رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.

انقلاب ایران و بلشویک‌ های ماورای قفقاز

انقلاب ایران و بلشویک‌ های ماورای قفقاز
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 39 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 39 رای
در این اثر، نویسنده به بررسی تاثیر انقلاب 1905-1907 روسیه بر انقلاب 1906-1911 ایران «انقلاب مشروطیت» می پردازد. او همراه با نشان دادن ارتباط دو جانبه و قانونمند این دو انقلاب، پیدایش سازمان های مردم سالاری (انجمن هایی) را که در نتیجه خلاقیت انقلابی مردم ستم دیده ایران و تحت نفوذ جنبش انقلابی روسیه پا گرفتند، بررسی می کند و نقش بلشویک های ماوراء قفقاز در حوادث و جریان های انقلاب مشروطه ایران را نشان می دهد. نویسنده ضمن آن که بازتاب ثمربخش انقلاب اول روسیه بر ایران را موضوع اصلی خویش قرار می دهد، تلاش می کند تا از افسانه «آزادی خواهی» سرمایه داران انگلیسی در روند انقلاب 1911-1905 ایران که در ادبیات خارجی و روسی شکل گرفته است پرده بردارد و آن را افشا کند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
5IVE_6IX
5IVE_6IX
1394/06/03
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی انقلاب ایران و بلشویک‌ های ماورای قفقاز

تعداد دیدگاه‌ها:
81
مردمان شـریف کشور ما همیشـه دارای چنان اصالت تاریخی و شـهامت وصف ناپـذیری بوده اند که هرگز در هیچ دوره و زمانی هیچ کشور دور یا نزدیک جرأتِ استعمار و یا استـثمار آنان را نداشته و نخواهد داشت

در مقابل این سخن گرانبها فقط میشه تکبیر گفت.آدم یاد پیرمردهای تماز جمعه میافته.
[quote='rafigeshab'] ... کمونیست اقتصاد و جامعه شناسی است و فلسفه و در هیچ کدام اینها شکست نخورد و اگر کشور می گوید هنوز چین پا برجاست[/quote]
وقتی که نام چند چینی در بین بزرگترین سرمایه داران جهان دیده می شود، وقتی که چین با تولید محصولات مصرفی بنجل و صدور آن به کشورهای جهان سوم به بلعیدن سرمایه ی این کشورها مشغول است و آنجا که سیاست بازار آزاد چین باعث شکاف شدید فقیر و غنی در چین شده، شما هنوز فکر می کنید که اقتصاد چین کمونیستی اداره می شود؟
دوست عزیز، فقط سیاست داخلی چین است که کمونیستی اداره می شود آن هم به این شکل که حزب کمونیست چین حرف اول و آخر را در نظام دیکتاتوری این کشور می زند و تمام مقامات دولتی چین ( از یک بخشدار جزء گرفته تا بالاترین مقام ) باید عضو این حزب باشند و نتیجه ی آن هم این است که چین بزرگترین ناقض حقوق بشر در دنیاست. این هم نوع دیگری از همان امپریالیسم است.
omidmoehbi : " حتی ملک الشعرای بهار هم به وجد می آید و برای لنین شعر می گوید"
آقای omidmoehbi
به هواداری از لنین خونخـوار که برای همیـشه به زباله دان تاریخ سـپرده شده، وقتی به شـوق و ذوق می افتید و به دنبال مدیحه سرائی برایش هسـتید، و چیزی می نویسید باید حرفهایتان مستند باشد،
معرّفی ی بسیار اشتباه لینک " بیژن اشتری " که کسی او را نمی شـناسد و چرندیاتی در باره ی " تأثیرات روسـیه بر ادبیات ایران سـیاسی شدن نویسنده و شـعاری شدن ادبیات " گفته نشان از هیچ ردّ
پائی از تأثیر تحـوّلات اجتـماعی نیست، این حرفهای مفت را همه ی سـران منافقین و توده ای خائن و هواداران فریب خـورده ی آنان نیز برای خـوش رقصی در مقابل اربان اجنـبی خود گفتـه اند، تأثیـر پـذیری
زمانی نافذ و درست است که جامعه را بالفعـل به آن سمت و سو بکشد و متحوّل کند، همانطور که قبلاً عرض کرده ام؛ ملّت ایران با سابقه ی درخشانِ تمدّن چندین هزار ساله که خود پایه گذار و تأثیر گذار
واقعی ی تمدّن جهانی در تمامی ی طول تاریخ بوده و هسـتند نیازی به انقلاب کمونیستی پَلشت و شکست خورده نداشـته انـد. تنـها انقـلابی که بعد از سـه هزار سال در کشـور ما رْخ داد، همان انقـلاب
اسلامی سال 1357 بود که موجب تغییر عظیم در ماهیت حاکمیت نظام و برچیـده شدن سـفره ی پادشاهی با قدمتِ چندین هـزار ساله اش گردید. این که بگوئیـم چند نفردر در تایید و خوش آمد از انقـلاب
مردم ستیز روسیه، مطالبی نوشته اند اثبات تأثیر گذاری ی آنان در دگرگونی های اجتماعی ی ما نمی شود، اگر انقلاب روسیه خوب بود نظام فاسدش برچیده نمی شد، و این هم نمونه ای ازاشعار مرحوم
ملک الشعرای بهار به قول شما "به وجد آمده از انقلاب روسیه " در مدح امثال لنین و استالینِ سفّاک و خونریز :
سـیل خون ‌آلودِ اشکم بی‌خبـرگیرد تو را ..... خون مـردم‌، آخر ای بیـدادگر، گیـرد تـو را
ای شکرلب‌، آب چشمم نیک دریابد تو را .... وی قصب‌ پوش آتش دل زود درگیرد تو را
ورگریـزی زین دو طـوفان، چون پـَری برآسـمان .... بر فـراز آسـمان آه سـحر گیرد تو را
باخبـرکردم تو را خـونِ ضعیفـان را مریز .... زان که خون بی ‌گنـاهان بی‌خبـر گیرد تو را
نفرتِ مـردم به مانند سـگ درّنـده است .... گـر تـو از پیشـش گریزی زودتـر گیرد تو را
کن حذر زان دم که دست عاشق دلمرده‌ای ... همچـو قاتل در میان رهگذر گیرد تو را
ای خدنگ غمزهٔ جانان ز تنهایی منال ..... مرغ دل چون جوجه زیـر بال و پر گیـرد تو را
خاک زیر و رو ندارد پیـش عزم عاشـقان ..... هر کجـا باشـد بهـار آخـر به بر گیرد تو را
[quote='omidmoehbi']نقل قول: جنبش والستریت سرکوب شد،با دستگیری بیش از 700 نفر و اسم این جنبش را تروریسم داخلی گذاشتند
لطفا شرح دهید به چه شکل سرکوب شد؟ جنبش اگر جنبش باشد با دستگیری 700 نفر سرکوب نمی شود. آن چیزی که با دستگیری 700 نفر آدم سرکوب می شود اسمش جنبش نیست، اسمش تظاهرات یا اعتراض است.
معترضان به خیابان آمدند از مردم آمریکا خواستند برای اعتراض به سیاست‌های دولت آمریکا، به آن‌ها بپیوندند. خوب مردم آمریکا هم به حرفشان گوش نکردند. پلیس هم آمد آنها را جمع کرد. نتیجه؟ با آن 700 نفر چه کار کردند؟ بزرگترین مجازات
آن هفتصد نفر چه بود؟ تبعید؟ شکنجه؟ اعدام؟ محاکمه در دادگاه بدون وکیل؟ برای مثال با اسلاوی ژیژک که برای معترضین سخنرانی کرده بود چه رفتاری کردند.
