رسته‌ها
نهج البلاغه
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 50 رای
نویسنده:
مترجم:
محمد دشتی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 50 رای
این نسخه از نهج البلاغه به صورت تایپ شده و دارای صفحه آرایی چشم نواز و حجم بسیار کم است .

تعداد صفحات کتاب : 475 صفحه
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
475
آپلود شده توسط:
saeedlatifim
saeedlatifim
1394/08/22
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نهج البلاغه

تعداد دیدگاه‌ها:
289

درخت از ریشه از جا کنده شد و چند قدم جلو اومد و دوباره در خاک فرو رفت و...

پیوند علی با اسطوره در شیعه گری زیاد است تا وی را موجودی فراتر از انسان معرفی کنند خودم به شخصه چنین داستانی در نهج البلاغه نشنیدم ولی داستان های مشابه در کتاب سیصد و بیست داستان از معجزات و کرامات امام علی (ع)
نویسنده : عباس عزیزی منتشر شده است که سایت قدیر متعلق به جمهوری اسلامی این داستان ها را بسیار بازگو کرده است. البته از این دست کتب زیاد است.
چیزی که در نهج البلاغه مشهور است که در خطبه 165 نهج البلاغه ادعا می شود:
«باردار شدن طاووس به وسیله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس آن را می نوشد آنگاه بدون آمیزش با همین اشک ها تخم گذاری می کند». ولی شگفت تر از آن نیست که می گوید: «زاغ نر، طعمه به منقار ماده می گذارد، که همین عامل باردار شدن زاغ ماده است»
مشخص است کسی که چنین مطلبی قرار داده از بیولوژی هیچ نمیدانسته و این مطلب در نهج البلاغه نشان از ناآگاهی کاتبان آن دارد آیا باور علی چنین بوده یا به وی نسبت داده شده در نهج البلاغه آمده نمی دانم ولی هنوز برخی در تشییع هنوز این داستان ها را برای عوام زود باور رواج می دهند
منبع
بسیاری از چیزها حتی اگر راست و یا دروغ بودن آن هم معلوم شود تاثیر و فایده ای برای زمان حال ما ندارد و بعضا چنین چیزهایی را عنوان می کنند تا سر من و شما را از اصل قضیه منحرف کنند . یکی از مهمترین پیام های حضرت علی همین است که به سخن نگاه کن و نه به گوینده . . . . و یا اینکه : افراد ملاک حق نیستند ( یعنی نفی فرد پرستی و طاغوت و بردگی و بندگی )
متاسفانه ، مردم ایران به خاطر تاریخ طولانی شاهنشاهی این کشور ( که البته شاید مناسب همان دوران بوده و نه مناسب عصر دموکراسی و مردم سالاری ) میل عجیبی به فردپرستی و فردمحوری دارند و میانه درست و صحیحی با مردم سالاری و دموکراسی ندارند . . . تمام ما باید سعی کنیم که برای خود ، شاخص و پیشوا و بزرگ و بزرگوار شویم و این نمی شود جز با داشتن روحیه انتقادپذیری و احترام به سخن مخالف . . . .
آیا این درسته که نهج البلاغه هم همانند سایر کتب قاطی میتولوژی و افسانه سرایی و اسطوره سازی شده؟چون از دکتر ازغندی شنیدم به نقل از کتاب نهج البلاغه میگفت که مولا علی فرمودند که مسیحیان از رسول اکرم معجزه خواستند و ایشون هم با انگشت اشاره کردند و درخت از ریشه از جا کنده شد و چند قدم جلو اومد و دوباره در خاک فرو رفت!از افسانه یی و دروغ بودن و خرافه بودن این داستان که بگذریم پرسشم اینه که واقعا در کتاب نهج البلاغه چنین روایت کذب و دروغی هست یا اینکه ازعندی از خودش در آورده این داستان رو به نقل از نج البلاغه؟
دوست گرانقدر
در دادگاه نورنبرگ اشخاصی که دست به اشاعه نژادرستی و نسل کشی زدند محاکمه و بعضا اعدام شدند که قیاس آن با سران بنی قریظه که تمایل به طرفی که فکر می کردند پیروز جنگ مشکرین هستند عجیب است.
اما به هر حال امید است بعد از رهایی ایران با تکیه بر جنبه های مثبت سیره پیامبر اسلام جامعه امن تر و شاد تری داشته باشیم و دین دست آویزی سیاسی و حقوقی برای ظالمین و مستبدین نشود امروزه در دنیای مسیحت مذهبیون دعای خویش را می خوانند و از قرون وسطا گذر کرده اند. امید است امثال من و شما نیز بتوانیم به سبک و قیاس خویش در آبادانی کشورمان نقش داشته باشیم.
امروز بسیاری داستان هایی که بدعت گذران در دین اسلام قرار داده اند را نمی پذیرند وقایعی چون شکستن پهلوی فاطمه توسط دامادش یا حتی ماجراهایی کذایی چون غدیر خم و بسیاری در فرزند امام یازدهم ابهام دارند و بسیاری موارد دیگر.
روز خوش دوست گرانقدر:x
به هر حال تمامی مورخین اذعان دارند که اولین کسی که به ماجرای بنی قریظه اشاره داشته ابن اسحاق بوده و بقیه به استناد او این واقعه را نقل کرده اند . در نقل این واقعه نیز تضادها و تناقض هایی وجود دارد ( مانند همان مورد خانه ! ) که شک برانگیز است . اعراب اصولا برای کوچکترین وقایعی اشعار طولانی می ساختند ( البته در همان تاریخ وقوع ) ولی به عنوان مثال شعری از همان زمان در دست نیست که در تایید یا رد این واقعه از سوی اعراب سروده باشد . . .ابهامات دیگری نیز وجود دارد . در بهترین حالت باید با شک و تردید به موضوع نگاه کرد و نه با قطع و یقین . به خصوص که موارد متعددی از گذشت و بخشش در سیره و روش پیامبر وجود داشته . مثلا همه می دانند که جایگاه عمو در نزد اعراب بسیار بالا و حتی در حد پدر است . خوب پیامبر وحشی قاتل حمزه ( عموی خودش ) را می بشخد و یا ابوسفیان و سایرین را و حتی ریاست ابوسفیان بر مکه و کلید داری خانه کعبه را به همان دشمنان قبلی می دهد . حالا از چنین شخصیتی بعید است که دست به چنین کشتاری زده باشد . البته به نظر من ( که البته همین را هم با شک و تردید می گویم ) مانند دادگاه نورنبرگ که سران خائن و جنایتکار آلمانی را محاکمه و اعدام کرد در جریان بنی قریظه نیز فقط سران خائن بنی قریظه آن هم طبق آیات خود تورات محاکمه و اعدام شده باشند ( که در این صورت مشکل حضور آنها در یک خانه نیز حل می شود ) به هر حال کسی چه می داند شاید همین نیز افسانه باشد . ضمنا تمام دنیا به مدت هزاران سال معتقد به مسطح بودن زمین بودند آیا این عقیده صحیح بود ؟ اینکه برخی از علما این واقعه را نقل قول کرده اند دلیلی بر صحت آن نمی شود؟ ماجرای آتش زدن درب خانه فاطمه ( در جریان سقفه ) را تمام علمای شیعه صحیح می دانند ولی من با صد دلیل دروغ بودن آنرا می توانم ثابت کنم . . . .
مورد یک شما برای من دلگرم کننده اما عجیب است به امید این آرزوی بزرگ
امیدوارم من و شما تلاش کنیم بحث سازنده تری کنیم
از دیگر منابع نوشتار موسی بن عقبه و همچنین واقدی (مثلا کتاب ابن هشام از ترکیب واقدی (نام دیگرش المغازی) و ابن اسحاق به وجود آمده و واقدی و موسی بن عقبه همزمان با ابن اسحاق است ) طبری نیز به نوشته های ابن اسحاق شک نکرده و در کتاب خود روایت کرده منابع دیگر مثل صحیح بخارایی هستند از منابع نزدک به پیامبر ابن اسحاق است که 145 سال بعد رحلت محمد و طبری 150 سال بعد رحلت محمد است و نوشتار موسی بن عقبه و واقدی و تاریخ طبری از زندگی محمد نزدیکتر و قابل اعتمادترین نوشتارها هستند صحیح بخارایی سنن ابوداود و ابن هشام نیز در درجات بعد اهمیت دارد که ماجرای کشتار بنی قریظه در نوشتار همه این اشخاص (هفت منبع مهم تاریخ صدراسلام) است. درواقع این نوشتار چنان محکم و با جزئیات نوشته شده است که شک کردن به آن عجیب است و بطان آن سردرگرمی در کل زندگینامه پیامبر را بدنبال دارد زیرا دیگر نمی شود فهمید چه چیز روایت صحیح است کدام ناصحیح. می دانیم نزدیک ترین منابع زندگی محمد ده ها سال بعد از فوت وی در دسترس داریم ولی هرچه از رسول می شناسیم همین اسناد است
سئوال مهم من اینجاست : کسانی که مدعی او هستند آیا اینگونه اند ؟ ؟ ؟ ! ! ! ! ! ! !

سوال خوبی است
من به شخصه امیدوارم اینگونه باشم
اکثریت قاطع بزرگان اسلام در تشییع و اهل سنت این روایت را درست دانسته اند و به آن شک نکرده اند
آیت الله روح‌الله خمینی دربارهٔ مجازات بنی‌قریظه می‌گوید:
اسلام در عین حالی که تربیت است، یک مکتب تربیت است، لکن آن روزی که فهمید قابل تربیت نیست، هفتصد نفرشان را در یک جا، یهودی بنی قریظه را در حضور رسول‌الله می‌کشند، گردن می‌زنند به امر رسول‌الله.
همچنین وی در کتاب آداب نماز، درباه قتل ایشان می‌گوید:
حتّی کسانی که نور ایمان و سعادت ندارند و آن‌ها را با جهاد و امثال آن به قتل می‌رسانند ـ مثل یهود بنی قریظه ـ برای خود آن‌ها نیز این قتل صلاح و اصلاح بود؛ و می‌توان گفت از رحمت کاملهٔ نبیّ ختمی قتل آنها است؛ زیرا که با بودن آن‌ها در این عالم در هر روزی برای خود عذابهای گوناگون تهیّه می‌کردند، که تمام حیات این‌جا به یک روز عذاب و سختی‌های آنجا مقابله نکند؛ و این مطلب برای کسانی که میزان عذاب و عقاب آخرت و اسباب و مسبّبات آنجا را می‌دانند پر واضح است. پس، شمشیری که به گردن یهود بنی قریظه و امثال آن‌ها زده می‌شد به افق رحمت نزدیکتر بوده و هست تا به افق غضب و سخط.
سید روح‌الله خمینی، رهبر انقلاب ۱۳۵۷ ایران در سخنرانی به تاریخ ۲۷ مرداد سال ۱۳۵۸ در جمع مردم می‌گوید:
مولای ما امیرالمؤمنین سلام الله علیه آن مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا انسان، آن که در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رحم و مروت آنطور و با مستضعفین آنطور بود، با مستکبرین و با کسانی که توطئه می‌کنند، شمشیر را می‌کشت هفتصد نفر را در یک روز (چنانچه نقل می‌کنند) از یهود بنی قریظه که نظیر اسرائیل بود و اینها از نسل آن‌ها شاید باشند، از دم شمشیر گذراند.
سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان آورده‌است:
رسول خدا در پاسخ بنی قریظه که پیشنهاد کردند یک نفر را حکم قرار دهد، فرمود: هر یک از اصحاب مرا که خواستید می‌توانید حکم خود کنید، بنی قریظه سعد بن معاذ را اختیار کردند، رسول خدا قبول کرد، و دستور داد تا هر چه اسلحه دارند در قبه آن جناب جمع کنند، و سپس دستهایشان را از پشت بستند، و به یکدیگر پیوستند و در خانه اسامه بازداشت کردند، آنگاه رسول خدا دستور داد سعد بن معاذ را بیاورند، وقتی آمد، پرسید: با این یهودیان چه کنیم؟ عرضه داشت جنگی‌هایشان ( منظور افراد بالغ و در منابع دیگر طرز فهمیدن بلوغ افراد را ذکر کردم) کشته شوند، و ذراری (خردسالان) و زنانشان اسیر گردند، و اموالشان به عنوان غنیمت تقسیم شود، و ملک و باغاتشان تنها بین مهاجرین تقسیم شود، آنگاه به انصار گفت که این‌جا وطن شما است، و شما ملک و باغ دارید و مهاجران ندارند.
به باور من عجیب است وقتی بزرگان اسلام و علمای دین اسلام به این واقعه شک و تردید نداشته اند اما شما به این واقعه شک و تردید دارید.
دوست گرانقدر من از شما راه حل یا نظر شما از برون رفت را جویا شدم (البته اگر باور داشته باشید مشکل اساسی در کشور وجود دارد) نگرانی شما را درک میکنم ممکن است انقلابیون خود استبداد دیگری خلق کنند ولی این توجیهی برای ادامه روند فعلی نیست امید است ملت ایران با تجربه ای که از قبل دارد جلو استبداد جدید را بگیرد. و در دنیای ارتباطات امروز استبداد فعلی قابل دوام یا تشکیل استبداد دیگر قابل تکرار نیست.
من هیچ گروه حقوق بشری (نه سران کشورها) را ندیدم که کشتاری را محکوم نکنند صور و صیدا در لبنان هم از این قاعده مستثنی نیست برای مثال صبرا و شکیلا طی جنگ داخلی لبنان را جنایت خطاب نکند جنایت که با سکوت کشور اسرئیل به دست مسیحی های مارونی شبه‌نظامیان فالانژ لبنانی به بهانه قتل بشیر جمیل رخ داد متاسفانه به دلایل دموکراسی نداشتن کشورهای خاورمیانه ایلی حبیقه مسئول این کشتار بعدها تحت عنوان وزیز به کابیه لبنان راه یافت این کشتار در خاک لبنان میان پناهجوهای فلسطینی رخ داد و کشور اسرائیل به دلیل کوتاهی مسئول شناخته شد و هنوز مبارزه ادامه دارد ولی این موضوع چه ربطی به بحث ما درد؟ امروز هم اشخاصی چون هیتلر خواهان نابودی یک ملت هستند و دست به یهودستیزی می زنند متاسفانه امروز در چین یک فرهنگ و یک نژاد و یک مذهب (ایغور های ترکستان که چین بهشون میگه ساکنین سین کیانگ) حتی اجازه رفتن به مسجد و خواندن یک آیه از قرآن را ندارند و اگر شنیده شود یک دعا بر لب گفته اند ماموران چینی آنان را به دار التادیب !! می فرستند مکانی که هیچ کس نمی داند در آن دقیقا چه خبر است معماری آیین فرهنگ و حتی زبان مادری و خانه و کاشانه آنان در خطر نابودی است و برخی سران کشورها سکوت می کنند و نورافکن و ذره بین خود را روی ممنوعیت پوشیدن برقه و نقاب زنان هنگام مراجعه به بانک در فرانسه می کنند و آنرا ضد حقوق بشری خطاب می کنند!!! وضعیت در چچن و میانمار نیز وخیم است (البته این ها موضوعاتی خارج از بحث است لطفا به بحث برگردیم و از بحث رخداد های منطقه و ایران باستان (که کوروش یکی از شخصیت های ایران باستان بود) بگذریم.)
سخنم را در مورد کوروش بزرگ تکرار می کنم برای من وی شخصی مثل جورج واشنگتن و آبراهام لینکن است آری خود جورج واشنگتن در ساخت کنگره آمریکا از برده ها استفاده کرد در آن برهه زمانی درکش از آزادی بیشتر از این نبود ولی این شخصیت بسیار ستودنی است زیرا آمریکا (و شاید بسیاری از کشورهای دیگر) یک پله به انسانیت نزدیک تر کرد برای من کوروش که نه کتاب آسمانی دارد نه کلامش وحی ملزم است چنین شخصیتی است مسلم است کوروش بزرگ اگر به ناحق حتی باعث شده باشد با خارگلی دست یک تن خراش یابد از نظر من رخدادی منفی است.
E R S گرامی:
بدون اشاره به شخصی خاص با شما موافقم که بطور کلی جریان اصلاح طلب (استمرار طلب) و جریان ملی مذهبی خواهان تغییر وضع موجود نیستند و گاهی باور دارند وضع موجود خوب است و صرفا چند اصلاح کوچک و کم ارزش نیاز دارد و این گروهک ها همیشه در حال ساخت ایجاد یک رنگ دیگر برای انتخابات و امید واهی دادن به ملت هستند. کلا باوری به دموکراسی سکولار ندارند نهایت آزادی برایشان آزاد شدن ربنای شجریان در ماه رمضان است و موضوعاتی از این قبیل
من خودم به شخصه به عنوان یک مشروطه خواه خواهان دموکراسی پارلمانی (شاید هم یک جمهور خواه خواهان دموکراسی پارلمانی. شکل تشریفات حکومتی زیاد مهم نیست گرچند در قیاس به شخصه باور دارم پادشاهی مشروطه امید را به کشور بر می گرداند و میراث فرهنگی ایران را حفظ می کند البته این صرفا نظر من است) بسیار دوست دارم به پاسارگاد روم و اعتراض مدنی و مسالمت آمیز خود را نشان دهم متاسفانه راه را بسته اند و برخی از ملی مذهبی ها و استمرار طلب ها نه تنها از این اقدام تحت عنوان دیکتاتوری استفاده نمی کنند بلکه علاقه مندان را ساده اندیش و معاند خطاب می کنند و از بستن راه نیز تشکر می کنند.
[quote='siawash110']گفتید نژادپرست و فاشیسم نیستید . من قطعا این سخن شما را قبول می کنم زیرا اکثر انسان ها بنا بر فطرت الهی خود پاک و خوب هستند ولی فراموش نکنید در فردای هر تغییر یا انقلابی :
این اقلیت تندرو و خشمگین و زرنگ و نان به نرخ روز خور هستند که سوار کار می شوند و اول پدر مذهبیون را ( مثلا ) در می آورند و بعد هم می آیند سراغ خود شما ! ! !
پس خواهش من از شما این است که در حد توان با این افراد مبارزه کنید و در دلتان به این موضوع خشنود نباشید که چوب آنرا بعدتر خود شما هم می خورید . . . .[/quote]
«هیچ نکته‌ای در تاریخ از این روشن‌تر نیست که شورشیان هنگامِ پیروزی همان شیوه‌هایی را به کار می‌بندند که خود همواره عمل به آن‌ها را از سوی قدرت‌های برکنارشده محکوم می‌ساختند.» ویل دورانت در درس‌های تاریخ
[quote='siawash110']دهریون ( یعنی کمونیست های آن زمان ) به راحتی در مسجدالنبی حاضر شده و با امام صادق (ع) در خصوص عدم وجود خداوند بحث و مناظره می کرده اند ! ! !
! حتی یک مورد هم سراغ نداریم که کسی آنها را تکفیر کرده و یا مرتد خوانده و در صدد قتل آنها بر آمده باشد . . .
این یعنی اوج آزادی اندیشه . . . . آن هم در عصری که در قرون وسطی کلیسا آدم ها را برای اظهار کوچکترین عقیده زنده زنده در آتش کباب می کرد ( انکار خدا که جای خود دارد ! )
حالا آیا مدعیان مذهب تشیع جعفری اینگونه اند ؟ ؟ ؟[/quote]
سؤال فکربرانگیزی است. اگر شیعیان دوازده امامی را صرفا به "ایران" منحصر نکنیم، تقریبا می‌توان گفت بله، شیعیان امروزین اهل مباحثه هستند وبرخورد تساهل‌آمیزی نسبت به دگراندیشان دارند و "تکفیر" حضور کمرنگی در میان عالمانشان دارد.
نهج البلاغه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک