نهج البلاغه

دهریون ( یعنی کمونیست های آن زمان ) به راحتی در مسجدالنبی حاضر شده و با امام صادق (ع) در خصوص عدم وجود خداوند بحث و مناظره می کرده اند ! ! !
! حتی یک مورد هم سراغ نداریم که کسی آنها را تکفیر کرده و یا مرتد خوانده و در صدد قتل آنها بر آمده باشد . . .
این یعنی اوج آزادی اندیشه . . . . آن هم در عصری که در قرون وسطی کلیسا آدم ها را برای اظهار کوچکترین عقیده زنده زنده در آتش کباب می کرد ( انکار خدا که جای خود دارد ! )
حالا آیا مدعیان مذهب تشیع جعفری اینگونه اند ؟ ؟ ؟

خودم بحث را آغاز می کنم :
خوارج در مسجد کوفه حاضر شده و نماز جماعت را به هم می ریخته اند . . . علی می گوید کاری به کار آنها نداشته باشید ! ! !
خوارج در همین مسجد و در حین نماز به علی تهمت کافر بودن می زنند و به او ناسزا می گویند : می گوید مادام که دست به شمشیر نشده اند به آنها کاری نداشته باشید ! و حتی سهم بیت المال آنها را هم بدهید !
عجیب است در آن مقطع حساس و آشوبی که معاویه درست کرده علی به بهانه حفظ امنیت در این مقطع حساس ، دستور کشتار آنها و یا خفه کردن آنها را صادر نمی کند ! ! ! ! !
عجیب است علی نمی گوید: آنها توهین به مقدسات کردند ( یعنی توهین به داماد و خلیفه رسول خدا که 300 آیه قرآن در باره او نازل شده ! ! ! ) نمی گوید تشویش اذهان عمومی کردند . . . نمی گوید نظم عمومی را به هم ریختند . . . .
سئوال مهم من اینجاست : کسانی که مدعی او هستند آیا اینگونه اند ؟ ؟ ؟ ! ! ! ! ! ! !

مشکل ما اینجاست که بدون دلیل و مدرک فقط تهمت می زنیم . برای بار هزارم می گویم : اولین کسی که بحث کوروش را مطرح کرد من نبودم بلکه شخص دیگری بود . . . . کمی وقت بگذارید و به عقب برگردید تا متوجه شوید چه کسی بحث کوروش را باز کرد . . .
ضمنا چرا نباید بترسم از کسانی که هنوز قدرت به دستشان نیفتاده اینهمه متعصب و کینه توز و فحاش هستند ؟
حقیقت را نگویم و سکوت کنم مبادا انگ اصلاح طلب و مدافع نظام به من بزنند ؟ ! ! !
سئوال من از هر دو طرف مذهبی و سلطنت طلب این است : اگر فردپرستی بد است چرا شما قدیس سازی و فرد پرستی می کنید و اگر علی خوب بوده برای اینکه عادل بوده و اگر کوروش خوب بوده برای اینکه به سایر ادیان و نژادها احترام می گذاشته . . . چرا شماهایی که مدعی طرفداری از علی و یا کوروش هستید برخلاف آنها عمل می کنید ؟ دوست عزیز همینگونه که آقایان حتی به یک کلمه از این نهج البلاغه عمل نکردند ( اگر کسی دلیل غیز از این دارد بیاورد من آماده بحث هستم ) شک نکنید کوروش پرست ها در صورت تصاحب قدرت ، اولین کسانی هستند که : منشور کوروش را زیر پا لگدمال می کنند ! یعنی نه آزادی مذهب و دین می دهند و نه به سایر نژادها احترامی قائل می شوند . . . . من این را به شرفم قسم می خورم . . .

بله نزدیک 7 آبان که میشه جماعت اصلاح طلب طبق معمول به کمک حکومت عزیزشان میشتابند تا بحثی که در مورد قرآن و اسلام و نهج البلاغه بوده رو تبدیل کنند به محلی برای لجن مال کردن کوروش. اصلا هم اعتنا نمیکنند که ده بار تذکر داده شده که کوروش برای ما پیامبر نیست و کتاب آسمانی نداره!
به همین هم اکتفا نمیکنند و برای اینکه خودشیرینی برای حکومت رو به اوج برسانند داستان های هولناک از فردای این حکومت هم سرهم میکنند:

تصور کنید اگر قدرت به دستشان بیفتد چه بساطی از خونریزی و استبداد به پا خواهند کرد به خدا قسم اینها دست هیتلر را از پشت می بندند

به خدا اگه بحث مقایسه با هیتلر در میان باشه، باید گفت جماعت یهودستیز حاکم بر کشور بیش تر به هیتلر شباهت دارند تا مشروطه خواهان!
اصلاح طلبان (بخوانید استمرار طلبان) عزیز اگر تلاشی که برای تخریب مخالفان حکومت میکنند رو صرف اصلاح واقعی می کردند شاید به یک نتایجی میرسیدند...
به عنوان یک جمهوری خواه، درک میکنم که اکثر این داستان های گرامیداشت کوروش و ستایش از ایران قبل از اسلام، بیشتر از سر لج بازی با این حکومت است نه به خاطر "کوروش پرستی"!!!
البته از سمپات های این نظام الهی انتظار درک این موضوع نمیره

در عجبم از کسانی که کشتار کودکان و زنان بی گناه فلسطینی در صور و صیدا را با هزاران تصویر و مدرک زنده به سکوت برگزار می کنند و همچنین کشتار کودکان فلسطینی در غزه را امری عادی می دانند ولی بر کشتار بنی قریظه اشک می ریزند که در هاله ای از ابهام و تردید و دروغ و خرافه پیچیده شده است . . . .
به هر حال اگر هم چنین اتفاقی افتاده ( یعنی افراد بی گناه و نه سران توطئه گر قبیله ) کشته شده اند من از همینجا این عمل را محکوم می کنم زیرا گذر زمان نمی تواند دلیل بر تبرئه کسی از گناه باشد . . . .
ولی دوست عزیز : آیا تو نیز می آیی و می گویی که کشتار شهر اپیس و سوزاندن مردم آن ، اگر به دست کوروش واقع شده باشد ( یعنی اگر کوروش چنان کاری را کرده ) ما نیز فارغ از اینکه او ایرانی بوده این عمل را محکوم می کنیم ؟ ؟ ؟ ؟

گفتید نژادپرست و فاشیسم نیستید . من قطعا این سخن شما را قبول می کنم زیرا اکثر انسان ها بنا بر فطرت الهی خود پاک و خوب هستند ولی فراموش نکنید در فردای هر تغییر یا انقلابی :
این اقلیت تندرو و خشمگین و زرنگ و نان به نرخ روز خور هستند که سوار کار می شوند و اول پدر مذهبیون را ( مثلا ) در می آورند و بعد هم می آیند سراغ خود شما ! ! !
پس خواهش من از شما این است که در حد توان با این افراد مبارزه کنید و در دلتان به این موضوع خشنود نباشید که چوب آنرا بعدتر خود شما هم می خورید . . . .

1- اتفاقا من هم صد درصد با شما موافقم . . . . بسیاری از اباطیل و دروغ هایی که کاهنان مذهبی به نام دین وارد اسلام کرده بودند دارد دود هوا می شود و از میان می رود و آنچه می ماند همان خواست و اراده الهی است مبنی بر : عشق و انسانیت و نفی بردگی و بندگی فرعون ها و کاهنان مذهبی . . . حالا من اسمش را می گذارم اسلام ناب . . . شما اسمش را بگذار سکولاریسم یا اومانیسم آن دیرگی اسمش را می گذارد کفر و بی خدایی . . . تفاوت در اسم تغییری در مسما ایجاد نمی کند . . . .
2- چرا با کلمات بازی می کنید شما از همین کلمات زشت استفاده کردید به این می گویند ماله کشی . . . قبول کنید اگر زشت است خود شما هم نباید بگویید ( البته با این قسمت حرف شما موافقم که شما حرف زشت زدید من نباید مقابله به مثل می کردم که من در این خصوص عذرخواهی می کنم )
3- قبل و یا همزمان با ابن اسحاق چه کسی به ماجرای بنی قریظه اشاره کرده لطفا با سند و مدرک دقیقا بگویید ؟
4- این جملات در هیچ دادگاهی به عنوان دلیل و مدرک حساب نمی شود :
- تا قبل از برخورد اسلام با دنیای کنونی هیچ آخوندی این پدیده را زشت نمی دانست ( ضمنا : مگر من گفتم آخوندها را قبول دارم )
- این نزدیک ترین روایت به ماجرا بوده ( حالا 150 سال از آن گذشته مهم نیست ! و اینکه فقط یک نفر نقل کرده)
- همین موضوع جواز نسل کشی بوده
براستی یکبار دیگر در استدلال های خود دقت کنید آیا با این منطق می خواهید موضوع بنی قریظه را ثابت کنید ؟ ( ضمنا ماجرای جاگرفتن یک قبیله داخل یک خانه را هم پاسخ ندادید نکند معجزه شده ! ! ! )

که صد البته خواب و خیالی واهی بیش نیست

پیشتر مفصل در مورد زوال جهان اسلام و چرا اسلام در حال تضعیف است نظر دادم، امثال من با قلم به مقابله با جهل و مطالب غیرعلمی (حقوقی ، سیاسی، و...) و غیراخلاقی می پردازند. هرچه آگاهی در ملل اسلامی بیشتر شود قدرت اسلام کمتر می شود.
روزی را می بینم که مسلمین فوج فوج از دین اسلام خارج شوند و عطایش را به لقایش ببخشایند
آن روز در ایران ما زیاد دور نیست روزی که به اصل خویش باز می گردیم و با قوانینی دموکراتیک و با اجرای بند بند اعلامیه جهانی حقوق بشر جهانیان در ایران و همه جهان شاد زندگی کنند.
آرای دوست من می بینم آسمان چراغانش را
حقیقتی که امروز در تاریکی شب از زمزمه کردنش هراس داریم روزی در روشنایی روز فریاد خواهیم زد
:x:x:x:x

دوباره ادعاهایی که به آن پاسخ داده شده
اصلا بحث سر مقایسه ایران باستان و کوروش با اسلام و محمد نیست پیشتر به شما بارها یادآوری شد از بحث منحرف نشویم زیرا یک خلط بحث است درواقع یک دسیسه برای این نتیجه گیری مغلطه وار است که میگه کوروش بد پس محمد خوب
نه برادر، من در چنین بحث هایی شرکت نمی کنم و پیشتر تلویحا تفاوت یک انسان با پیامبر رو بهت گفتم روند تکاملی حقوق بشر رو خدمت شما عرض کردم از آبراهام لینکن و جورج واشنگتن گفتم خدمت شما عرض کردم جورج واشنگتن بنیان گذار جمهوری آمریکا بود و کارنامه نیکی دارد اما برخی اقدامات وی با حقوق بشر امروز در تضاد است شما گویا علاقه ای به خواندن نظرات پیشین من نداشتید.
در مورد بنی قریظه هم به شما چند نکته عرض شد که 1- تنها ابن اسحاق نبود و برخی مورخین هم عصر وی نیز چنین داستانی نوشته اند 2- تا قبل از برخورد اسلام با دنیای کنونی هیچ آخوند و اسلام پژوه و... این نسل کشی را زشت و زننده نمی پنداشتند 3- اگر نزدیک ترین روایات به سیره نبی را منکر شویم یا در دل آن شک کنیم کل سیره نبی در ابهام فرو می رود و با شخصی رو به رو می شویم که در مورد هیچ چیزش نمی توان مطمئن بود 4- این روایت تا صدها سال مجوزی برای کشتار غیرمسلمین بوده است که باز شما به این استدلال ها توجه نکردید و حمله به شخص کردید.
الان هم امثال من رو متهم به تفکر استبدادی می کنید در حالی که اینجانب در نظرات پیشین عرض کردم ای کاش هر کس می توانست به عبادت خویش مشغول باشد و دینش به دیگران تحمیل نشود حتی یک مورد از من نقل نشده است که خواهان استبداد باشم استبداد چه در شکل فاشیزم چه کمونیزم چه اسلام گرایی منفور است و توجیهی ندارد بارها اینجانب از به قدرت گرفتن تفکرات نازی و فاشیستی ابراز نگرانی کرده ام.
شما در وطن پرستی من شک دارید باشد ببینیم شما چه راه کاری برای رهایی پیشنهاد می دهید؟ (البته اگر باور نداشته باشید وضعیت موجود عالی است یا صرفا چند ایراد جزئی دارد. از شما در این مورد پرسشی نکرده ام و پیش داوری نمی کنم)
ماجرای گفت و گوی شما با شخصی در منزل هم یک تجربه شخصی است. اول نباید به همه تعمیم داد و دوم نباید نتیجه گرفت همه مشروطه خواهان، یا همه غیرمذهبی ها، یا همه سکولاریست ها خواهان استبداد هستند.
بله در دنیایی که حقوق بشر متاسفانه مثل امروز نبود در دربار شاهان ساسانی و هخامنشی رخداد های تلخی رخ داده ولی به بحث ما چه ارتباطی دارد؟ بشر امروز باید از گذشته درس بگیرد. مثلا من شهروند باید در عین حال که هویت خودم را می دانم باید با سلطنت مطلقه مقابله کنم اما در عین حال باید هویت و تاریخ خویش را بدانم و خواهان اجرای فرهنگ خویش باشم و دنبال نظامی باشم که فرهنگ کشور و میراث آنرا حفظ کند.
(شما از امپراطوری اسلام گرای عثمانی و محمود غزنوی و ... درس گرفته اید؟)
این نوشتار شما بود: آدم احساس چندش و تنفر و خجالت می کند از اینهمه تعصب تحت نقاب دروغین روشنفکری و ایران دوستی
شما خودت ناراحت نشدی از چنین گفتاری؟ نخست اگر اشتباهی کنم که شما نباید آن اشتباه رو مرتکب شوید و دوم خیلی تفاوت است حمله شخصی و متهم کردن یک نفر به دروغ گویی و روشن فکر نمایی و دروغ گفتن به ایران دوستی تا اینکه یک نظر تائید به نسل کشی رو آدم نفرت انگیز و باعث خجالت بدونه. این دو تا اصلا یکی نیست.

نقل قول از نوشته شما در مورخ 3 آبان ماه :
واقعا خجالت آور و نفرت انگیز بود این کامنت و پیام
کاش حداقل همانند اون یکی دوستمون همه چیز رو منکر میشدید و داستان رو انکار می کردید و یا چون برخی دیگری نه تنها منکر کشتار می شدید بلکه تفسیر می کردید به خوشی و خوبی زندگی می کردند.
اما این پیام
واقعا خجالت آور هست . . . .
دوست عزیز من با واژه های خود شما ، شما را مخاطب قرار دادم چرا ناراحت شدید ؟ ؟ ؟ آیا اینها نشانه تعصب و سخافت و بی ادبی نیست ؟ ؟ ؟ یا فقط شما حق دارید توهین کنید و سایرین فقط باید شنونده باشند و هیچ نگویند ؟ ؟ ؟