جنبش وال اسریت سرکوب نشد. شکست خورد. از اول هم محکوم به شکست بود.[/quote]
700 نفر گوسفند نیست که بشه یکجا اعدامشان کرد آنهم کشوری که ادعای حقوق بشرش می شود،همه آنها شکنجه و زندانی نشدند ولی خیلی ها به اسم تروریسم داخلی روانه زندان شدند،اگر اعدام بکند مردم به چه چیز این نظام دل خوش کنند؟به نابرابری و وضعیتی که دنیا را دچار آن کرده؟ در آمریکا معترضان را به اسم کمونیست و تروریسم داخلی میگیرند گاهی هم برخی از آنها کشته می شوند به اسم مرگ طبیعی یا صانحه کمی چشمتان را باز کنید
آیا کمونیست در آمریکا آزادی بیان دارد؟کمونیست ها دائما در آمریکا مجرم شناخته شدند و سرکوب شدند در زمان جنگ سرد با شوروی کمونیست ها تا چه حد در این کشور که ادعای آزادی بیان می کند،آزادی بیان داشتند؟
[quote='amenmarr']rafigeshab :
آقای rafigeshab
امّا این جمله سارتر که شما آن را نقل کرده اید" انسان ها رو باید هر لحظه از نو شناخت،مهم نیست
کی بودن مهم این هست که امروز و این لحظه کی هسـتند"، ضمن آنکه کسی که می خواهد دیگران را بشـناسد باید بداند، خودش نیز از تغییر و از نو باید شناختن مستثنیٰ نیست، شاید تا حدودی در
انجام بعضی روابط حیاتی و مناسبات تنگاتنگ زندگی مانند ازدواج و داد و ستد های بازرگانی و البته با احتیاط کاربرد داشـته باشد که آن نیـز شرطی لازم ولی کافی نیست. خوش باوری شما تا بدان حد
است که با از گذشت ده ها سال از شکست مفتضحانه ی کمونیسم و متلاشی شدن شوروی ی سابق، هنوز بدان باورمند هستید. برای این که از موضوع کتاب زیاد فاصله نگرفته باشیم به طور مختصر
به موضوعی که " آروتـونیان" نویسنده ی این کتاب ، در باره ی ایران غلط اندازی کرده اشاره می نمایم؛ وی در پیشگفتار همین کتاب نوشته است: « انقلاب روسیه تأثیری گسترده بر کشورهای استعمار
شده شـرق برجا نهاد. و.ی.لنیـن می نویسد؛ در پی جنبـش مردم روسـیه در سال 1905 بود که انقلاب آزادی طلبـانه تمام آسیا به ویژه ترکیه، ایران و چین را فراگرفت ». در مورد کشور ما ایران، حرفهای
قالبی و تکراری ی نویسـنده ی کتاب واقعاً و مسـخره و کـذب محض است، مردمان شـریف کشور ما همیشـه دارای چنان اصالت تاریخی و شـهامت وصف ناپـذیری بوده اند که هرگز در هیچ دوره و زمانی
هیچ کشور دور یا نزدیک جرأتِ استعمار و یا استـثمار آنان را نداشته و نخواهد داشت، انقلاب روسیه هیچ تاثیـری بر کشور ما و بر افکار ملّت ما نداشته و نیازی هم به آن نداشـته است و تاثیر تبلیغـاتی و
است.[/quote]
جمله سارتر این هست:انسان ها رو باید هر لحظه از نو شناخت و بقیه جمله سارتر نیست
بله ازدواج اگر بدانی که می توانی شریک زندگیت را خوشبخت کنی امری حیاتی است،من تمام خلا روحیم درلحظه ای که شادم و در لحظه ای که غمگینم همسرم پر می کند که کنارم هست و واقعا هم معنای زندگی من همسرم هست
مردمان شـریف کشور ما همیشـه دارای چنان اصالت تاریخی و شـهامت وصف ناپـذیری بوده اند که هرگز در هیچ دوره و زمانی
هیچ کشور دور یا نزدیک جرأتِ استعمار و یا استـثمار آنان را نداشته و نخواهد داشت، انقلاب روسیه هیچ تاثیـری بر کشور ما و بر افکار ملّت ما نداشته و نیازی هم به آن نداشـته است و تاثیر تبلیغـاتی و
است

این نوشته شماست،دوستانی که می خوانند خود قضاوت می کنند،ملت ما را نمی تواند استعمار و استثمار کنند!!!! لطفا تاریخ بخوانید تا ببینید کرده اند،لطفا جنبش های سیاسی ایران را ببینید تا بفهمید انقلاب روسیه چگونه در ایران تاثیر گذاشت
کمونیسم شکست نخورد،کمونیسم نه از نظر نظامی و نه از نظر اقتصاد شکست نخورد،بلکه هر کشوری رو به انقلاب کمونیستی آورد پیشرفت کرد،کمونیست را تجزیه طلب های لیبرال و مشتی به قول چرچیل خائن و اکثریتی ابله تجزیه کرد
کمونیست چگونه شکست خورد؟شما تجزیه شوروی را نابودی کمونیست می دانید؟ کمونیست اقتصاد و جامعه شناسی است و فلسفه و در هیچ کدام اینها شکست نخورد و اگر کشور می گوید هنوز چین پا برجاست
انقلاب روسیه هیچ تاثیـری بر کشور ما و بر افکار ملّت ما نداشته و نیازی هم به آن نداشـته است و تاثیر تبلیغـاتی و
ایدئولوژیک آن فقط محدود به معدود افرادی خائن همچون کیانوری و پیشه وری و هواداران فریب خورده ی آنان بوده

خلاف نظر شما خیلی هم تاثیر داشته.
بخشی از گفت وگو با بیژن اشتری درباره تاثیر ادبیات روسیه بر ادبیات ایران
پس از انقلاب اکتبر و در سال ١٩٢١ لنین دستور می دهد تمامی قراردادهای یکسویه استعماری که بین دولت روسیه تزاری و ایران منعقد شده بود، همه را ملغی اعلام کنند. همین مساله به شدت تاثیر می گذارد، به نوعی می توان ریشه های تاثیرپذیری از ادبیات روسیه را همین نقطه دانست. شاعری مثل عارف پس از این واقعه چند شعر در مدح لنین می نویسد، حتی ملک الشعرای بهار هم به وجد می آید و برای لنین شعر می گوید. تا قبل از این جریان، نویسندگان ما برای خودشان رسالت سیاسی و روشنفکری قایل نبودند اما در اصل از ١٣٢٠ به بعد است که نویسنده ایرانی تحت تاثیر افکار چپ احساس می کند هم رسالت فکری دارد و هم رسالت سازمانی
چنان این تاثیر زیاد است که «علی قیصری» در کتاب «روشنفکران ایران در قرن بیستم»، حتی «ادبیات مکتبی که بعد از انقلاب اسلامی ٥٧ پدید آمده و در آن نویسندگان جوان و پر شور، غیرت و حمیت خود را با استفاده از قالب های نوین به شعر و نثر بیان می کنند» را برآمده و تحت تاثیر ادبیات شوروی می داند
منبع
متن لینک
جنبش والستریت سرکوب شد،با دستگیری بیش از 700 نفر و اسم این جنبش را تروریسم داخلی گذاشتند

لطفا شرح دهید به چه شکل سرکوب شد؟ جنبش اگر جنبش باشد با دستگیری 700 نفر سرکوب نمی شود. آن چیزی که با دستگیری 700 نفر آدم سرکوب می شود اسمش جنبش نیست، اسمش تظاهرات یا اعتراض است.
معترضان به خیابان آمدند از مردم آمریکا خواستند برای اعتراض به سیاست‌های دولت آمریکا، به آن‌ها بپیوندند. خوب مردم آمریکا هم به حرفشان گوش نکردند. پلیس هم آمد آنها را جمع کرد. نتیجه؟ با آن 700 نفر چه کار کردند؟ بزرگترین مجازات
آن هفتصد نفر چه بود؟ تبعید؟ شکنجه؟ اعدام؟ محاکمه در دادگاه بدون وکیل؟ برای مثال با اسلاوی ژیژک که برای معترضین سخنرانی کرده بود چه رفتاری کردند.
جنبش وال اسریت سرکوب نشد. شکست خورد. از اول هم محکوم به شکست بود.
rafigeshab : سالها پیش رفیقی داشتم خیلی زود باور بود هرکسی را میدید فکر میکرد همانی است که نشان میدهد،من یه بار با این صحبت کردم گفتم تو خیلی زود باوری،مردم اون چیزی که نشون
میدند نیستند، از سارتر جمله ای بهش گفتم:گفتم انسان ها رو باید هر لحظه از نو شناخت،مهم نیست کی بودن مهم این هست که امروز و این لحظه کی هستند»
آقای rafigeshab
این مفاهیم در ذهن هر کسی معنـای خاصّی دارد و هرکسی به تنـاسب رفتـاری که با آن مواجه می شـود به اطرافیان خود توجّـه می کند شاید خودتـان زود باور تر از آن رفیق فوت شده تان باشید، زیرا
نظام روابط اجتماعی ی ما حکم می کند، هرکسی را که می بینـیم، همانی است که نشـان می دهد، نمی توان ذهن را شـرطی کرد و عینک بدبینی بر چشـم نهاد و مردم را غیر از آنچه که نشان می
دهند تصوّر کرد، زیرا چنانجه این تصوّراتِ غلط تعمیم یابد؛ همه ازهم و باهم می ترسند، همه از هم و باهم متنفّر می شوند، همه از هم و با هم دروغ می گویند، همه از هم و باهم به یکدیگر حسادت و
کینه و دشمنی می ورزند، همه از هم و باهم فرار می کنند و در نتیجه جامعه از هم فرو می پاشد. امّا این جمله سارتر که شما آن را نقل کرده اید" انسان ها رو باید هر لحظه از نو شناخت،مهم نیست
کی بودن مهم این هست که امروز و این لحظه کی هسـتند"، ضمن آنکه کسی که می خواهد دیگران را بشـناسد باید بداند، خودش نیز از تغییر و از نو باید شناختن مستثنیٰ نیست، شاید تا حدودی در
انجام بعضی روابط حیاتی و مناسبات تنگاتنگ زندگی مانند ازدواج و داد و ستد های بازرگانی و البته با احتیاط کاربرد داشـته باشد که آن نیـز شرطی لازم ولی کافی نیست. خوش باوری شما تا بدان حد
است که با از گذشت ده ها سال از شکست مفتضحانه ی کمونیسم و متلاشی شدن شوروی ی سابق، هنوز بدان باورمند هستید. برای این که از موضوع کتاب زیاد فاصله نگرفته باشیم به طور مختصر
به موضوعی که " آروتـونیان" نویسنده ی این کتاب ، در باره ی ایران غلط اندازی کرده اشاره می نمایم؛ وی در پیشگفتار همین کتاب نوشته است: « انقلاب روسیه تأثیری گسترده بر کشورهای استعمار
شده شـرق برجا نهاد. و.ی.لنیـن می نویسد؛ در پی جنبـش مردم روسـیه در سال 1905 بود که انقلاب آزادی طلبـانه تمام آسیا به ویژه ترکیه، ایران و چین را فراگرفت ». در مورد کشور ما ایران، حرفهای
قالبی و تکراری ی نویسـنده ی کتاب واقعاً و مسـخره و کـذب محض است، مردمان شـریف کشور ما همیشـه دارای چنان اصالت تاریخی و شـهامت وصف ناپـذیری بوده اند که هرگز در هیچ دوره و زمانی
هیچ کشور دور یا نزدیک جرأتِ استعمار و یا استـثمار آنان را نداشته و نخواهد داشت، انقلاب روسیه هیچ تاثیـری بر کشور ما و بر افکار ملّت ما نداشته و نیازی هم به آن نداشـته است و تاثیر تبلیغـاتی و
ایدئولوژیک آن فقط محدود به معدود افرادی خائن همچون کیانوری و پیشه وری و هواداران فریب خورده ی آنان بوده که هیچوقت هم نتوانستند کاری از پیش ببرند و به اصطلاح خودشان تحوّلی ایجاد کنند
و سرانجام اعدام شدند و یا در گوشه و کنار زندانها پوسیدند و عمر ننگینشان خاتمه یافت، بنابراین حرفهای لنین یاوه ای بیش نبوده و مصرف داخلی داشته است.
سالها پیش رفیقی داشتم خیلی زود باور بود هرکسی را میدید فکر میکرد همانی است که نشان میدهد،من یه بار با این صحبت کردم گفتم تو خیلی زود باوری،مردم اون چیزی که نشون میدند نیستند،از سارتر جمله ای بهش گفتم:گفتم انسان ها رو باید هر لحظه از نو شناخت،مهم نیست کی بودن مهم این هست که امروز و این لحظه کی هستند و این را هم نمیتونی بفهمی، همیشه مطمعا باش هیچ راهی برای شناخت آدمها نیست.من این رو بهش گفتم ولی نفهمید چی بهش گفتم بعد مدتی هم همین دوستم در اثر سکته مغزی مرد،ولی اگه زنده بود میفهمید من چی گفتم،اگر میدید که دوستانی که داشت و اونها رو رفیق صمیمی خودش میدونست چی براش می گفتند می فهمید که آدمها رو نمیشه شناخت
جسته و گریخه بحث میکنی و معلوم نمیکنی که از چه عقیده ای هستی
بجز منوشما وناظران گرامی دوستان دیگری هم در حال خواندن پیام ها می باشند.
سر بریده بسیار دیده ام... انسان بسیار ترسو و محافظه کاری می باشم واز قشر مستضعف بی ریش می باشم
انقلاب ایران و بلشویک‌ های ماورای قفقاز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک