رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

دلایل الاعجاز فی القرآن

دلایل الاعجاز فی القرآن
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 28 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 28 رای
قرآن سرآمد فصاحت و بلاغت در زبان عربی است. زبانی که مردانش برای بردن گوی فصاحت و بلاغت در میدان شعر از یکدیگر سبقت می گرفتند. برای دانستن قدری از اعجاز کلام وحی، باید علل برتری و اسباب سخن فصیح و بلیغ را فهمید. عبدالقاهر جرجانی (م 471ق) عالم و دانشمند علم لغت و صرف و نحو عربی، در این کتاب قدری از دلائل اعجاز قرآن را برشمرده است. وی علاوه بر احاطه بر کلام و فقه، از ذوق شعری نیز بهره داشت. از این عالم ادیب، آثار با ارزشی بر جای مانده که مهم ترین آنها کتاب دلائل الاعجاز است که گویای قدرت تسلط او بر زبان عربی و نکات بلاغی قرآن است. ترجمه این اثر مهم را سید محمد رادمنش، استاد دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران،‌ در سی و هفت مبحث انجام داده و در فهم برخی نکات بلاغی ابیات عربی از دو استاد عرب زبان راهنمایی و مساعدت گرفته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
simin
simin
1395/04/06
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دلایل الاعجاز فی القرآن

تعداد دیدگاه‌ها:
18
مرسی جناب زنجانی برای اطلاعات کامل و مفید.
طبیعی است که در کتابی مانند شاهنامه که قدیمی‌ترین نسخه‌ی در دست متعلق به ۲۰۰ سال بعد از نگارش آن بوده شاهد قطعات الحاقی باشیم ولی زیاد اعتقادی به انگیزه‌های مذهبی در سرایش آن ندارم هر چند «علی‌نامه»‌ می‌تواند واکنشی دینی بدان باشد. البته چنان که جناب دبیرزاده هم اشاره داشتند مفهومی که از شیعه‌گری داریم همه متاخر بوده و در جمعیت احتمالا ۹۰ درصدی سنی‌مذهب ایران، اقلیت‌های خرد مذهبی مانند شیعه (تمام شاخه‌ها) اصولا نمی‌بایست خطری بوده باشند (در سطح توده‌ی مردم نه قشرهای روشنفکری حکومتی).
در هر حال، شاهنامه در ادامه‌ی خدای‌نامه‌های قبلی بوده و شاهکاری در حفظ و بازنشر اساطیر و حماسه‌های قومی باستانی که وجود چندین بیت در مدح و ستایش حاکمان و اولیای مذهبی چیزی از ارج آن نمی‌کاهد. به همان صورت، «علی‌نامه» هم برای دینداران می‌بایست نوشته‌ای جالب و باارزش باشد که در همان حوزه نیز باید بررسی شود.
انتشارات شاهنامه پژوهی
چرا انتشارات شاهنامه پژوهی دست به انتشار این کتاب زده است؟
قرمطی و باطنی
جالب اینکه پس از فروپاشی ساسانیان به مدت چند قرن باور هایی که ریشه در ایین مزدکی و مانوی داشت اسباب دلنگرانی صاحبان دین و دولت شده و همچون بسیاری باور ها به تدریج این دو مکتب فکری در آیین های غالب جذب شدند.
از دوران اشکانیان ارتباط محکمی میان بخش های بودایی نشین افغانستان کنونی و فلات مرکزی ایجاد شده بود و به یقین باور بودایی نیز در فرهنگ آن روزگار ایران تاثیر خود را بر جای گذاشته بود.
با سپاس از آقای زنجانی و بهروز 67 برای اطلاعات مستندی که یادآور شدند ، بله، درباره باورهای دینی فردوسی و بیتهایی ناهمگون با منش عمومی شاهنامه نکته های پرسش برانگیزی هست که من خود هنوز پاسخی برای آن نیافته ام ، برای نمونه غزنویان و سلجوقیان و حتی عثمانی ها که از سنی های متعصب و ضد شیعه بودند نیز شاهنامه را گرامی میداشتند ،
اما در اینکه فردوسی شیعه بوده است باید یادآور شوم ، آنچه که امروزه از شیعه برداشت میکنیم(روضه خوانی و سینه زنی و آخوند و زیارتکده و ..) که از زمان قاجاریان پدید آمده با آنچه که در آنروزگار برداشت میشده فرق دارد، به گمانم شیعه گری بیشتر بینشی فلسفی و حتی شاید آمیخته با کیشهای ایرانی پیش از اسلام بوده است برای همین بوده که سنیها، شیعیان را در آنروزگار قرمطی و باطنی و حتی زندیق( تاثیر گرفته از کیش مانوی و مزدکی «خواجه نظام الملک در سیاست نامه» ) و رافضی میخواندند نه شیعه، و برای اثبات آن معمولا بیشتر شعوبی های (ملی گرایان)ایرانی و فیلسوفان یونانی گرای ایرانی (ابن سینا ،نصیرالدین طوسی ..) شیعه بودند ، و نیز یکی از روشهای شناخت شیعیان آنزمان همین کانون "ستایش خرد و سخن" همچون ستایش خدا در نوشته هایشان است که خود برگرفته از باورهای Gnosis است که Logos و Sophia (عقل سخن گو /خرد ) را نمادی خدایانه میشمردند ، (ابن مقفع و ناصر خسرو و نوشته های باطنی شیعی آنروزگار سرشار از این اندیشه است)، و با خواندن شاهنامه نیز این باور درباره فردوسی درست مینماید ، البته شاید فردوسی برای اینکه متهم به الحاد و ارتداد نشود مجبور شده تا نامی هم از ابوبکر و عمر ببرد تا جان سالم بدر ببرد .
و در ضمن یکی از دستنخورده ترین نسخه های شاهنامه (بر خلاف نسخه فلورانس) نسخه کتابخانه سن ژوزف بیروت است که اخیرا پیدا شده است.
ابیاتی که نشانگر دیندار بودن و شیعی بودن فردوسی است، در این بحث جدید آمده است. یکی از دوستان هم گفتند این ابیات الحاق نسخه نویسان سنی است و از فردوسی نمیتواند باشد. جالب است بدانید پس از کشف و انتشار کتاب "علی نامه" نوشته "ربیع" این نظر قوت گرفته است که اتفاقا "سنی های افراطی و مخالف شیعیان، مشوق فردوسی در نگارش شاهنامه بوده اند". نظری که عجیب و به افسانه شبیه است ولی قراینی دال بر صحت آن وجود دارد. البته مدافع این نظر نیستم ولی از آنجاکه برایم جالب بود برای روشن شدن موضوع توضیحی میدهم:
تقریبا هفتاد سال پیش نسخه ای خطی از یک دیوان فارسی در موزه "قونیه" کشف شد که عبدالباقی گولپینارلی و احمد آتش از محققان ترکیه آن را معرفی کردند. این نسخه، یگانه نسخه به جا مانده از کتاب "علی نامه" بود. این کتاب در قرن پنجم و هفتاد سال پس از فردوسی در همان ناحیه خراسان سروده شده بود و محتوای آن ستایش امام علی و زندگی ایشان بود. در همان زمان خیامپور مقاله احمد آتش را ترجمه کرده و این کتاب را در ایران شناساند. مجتبی مینوی ادیب مشهور ایرانی که در همان زمانها ماموریت تهیه میکروفیلم از نسخ خطی فارسی در ترکیه را داشت، میکروفیلم این کتاب را تهیه کرد ولی جالب است که به گفته یکی از محققان از آنجا که این کتاب در مقابل شاهنامه قرار میگرفت، آن را معرفی نکرد و این کتاب تا سال 88 که برای اولین بار منتشر شد، مورد بی توجهی و درواقع بایکوت قرار داشت.حتی به یکی از نویسندگان دائره المعارف تشیع که این کتاب را قبل از چاپ معرفی کرده بود تهمت دروغگویی زده شد... باری مساله را به فردوسی بازگردانیم:
ربیع شاعر علی نامه که (درباره کیستی اش بحثها وجود دارد) در این کتاب که هفتاد سال پس از فردوسی نوشته شده، میگوید(نقل به مضمون): در منطقه شیعه نشین خراسان کتابهایی با نام "علی نامه" نوشته شده و همواره سنت علی نامه خوانی در آن خطه مرسوم بوده است. منتهی گروهی از اهل سنت افراطی مخالف شیعه موسوم به "کرامیه" برای برانداختن سنت علی نامه خوانی، فردوسی را تشویق کردند تا کتابی در سبک علی نامه با محتوایی غیر شیعی بنویسد و او "شاهنامه" را نوشت.ربیع که مکررا در کتابش با نیش و کنایه شاهنامه را دروغ و مغ نامه و .... مینامد خود مینویسد برای مقابله با شاهنامه است که علی نامه ای دیگر سروده است.... علی نامه را میتوانید از اینترنت دانلود کرده و بخوانید.
آنچه ربیع درباره شاهنامه و ارتباط فردوسی با کرامیان مینویسد در برخی از آثار هم تکرار شده است. مثلا نظامی عروضی در چهار مقاله، مینویسد صله ای که سلطان محمود به فردوسی داد پس از مرگش به یکی از همین "کرامیه" داده شد. (چهار مقاله ص 81) یا ابوالرشید قزوینی رازی(قرن ششم) در کتاب النقض ص 67 نیز قریب همین مضمون را مینویسد. قزوینی رازی که کتابش در دفاع از شیعیان نوشته است میگوید "این متعصبان بنی امیه و مروانیان بوده اند که برای مقابله با فضیلت خوانی امام علی، قصه های دروغ و حکایات بی اصل درباره رستم و اسفندیار و کاووس و مدح گبرکان و.....ساخته اند."
برای اطلاعات بیشتر میتوانید مقدمه علی نامه به قلم محمود امید سالار و نیز مقاله شفیعی کدکنی مراجعه کنید مقاله شفیعی را میتوانید از این کتاب بخوانید.
برای اطلاع از کرامیه میتوانید این لینک را بخوانید.
گفته میشه شاهنامه هشت جلدی جلال خالقی مطلق کامل‌ترین متن هست.
اگه به این جلدها دسترسی باشه میشه به راحتی افزودگی یا درست بودن اشعار ذکر شده رو بررسی کرد.
به نقل از خبرگزاری مهر:
«متن کامل تصحیح انتقادی شاهنامه به کوشش جلال خالقی مطلق و همکاران او دکتر محمود امیدسالار (در دفتر ششم) و ابوالفضل خطیبی (در دفتر هفتم) در هشت جلد، 4058 صفحه و 49530 بیت در ماه های آغازین سال 87 منتشر خواهد شد.
این تصحیح انتقادی که به نظر شاهنامه شناسان ایرانی، اروپایی و آمریکایی دقیق ترین و معتبرترین تصحیح شاهنامه فردوسی به حساب می آید، محصول نزدیک به 40 سال کوشش جلال خالقی مطلق است.
برخی ویژگی های این اثر عبارت اند از: بررسی و ارزیابی حدود 50 نسخه خطی شاهنامه از کتابخانه های مختلف و انتشار نتایج این بررسی ها در مقاله های متعدد و سرانجام گزینش 16 نسخه از کهن ترین و معتبرترین آنها برای تصحیح، استفاده کامل از معتبرترین نسخه نویافته مورخ 614 ق. (فلورانس) به صورت نسخه اساس برای نخستین بار، پیروی از شیوه علمی روشن در ثبت نسخه بدلها، اتخاذ روش تحقیقی و استفاده منطقی از منابع جنبی در تصحیح متن، پیراستن شاهنامه از بسیاری ابیات الحاقی به ویژه بیتهای ناروای زن ستیزانه ای که تاکنون سروده فردوسی محسوب می شده است و...
این اثر 19 تیرماه امسال در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و با حضور محققان و شاهنامه پژوهان رونمایی شد.»
"کاملا آشکار است" یعنی کاملا بر شما آشکاره یا بر محققین شاهنامه پژوه آشکاره؟ "شناخت زبانشناسی که از اشعار شاهنامه" در کجا هست؟ و چطور ما بتونیم معتبرترین نسخه های شاهنامه رو با بیان "کاملا آشکار است" و "با شناخت زبانشناسی که از اشعار فردوسی هست" زیر سوال ببریم؟
با شناخت زبانشناسی که از اشعار شاهنامه هست ، کاملا آشکار است که بسیاری از این شعرها و واژگان بکار رفته در آن(رسولان ،تنزیل و وحی، بوبکر ...) که آنرا بازگو کردید از خود فردوسی نیست بلکه تحریف شاهنامه بدست کاتبان سنی مذهب بوده است.
با نهایت احترام عرض می کنم به نظر میاد دوستان تا به حال شاهنامه رو مطالعه نکردند
ترا دانش و دین رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست
وگر دل نخواهی که باشد نژند
نخواهی که دایم بوی مستمند
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه
نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین
خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
که من شهر علمم علیم در است
درست این سخن قول پیغمبرست
گواهی دهم کاین سخنها ز اوست
تو گویی دو گوشم پرآواز اوست
علی را چنین گفت و دیگر همین
کزیشان قوی شد به هر گونه دین
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
به هم بسته یکدگر راست راه
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک و پای وصی
به Khwanirath
اگر شما کتابهای آنروزگار را خوانده باشید ، نویسنده ها نخست از بزرگی و طاعت و ابراز بندگی خدای آغاز میکردند(منت خدای را عزوجل ...) و پس از آن به ستایش حضرت محمد و بوبکر و عمر و ..میپرداختند در حالیکه در شاهنامه اینطور نیست.
شاهنامه با این خرد آفرین بودن خدا آغاز میشود و از عجز و لابه و ابراز حقارت های چاپلوسانه هم خبری نیست و سپس بی درنگ به ستایش خرد میپردازد که کاملا بر خلاف روش مذهبی آنروزگار بوده است
به نام خداوند جان و خرد کزین اندیشه بر نگذرد....
البته که خرد گرایی شاهنامه اثبات پذیر است ، اما بر عکس، مذهب گرایی شاهنامه چندان اثبات پذیر نیست،
دلایل الاعجاز فی القرآن
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک