زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه
نویسنده:
محمدعلی اسلامی ندوشن
امتیاز دهید
تحلیلی از شخصیت هفت پهلوان شاهنامه همراه با مقدمهای در شناخت فردوسی
این کتاب شامل دو بخش است. بخش نخست در ۱۲۷ صفحه که بررسی زندگی فردوسی و چگونگی شاهنامه را در بر می گیرد. در بخش دوّم به تحلیل شخصیّت چندتن از قهرمانان اصلی شاهنامه پرداخته میشود. این کتاب که چاپ نخست آن در ۱۳۴۸ صورت گرفت. در حد توان اندک خود کوشیده است تا نسل جوان را با این شاهکار بزرگ جهانی آشنا کند و طیّ سالها در دانشکدهها کتاب درسی بوده است.
بیشتر
این کتاب شامل دو بخش است. بخش نخست در ۱۲۷ صفحه که بررسی زندگی فردوسی و چگونگی شاهنامه را در بر می گیرد. در بخش دوّم به تحلیل شخصیّت چندتن از قهرمانان اصلی شاهنامه پرداخته میشود. این کتاب که چاپ نخست آن در ۱۳۴۸ صورت گرفت. در حد توان اندک خود کوشیده است تا نسل جوان را با این شاهکار بزرگ جهانی آشنا کند و طیّ سالها در دانشکدهها کتاب درسی بوده است.
آپلود شده توسط:
hanieh
1395/02/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه
✅ شاهنامه کتابی است که آدمی را در همان شرایط خاکیِ خود به بالاترین مرتبهی انسانی فرا میخواند و هیچ چند و چونی از زندگی نیست: از نوع جوانی و پیری، زنی و مردی، خوشبختی و بدبختی، مهر و کین، دانایی و نادانی، که در آن جای شایستهی خود را نیافته باشد.کتابِ بشریّت است و بهویژه کتابِ ایران، که ایرانی آن را بر بالینِ خود داشته است، برای آنکه بیگاه خوابش نبَرَد، اگر زمانی بُرد، باری، خوابهای آشفته نبیند.
📚زندگی ومرگ پهلوانان در شاهنامه
_
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
شاهنامه کتابی است که زن در سراسر آن حضور دارد؛ برعکس ایلیاد همر که در آن سیمای زن پریده رنگ و کم اهمیت است. زن در ایلیاد، آتش فاجعه را برمی افروزد و خود کنار می نشیند. این گونه است هلن که زیبایی شوم و تباه کننده اش موجد جنگ است.
در دوران پهلوانی شاهنامه، حضور زن لطف و گرمی و نازکی و رنگارنگی به ماجراها می بخشد. این زن ها هستند که به داستان های شاهنامه آب و رنگ بخشیده اند. اگر تهمینه نبود مرگ سهراب آن قدر موثر و غم انگیز جلوه نمی کرد. همین گونه است مرگ فرود اگر جریره نبود، و مرگ سیاوش اگر فرنگیس نبود، و مرگ اسفندیار اگر کتایون نبود، و مرگ رستم و تراژدی زال، اگر رودابه نبود. سیمای تراژیک زن در شاهنامه به نجیب ترین و پاکیزه ترین نحو یعنی به عنوان مادر و همسر جلوه می کند، نه به عنوان معشوقه. در تمام داستانهای شاهنامه حضور زن را می بینیم. در تمام دوران پهلوانی، از سودابه که بگذریم، یک زن پتیاره دیده نمی شود. اکثر زنان شاهنامه نمونه ی بارز زنِ تمام عیار هستند که در عین برخورداری از فرزانگی و بزرگ منشی، از جوهر زنانگی و زیبایی نیز به نحو سرشار بهره مندند.
صفت دوم، خرد و فرزانگی است. از این لحاظ زن همپایه ی مرد است، زیرا برای مرد نیز خردمندی مهم ترین صفت شناخته شده است. در کنار آهستگی و خردمندی و شرم و شایستگی، چاره گری و زبان آوری نیز صفت مقبولی است. نمونه ی بارز زنان کدبانو و چاره گر و سخندان، سیندخت زن مهراب کابلی و مادر رودابه است. این زن در جریان عشقبازی دخترش با زال چنان پختگی و تدبیر به خرج می دهد و چنان ظرافت را با زیرکی می آمیزد، که امر مشکل ازدواج زال و رودابه به همت او آسان می شود و کشورش از بلایی بزرگ که تا آستانه اش آمده نجات می یابد.
شاهنامه یک کتاب جهانی است؛ چراکه خطاب آن، خطاب به یک قوام یا ملت خاص نیست. به گزارش خبرنگار گروه ادبی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن ـ نویسنده و پژوهشگر ـ در هماش بزرگداشت فرزانه توس حکیم ابوالقاسم فردوسی که توسط کانون ادبی آرش در دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شد، با بیان مطلب بالا افزود: اگر شاهنامه تنها یک کتاب ملی بود، نمیتوانست دوام اینچنینی و برد جهانی بیابد. او همچنین گفت: تمام شاهنامه حکایت از آن دارد که این کتاب، بهانهای برای آنکه قومیت و یک ملیت خاص را مطرح کند نیست؛ بلکه نبودی است بین نیکی و بدی؛ جهانی است و در هر نقطه از جامعهی بشری جریان دارد که این جانبداری از نیکی در برابر بدی، وظیفهی هر قوم و ملتی است. اسلامی تصریح کرد: چنانچه شاهنامه تنها کتابی جهانی بود؛ آن ارزش نهایی همیشگی را به خود نمیگرفت. چون شاهنامه، یک کتاب اخلاقی هم است. یعنی سراپا راه و رسم درست زندگی کردن را توصیه میکند و القا مینماید که چگونه باید زندگی کرد. وی در ادامه گفت: شاهنامه، یک کتاب انسانی است؛ یعنی کتابی که سرشت، ماهیت و آرزوهای خوب انسانی را در خود جای داده و سروده است. به همین علت کتابی شده که توانسته است به این صورت جا باز کند و بماند و مورد توجه ملیتهای دیگری در زمانهای دیگر قرار گیرد. اسلامی ندوشن، دربارهی تاثیر شاهنامه بر تاریخ ایران نیز تاکید کرد: پس از آنکه شاهنامه ایجاد شد، ایران درواقع آنچه بود، نبود و یک تغییر بنیادی در مسیر تاریخ ایران پیدا شد. چون ایرانی دارای کتابی شد که با داشتن آن دیگر نمیتوانست از موضع خوب بهعنوان ایرانی بودن، عدول کند. میخواهم بگویم که تقریبا به حفظ ایرانیت، موقعیت و ملیتی که دستورنامهاش را شاهنامه در برابرش گذاشته بود، محکوم شد. وی خاطر نشان کرد: شاهنامه تنها کتابی است که میتواند سراپا درس مثبت بودن، خلاقیت، تکاپو و ایستادگی در برابر مشکلات را بدهد. من در اینجا اقرار میکنم تنها کتابی که میتوانیم بدون هیچگونه خدشه و با خیال راحت از آموزههای آن برای راه و رسم زندگی کمک بگیریم، شاهنامه است و نباید از این موضوع غافل ماند. دکتر اسلامی ندوشن، دربارهی زبان شاهنامه تصریح کرد: شاهنامه به زبانی سروده شده است که هیچ نظیری ندارد. یعنی یک زبان فوق کلام دیگران که به کلی با کلام دیگران متفاوت است. زبانی است که یک بعد فرازمینی در آن وجود دارد و این است که این زبان همهی موضوعات را بدین صورت نافذ و مؤثر قرار داده است. وی در ادامه گفت: اینجا عنصر سهگانهای در کار است که یکی، عنصر محتوای شاهنامه، دیگری، عنصر زبان شعری که این محتوا در آن بیان شده و سوم، شخص گوینده ـ فردوسی ـ است. اگر فردوسی فردی پیراسته و مهذب نبود، زبان و بیانش اینگونه مؤثر نمیافتاد. اسلامی، شاهنامه را کتابی کنایی دانست و تاکید کرد: وقتی فردوسی از رستم سخن میگوید، رستم، یک فرد داستانی است که کسی با این عرض و طول وجود نداشته است. یعنی با این قابلیت و توانایی که 600 یا 700 سال عمر کند و بتواند فاتح بماند. تمام اینها جنبههای کنایی دارند که خود شاهنامه هم به این نکته اشاره دارد که به این ظواهر نگاه نکنید. اینها هر کدام نمودار یک رکن از زندگی انسانی هستند که آن رکن توانسته است تاریخساز باشد. وی در مورد قسمتهای مختلف شاهنامه چنین توضیح داد: از آنجا که شاهنامه خودش را کتابی جهانی میداند و کتاب جهانی همیشه با اسطوره همراه است، در ابتدا به مطالبی مانند آفرینش خورشید و ماه، سپس به چند داستان اساطیری پرداخته و بعد، آرام آرام به دورهی پهلوانی وارد شده است. دورهی پهلوانی از آنجا آغاز میشود که رستم وارد صحنه میگردد و این قسمت هم ناگزیر به افسانه آمیخته است و از مرگ رستم به بعد شاهنامه وارد تاریخ میشود. دکتر ندوشن، در مورد مسالهی زن در شاهنامه نیز گفت: در شاهنامه چند بیت الحاقی وجود دارد که از فردوسی نیست. این باعث شده کسانی اینها را جلو بکشند و بگویند که فردوسی نظر مساعدی نسبت به زن نداشته است. این دروغی بیش نیست و تصور میکنم مهمترین کتابی که مقام زن را بسیار بسیار بالا برده و تنها کتابی که در زبان فارسی و شاید در این زمینه در جهان کم نظیر باشد، شاهنامه است. تمام زنهای شاهنامه به جز سودابه، نمونهی برجستهی یک زن آراسته با تمام خصوصیات مثبت یک زن هستند. وی همچنین گفت: شاهنامهی فردوسی کتابی است که سراسر مثبت است و در برخورد نیکی با بدی، خیلی شفاف، در جهت پیروزی نیکی با حفظ اصول و حتا با قیمت گزاف میپردازد. درواقع در سراسر آن درس فداکاری داده میشود.