتی گفته می شود از آسمان آبی فرستادیم، کسی نمی گوید معنی آسمان در قرآن نیامده است. همه می دانند آسمان چیست. نمازهای یومیه هم به همین طریق است. همه می دانند نماز فجر چیست، صلاه وسطی چیست، و قس علی هذا
[quote='محمد بیگ']
بگذریم از اینکه شما اینقدر با همین متن مقدس ناآشنا هستید که متوجه نمی شوید همین متن مقدس فرمان به اطاعت از پیامبر داد و ان را اسوه حسنه خوانده است(الزام مسلمان به سیره و سنت پیامبر)[/quote]
آشنا هستم و نیستم را هم به خودم واگذار کنید. ابراهیم و پیروان وی نیز در قرآن اسوه حسنه معرفی شدند. چرا به یک کتاب تفسیر معتبر مراجعه نمی کنید.
و لابد اطاعت از پیامبر یعنی گرفتن سنت؟ در ادامه اطاعت از پیامبر اطاعت از اولی الامر هم آمده است. یعنی هر چه حاکم رفتار می کند ما هم به فرموده قرآن همان کنیم؟ برداشت هایی می کنید.
[quote='محمد بیگ']سوم شما در جایگاهی نیستید که بگویید دین چه هست و دین چه نیست. دین یک پدیده ی فرهنگی است که به عین در جهان وجود دارد و با در نظر گرفتن کل این پدیده متوجه می شویم که دین فراتر از متن مقدس است.[/quote]
می فرمایید بنده در جایگاهی نیستم بگویم دین چنین و چنان است. بعد می گویید دین چنان و چنین است. در جمله بعد خودتان گویا در این جایگاه هستند. چرا به یک لغت نامه مراجعه نمی کنید؟
[quote='محمد بیگ']چهارم از همه ی اینها بگذریم خود فهم متن مقدس نیازمند وجود یک سنت برای فهم ان است و مسلمان باید این سنت را از پیامبر بگیرد و به قول سلفی ها متن مقدس را همانطور فهم کند که سلف صالح فهم می کرد.[/quote]
متاسفم که برداشت شما با نص مصرح قرآن در تضاد است. قرآن خود را "کافی" می داند.
أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحْمَةً وَذِکْرَى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿۵۱-العنکبوت﴾
آیا برای ایشان کــــــــافی نیست که ما کتاب را بر تو نازل کردیم تا بر ایشان تلاوت کنی؟ همانا در آن رحمت و تذکاری است برای قومی که ایمان می آورند.
مطابق آیه شریفه قرآن کافی است و نیازمند سنتی برای فهمیدن نیست.
[quote='محمد بیگ']بد نیست شما بروید و دنبال استدلالهای فقهی که علمای صاحب این حکم کرده اند باشید و بعد به عین خواهید دید که چگونه این حکم از کتاب مرجع بیرون می آید.
[/quote]
بنده به قدر کافی در "استدلال های فقهی علمای صاحب این حکم" غور کرده ام. استدلال ایشان بر پایه روایات است.
ربطی به اسلام ندارد ، به خوشان مربوط است.
اسلام نگفته است که ریش یلم یغاز بگذارید و بعد سر مردم شیره بمالید و رباخواری کنید.
اسلام نگفته نماز شب بخوانید و بعد مرتکب هزار نوع فحشأ و منکر شوید.
همیشه باید عمل بعضی از دینداران را از دین جدا کرد.
علی شریعتی جمله جالب توجهی دارد:
ای علی!
ای مرد عشق و روح و ایمان
به نام تو که چه ها نمی کنند!
اینکه بعضی دینداران از نام و یاد علی(ع) سوء استفاده می کنند و کلام ایشان را به نفع منافع خویش تحریف می کنند ربطی به اسلام ندارد ، مربوط به خودشان است!
به آقای pinokiyo و عالجناب بزرگوار ،استاد معظم له،علامه دهر، جناب آقای محمد بیگ درخواست می کنم کمی درباره این دین و مذهب تحقیق کنند بعد چنیین کامنت هایی بگذارند.
یاحق.[/quote]
مدعای بنده این است که رفتارهای خشونت آمیزی مثل ارتداد و حکم قتل برای سب پیامبر در دل متن سنت و سیره در آمده است و ربطی به بی لیاقتی متخصصان دین ندارد.
مدعای بنده این نیست که چون اخوندها با اسم علی ابن ابی طالب سوء استفاده می کنند پس علی ابن ابی طالب بد است . مدعای من در مورد رفتار تاریخی خود علی ابن ابی طالب است.دیگر مسلمان کشی در جنگ جمل ربطی به آخوندها ندارد.
والمحصنات علی النسا الا ما ملکت ایمانکم
خودت معنی این و روایت ابو سعید خدری این این حکم رو جستجو کن.
این که بدتر از ذبح کردن شیعه است[/quote]
بنده خودم ترجمه را بلدم. نیازی به مترجم ندارم جناب پینوکیو. حضرتعالی اگر وقت کرده اید آیه 10 الممتحنه را مطالعه بفرمایید. این چه حرفی است که چون مسلمین چنین و چنان می کنند پس "کتاب مرجع" ایشان چنان و چنین است؟ و لابد مسیحیان معتقد هم هر کار نادرستی می کنند یعنی روح الله به امور قبیحه دعوت فرموده بود؟
[quote='Pinokiyo']
جوابت بله است دوست عزیز. سلفی ها ما را به استناد همان کتاب مرجع مشرک میدانند و در همان جا امده:
اقتل المشرکین[/quote]
من نمی دانم چه عادتی است که دو دسته از عزیزانی که بنده برخورد کرده ام، آیات قبل و بعد را مطرح نمی کنند و سانسور می کنند، از وسط یک آیه یک جمله و عبارت را بر می دارند. یکی معتقدینی که می خواهند تفاسیر دلبخواهی ارائه دهند و دیگری منتقدینی که می خواهند امر به کشتار بی گناهان را از قرآن استخراج کنند.
جناب پینوکیوی بزرگوار. آیه 5 توبه را قبلی هست، بعدی هست. رفتار شما می شود تحریف کلام از موضع. در آیه 4 سوره توبه
إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ
جز کسانی از مشرکین که با شما عهد بستند سپس چیزی از آنرا نقض نکردند و بر علیه شما احدی را پشتیبان نشدند پس پیمان ایشان را تا مدتشان برای ایشان تمام کنید. همانا الله متقین را دوست دارد.
آیات مرتبط دیگر بماند. در برابر هر مشرکی که نقض پیمان نامه صلح کند و بر علیه مسلمین اقدام کند نباید "فاقتلوا المشرکین" نازل گردد؟
[quote='Pinokiyo']
به همین حکم به ما هم 14 سده پیش حمله کردند با مشاورت...
خطبه 146 را مطالعه کنید[/quote]
اندرزنامه امام علی به جناب عمر را هم می دانم. ولی متعجبم چرا حضرتعالی همه جای این اندرزنامه را نمی بینید؟
اِنَّ الاَْعاجِمَ اِنْ یَنْظُرُوا اِلَیْکَ غَداً یَقُولُوا هذا اَصْلُ الْعَرَبِ فَاِذَا اقْطَتَعْتُمُوهُ اسْتَرَحْتُمْ، فَیَکُونُ ذلِکَ اَشَدَّ لِکَلَبِهِمْ عَلَیْکَ وَ طَمَعِهِمْ فیکَ
همانا چنانچه اعجم ها فردا به سوی تو نظر افکنند، می گویند این اساس عرب است پس چنانچه منقطعش کنید راحت می گردید. پس آن (تلاش ایشان) برای نبرد ایشان با تو و طمع ایشان در تو شدیدتر می گردد.
اما چرا به ادامه ی این خطبه عنایت نکردید؟ به طور اخص اینجا:
فَاَمّا ما ذَکَرْتَ مِنْ مَسیرِ الْقَوْمِ اِلى قِتالِ الْمُسْلِمینَ فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ هُوَ اَکْرَهُ لِمَسیرِهِمْ مِنْکَ وَ هُوَ اَقْدَرُ عَلى تَغْییرِ ما یَکْرَهُ
پس اما آنچه از آمدن قوم (ایرانیان) به جنگ با مسلمین ذکر کردی، پس الله سبحان از تو نسبت به آمدن ایشان کراهت بیشتری دارد و او بر تغییر دادن آنچه از آن کراهت دارد تواناتر است.
حالا با توجه به این خطبه به شما "حمله کردند"؟ و یا در برابر شما "دفاع کردند"؟