اختر دختر زیبای قاجاری
نویسنده:
الهام نجف فر
امتیاز دهید
رمان برتر اولین دوره مسابقه رمان نویسی rumwriter
تعداد صفحات : 172 صفحه
✔این رمان به زندگی سخت و پر فراز و نشیب و عاشقانه ی یک دختر قاجاری میپردازد و فراز و فرود های زندگی او را دربر میگیرد
اختر پانزده ساله است و هنوز در خانه ی پدری زندگی میکند ,پدرش قاپوچی (دربان) خانه ی ابوالفتح خان معتمدی است واز انجایی که خانواده ی اختر از افراد کم بضاعت در آن زمان بودند تصمیم میگیرند با هر ترفندی که شده اختر را به کلفتی در یکی از خانه های علما یا تجار و بزرگان بفرستند و دستمزدی که از کار کردن اختر در آن خانه به انها پرداخت میشود برای اختر جهیزیه فراهم کنند از طرفی نیز دختران خانواده های کم بضاعت و بی بضاعت که امکان تحصیل نداشتند فقط با ازدواج کردن و بچه دار شدن به آرامش میرسیدند وکنیزی در خانواده ی ثروتمندان چیزی بود که این دخترها به آن امید بسته بودند
با کمک احمد میرزا پدر اختر قرار شده بود که اختر برای کنیزی دختر ابوالفتح خان که سر کشیکچی دربار ناصر الدین شاه بود فرستاده شود
قسمتی از متن کتاب:
ننه رباب لباس ها را در قدح ریخته بود و به آن ها چنگ میزد صدای دست فروشی که فریاد میزد :جوجه ای ، جوجه ای فضای کوچه و خانه ی کوچک ما را پر کرده بود در همان هنگام بود که آقا میرزا با چهره ای خوشحال وارد شد و فریاد زد رباب کجایی زود بیا که خبر های خوبی آورده ام
ننه رباب از روی زمین بلند شد و دستانش را با چاقچوقش پاک کرد و گفت :خوش خبر باشی احمد میرزا چه خبر شده ؟....
بیشتر
تعداد صفحات : 172 صفحه
✔این رمان به زندگی سخت و پر فراز و نشیب و عاشقانه ی یک دختر قاجاری میپردازد و فراز و فرود های زندگی او را دربر میگیرد
اختر پانزده ساله است و هنوز در خانه ی پدری زندگی میکند ,پدرش قاپوچی (دربان) خانه ی ابوالفتح خان معتمدی است واز انجایی که خانواده ی اختر از افراد کم بضاعت در آن زمان بودند تصمیم میگیرند با هر ترفندی که شده اختر را به کلفتی در یکی از خانه های علما یا تجار و بزرگان بفرستند و دستمزدی که از کار کردن اختر در آن خانه به انها پرداخت میشود برای اختر جهیزیه فراهم کنند از طرفی نیز دختران خانواده های کم بضاعت و بی بضاعت که امکان تحصیل نداشتند فقط با ازدواج کردن و بچه دار شدن به آرامش میرسیدند وکنیزی در خانواده ی ثروتمندان چیزی بود که این دخترها به آن امید بسته بودند
با کمک احمد میرزا پدر اختر قرار شده بود که اختر برای کنیزی دختر ابوالفتح خان که سر کشیکچی دربار ناصر الدین شاه بود فرستاده شود
قسمتی از متن کتاب:
ننه رباب لباس ها را در قدح ریخته بود و به آن ها چنگ میزد صدای دست فروشی که فریاد میزد :جوجه ای ، جوجه ای فضای کوچه و خانه ی کوچک ما را پر کرده بود در همان هنگام بود که آقا میرزا با چهره ای خوشحال وارد شد و فریاد زد رباب کجایی زود بیا که خبر های خوبی آورده ام
ننه رباب از روی زمین بلند شد و دستانش را با چاقچوقش پاک کرد و گفت :خوش خبر باشی احمد میرزا چه خبر شده ؟....
آپلود شده توسط:
the_rumwriter
1395/10/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اختر دختر زیبای قاجاری
کتاب قلم خوبی داشت
پیشنهاد میکنم بخکنید