در ته مسیر
فقط موھای تو پیداست
و معدن طِلا تعریف می شود .
غروب میکند از لای انگشتانت آسمان
ابر به ناخن ھات می چسبانی
فانوس را
با رشته ای از رگانت
به سقف بیاویز
نور از خون عبور می کند.
من آھسته ام ، نرمم
چون صدای رِد شدن سِوزن از پارچه ام
و در دھان تِو غسل می کنم
منی که با یک نگاه
گل سرخ کاسه را
به رشد می دارم .
دارم از یاد می روم
و بلندگو ھا را
ھم چنان به لال ھا می سپارند
خیلی ھا بر بالشی از بال شاپرک
خواب آتشفشان می بینند
و بودنشان
ھمان لحظه ھایی ست
که ماده گرگ ھا
به توله ھاشان ، شکار ، می آموزند
بھترین لباست را بپوش
قرار است
در تو اقیانوسی گُر بگیرد
و از استخوان ھایت
آینه بسازند .
شھر، خودش را ادامه می دھد
وآن ھا که
عاشقانه مردن را
به شعار ایستاده اند
با چشم ھای مسلح
به ماه می نگرند .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چنگیز زنده است هنوز
فقط موھای تو پیداست
و معدن طِلا تعریف می شود .
غروب میکند از لای انگشتانت آسمان
ابر به ناخن ھات می چسبانی
فانوس را
با رشته ای از رگانت
به سقف بیاویز
نور از خون عبور می کند.
من آھسته ام ، نرمم
چون صدای رِد شدن سِوزن از پارچه ام
و در دھان تِو غسل می کنم
منی که با یک نگاه
گل سرخ کاسه را
به رشد می دارم .
دارم از یاد می روم
و بلندگو ھا را
ھم چنان به لال ھا می سپارند
خیلی ھا بر بالشی از بال شاپرک
خواب آتشفشان می بینند
و بودنشان
ھمان لحظه ھایی ست
که ماده گرگ ھا
به توله ھاشان ، شکار ، می آموزند
بھترین لباست را بپوش
قرار است
در تو اقیانوسی گُر بگیرد
و از استخوان ھایت
آینه بسازند .
شھر، خودش را ادامه می دھد
وآن ھا که
عاشقانه مردن را
به شعار ایستاده اند
با چشم ھای مسلح
به ماه می نگرند .
می كشندم چو در آغوش به مهر
پرسم از خود كه چه شد آغوشش
چه شد آن آتش سوزنده كه بود
شعله ور در نفس خاموشش