شب تقدیر
نویسنده:
نسرین سیفی
امتیاز دهید
رمان عاشقانه
دستهایم را روی میز کوبیدم همه ساکت شدند و به طرف من برگشتند در حالیکه لبخندی روی لبم نشسته بود گفتم:
-آتش بس من حساب می کنم
.........................
بیشتر
دستهایم را روی میز کوبیدم همه ساکت شدند و به طرف من برگشتند در حالیکه لبخندی روی لبم نشسته بود گفتم:
-آتش بس من حساب می کنم
.........................
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شب تقدیر
اينم كه عاشقانه و قشنگ بود
مرسييييييييييييي
خوجمله
:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(