داستانهای کریسمس
نویسنده:
چارلز دیکنز
مترجم:
پرویز همتیان بروجنی
امتیاز دهید
✔️ دیکنز بیش از پنج رمان و داستان با محتوای کریسمس به رشته تحریر در آورده است که تمامی آنها در این مجموعه گردآوری شدهاند. از جمله این داستانها میتوان به رمان «سرود کریسمس» اشاره کرد که از معروفترین آثار این نویسنده انگليسی است.
از متن کتاب:
فرن به روی مگ خم شد. ابروی او را بوسید و گفت: مارگارت برای آخرین بار از تو تشکر می کنم. شب بخیر و خداحافظ. دستت را به من بده و بگو که این ساعت به بعد مرا فراموش می کنی و به من فکر نخواهی کرد.
مگ دوباره پرسید: چه کار کرده ای؟
فرن دست او را رها کرد و گفت: امشب آتشی به پا خواهد شد. زمستان امسال برای روشن کردن شبهای تیره، شرق، غرب، شمال و جنوب به آتش کشیده می شوند. اگر افق را سرخرنگ دیدی، بدان که همه چیز در حال سوختن است. زمانیکه رنگ آسمان دوردست به سرخی گرایید، دیگر به من فکر نکن و اگر چنین کردی، به یاد داشته باش که سرخی شعله های آتش جهنم درون من ابرهای آسمان را رنگین کرده است. شب بخیر و خداحافظ...
حق نکثیر: تهران: امیرکبیر، ۱۳۹۲
بیشتر
از متن کتاب:
فرن به روی مگ خم شد. ابروی او را بوسید و گفت: مارگارت برای آخرین بار از تو تشکر می کنم. شب بخیر و خداحافظ. دستت را به من بده و بگو که این ساعت به بعد مرا فراموش می کنی و به من فکر نخواهی کرد.
مگ دوباره پرسید: چه کار کرده ای؟
فرن دست او را رها کرد و گفت: امشب آتشی به پا خواهد شد. زمستان امسال برای روشن کردن شبهای تیره، شرق، غرب، شمال و جنوب به آتش کشیده می شوند. اگر افق را سرخرنگ دیدی، بدان که همه چیز در حال سوختن است. زمانیکه رنگ آسمان دوردست به سرخی گرایید، دیگر به من فکر نکن و اگر چنین کردی، به یاد داشته باش که سرخی شعله های آتش جهنم درون من ابرهای آسمان را رنگین کرده است. شب بخیر و خداحافظ...
حق نکثیر: تهران: امیرکبیر، ۱۳۹۲
تگ:
خوب
دیدگاههای کتاب الکترونیکی داستانهای کریسمس
بله دوست گرامی ، بر دیدگاه خوبتان بیافزایم که خواندن شماری از ادبیات کلاسیک جهان آرامش بخش است و حس خوبی در انسان پدیدمی آورد ، کارهای دیکنز از جمله همان ادبیات اند چون با فروتنی بسیار و بی هیچ ادعای روشنفکری دیکنز میتواند رنجها و آرزوها و خصلت های نیک و بد آدمها را نشان بدهد و سرانجام آدمهای نیکنهاد و پاک همیشه سربلند بیرون می آیند و گاهی در کسی که شاید بدخو بنماید نهاد خوب نهفته ایی هست که نیاز به بیدار شدن دارد همچون داستان" اسکروج " در همین کتاب . اگر دوست داشتید از هیاهوی وفشار روحی و سردرگمی زندگی مدرن لَختی بیارامید میتوانید داستانهای نوشته دیکنز را بخوانید.
دیکنز در این داستان نیز به مهرورزی و توجه خود با تهیدستان و بیبهرههای جامعه
میپردازد. در این داستان، چارلز به آفریدن شخصیتهایی میپردازد که نشان
از دلبستگی او به ویژگیهای والای انسانی دارد، انسانیت!
در پایان، شخصیت داستان پی میبرد که همه در این جهان مسافریم و به زودی
پیاده میشویم و نباید جز نیک نامی در پس خود برجای گذاشت. به گفتهی شیخ اجل:
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند
(مواعظ، غزلیات، غزل ۲۰، بیت پایانی)
پیشنهاد میکنم هرآینه این نَسْک را بخوانید و در آن اندیشه کنید.