به هموطن عزیز هومن ،
شما درست میگویید که فینگلیش عیبهای زیادی دارد، چون این خط تنها تقلیدی نا آگاهانه از انگلیسی است ودر میان زبانهای اروپایی که از خط لاتین استفاده میکنند انگلیسی و فرانسه بی قاعده ترین روش نوشتاری را دارند بطوری که دستکمی از خط عربی-قارسی ندارد، اما بجز این دو زبان دیگر زبانهای جهان کمابیش از خط لاتین فونتیک(آوانگاری) بکار میبرند که بسته به زبان هر ملت هر حرف آوای ویژه خودش را دارد حتی برای فتحه و آ نیز روشهایی دارند AA = آ , A= الف فتحه ، اما خط لاتین چون روشی منطقی دارد را یکروزه میتوان آموخت ، خوب شاید بهتر است که ما بطور رسمی هر دو خط را در مدرسه به شاگردان بیاموزیم و برای نوشتن متنهای علمی و حقوقی تنها خط لاتین فونتیک را بکار ببریم ، مشکل اینست هموطنان ما در گذشته میپنداشتند که خط لاتین یعنی فرانسه و اکنون خط لاتین را تنها با انگلیسی یکی میدانند ، در حالیکه خط با زبان یکی نیست ، من روزگاری در کتابخانه ایی در ایران دیدم نوشته بود که آنها صدها کتاب به لاتین دارند ، اما هنگامیکه از سر کنجکاوی رفتم دریافتم که حتی یک کتاب به لاتین ندارند و منظورشان "زبان انگلیسی " بوده است ،
البته نگاه من بسوی آینده است ، چون دوستدارم که هموطنانم روشن و دقیق بیاندیشند و اندیشه خود را روشن و دقیق بازگو کنند و بنگارند ، هرچند آگاهم که بحث دگرگونی خط باردار نکته های سیاسی و مذهبی است که بدلیل سالها دوری از وطن و پرداختن صرف به زبانشناسی، آنها را نادیده گرفته ام.
حالا یه سوال: الان درد پیشرفت نکردن ما، خط هست یا فکرمون؟ نه خدا وکیلی؟ خط هرچی که باشه فقط یه ابزاره برای انتقال پیام. ولی وقتی پیامی برای اعلام کردن نداشته باشیم چه فرقی میکنه که خط عربی باشه یا لاتین؟ چه فایده که بهترین خط رو داشته باشیم ولی فقط یه گوشه بشینیم که پیشرفت از آسمون بیاد؟ مشکل اصلی و بزرگتر ما، نگاهمون به زندگیه. ما زندگی رو اشتباهی درک کردیم.
قصد توهین ندارم ولی این خیلی خنده داره که ما فینگلیش رو دلیل مطابقت خط لاتین با فارسی بدونیم. همونطور که دوست دیگه ای اشاره کردن، اون موقع گوشی ها هنوز فارسی نبود. پس فینگلیش تنها راه ممکن بود. قضیه رو ساده نگیرین؛ کلمات door و book و spoon همشون دارای oo هستن ولی به سه شکل مختلف تلفظ میشن. پس این که میگن oo یعنی او، a یعنی فتحه، o یعنی ضمه و... اصلا چیز غلطیه و حداقل همچین قانونی توی زبان انگلیسی نداریم. توی راهنمایی و دبیرستان یه سری اطلاعات سر هم بندی شده به ما دادن ولی در حقیقت خیلی از ما هنوز نمی دونیم u چه صدایی میده. گاهی ضمه، گاهی او، گاهی آ... یا مثلا به c میگن سی ولی 90 درصد موارد ک تلفظ میشه. پس بالاخره این حرف چه صدایی داره؟ از این سوالها ساده نگذرین. وقتی ما هنوز نمی دونیم حروف انگلیسی دقیقا چه صدایی میدن و به چرندیاتی که مدرسه یادمون داده بسنده کردیم، وقتی هنوز این حروف رو درست نمی شناسیم چطور میخوایم این خط رو برای زبانمون انتخاب کنیم؟ هیچکس به اندازه کسانی که زبان لاتین دارن این حروف رو نمی شناسن. اگر هم قرار باشه وارد فارسی بشه باید مثل خط روسی تغییرات اساسی داده بشه.
دوستان مثل اینکه عمق فاجعه رو درک نکردن. ما نه وقتش رو داریم نه هزینه اش رو داریم که بشینیم دوباره این همه کتاب رو به خط جدید بازنویسی کنیم. چرا فکر می کنین تغییر خط بچه بازیه؟ باید میلیون ها کتاب دوباره بازنویسی بشه. چاپخونه ها باید دستگاه هاشون رو تغییر بدن. باید فونت کامپیوتری بازسازی بشه (بالاخره باید تکلیفمون با ژ یا چ مشخص بشه. نمیشه که دوتا حرف رو به هم بچسبونیم و بگیم این شد یه حرف. هر صدا باید یه علامت داشته باشه تا تکلیف مشخص بشه). مدرسه ها باید تغییر کنن و حتی شناسنامه ها و شاید خیلی چیزای دیگه. چرا نمی فهمین که این کار دردسرش و هزینه اش از منفعتش بیشتره؟ چرا دلایل غیرعلمی و سلیقه ای میارید؟ فکر کردین این خط رو بدون تطبیق میشه وارد کرد؟ ترکها صدایی دارن بین e و i. وقتی خواستن اینو بنویسن، نقطه i رو برداشتن. اصلا تا حالا فکر کردین ï و û و ç و ś یعنی چی؟ ما هم اگه بخوایم این خط رو وارد کنیم باید از این کارها بکنیم. ولی نمی کنیم. هروقت ویندوز و word رو خودمون فارسی کردیم، خط رو هم با زبان تطبیق میدیم. یکی به من بگه توی فینگلیش فرق بین آ و فتحه چیه؟ شما سلام رو Salam می نویسید. از کجا معلوم این "سلام" باشه؟ شاید "سالم" (وقتی میگن 20 سالم هست) باشه. یه کم به این مغزهاتون فشار بیارین، وقتی ما توی فینگلیش آ و فتحه رو یکی می کنیم، این طرز نوشتن برامون دردسر درست نمی کنه؟ چرا مردم نمیخوان فقط کمی فکر کنن؟
دوستی گفتن خط لاتین برای زبان لاتین طراحی نشده و برای دلیلشون ترکیه و آذربایجان رو مثال زدن. سوال من اینه که آیا رفتن از خود مردم ترکیه یا آذربایجان یا حتی هند بپرسن که مشکلی با خط لاتین داشتن یا نه؟ پر فروش بودن دیوان شاعران اونا که دلیل خوب یا بد بودن یه خط نیست. توی ایران هم دیوان حافظ خیلی طرفدار داره، پس ما هیچ مشکلی با این خط نداریم؟ فروش کتاب بستگی به محتواش داره. تازه هیچ ملتی نمیاد هر روز داد بزنه که ما با خطی که مال خودمون نیست مشکل داریم، مگه اینکه بحثش پیش بیاد. خود ما هم مگه تا حالا هر روز در این باره حرف می زدیم؟ مشکل ایرانی جماعت اینه که فکر میکنه اگه کسی صداش در نمیاد یعنی هیچ مشکلی نداره.
دوست عزیز ما نمی تونیم ترجمه قرآن رو با خط اختراعی خودمون به بچه ها یاد بدیم چون فهمیدن معنی بعضی از آیات فقط بر اساس اعراب گذاری و قواعد خاص عربی امکان پذیره. برای اثبات این حرفم آیه 6 سوره مائده رو بخونین و توی اینترنت سرچ کنین که شیعه و سنی چه معانی مختلفی ازش استخراج کردن. یا توی همین کتاب به این آیه اشاره شده: "الله برئ من المشرکین و رسوله". اگه بخوایم تحت اللفظی ترجمه کنیم میشه: "خدا از مشرکان و رسولش بیزار است!" اما چون روی "ل" رسول ضمه هست، پس بر اساس قواعد عربی کلمه رسول به خدا وصل میشه نه به مشرکین (خدا و رسولش از مشرکین بیزارند). الان شما یه قرآن با ترجمه فارسی می بینین، با خودتون میگین خب، حالا معنیش رو هم می دونیم. در صورتی که الان هنوز سر آیه وضو اختلاف هست. خب این چه ترجمه ایه؟ بالاخره پا رو بشوریم یا مسح کنیم؟ هم شیعه و هم سنی دلایل مختلف و البته قانع کننده خودشون رو دارن.
شما از هر مترجمی بپرسی اینو قبول داره که هیچ ترجمه ای نمی تونه دقیقا مفهوم متن اصلی رو منتقل کنه. به اصطلاح میگن روح متن از دست میره. من با چیزایی که دیدم به این نتیجه رسیدم که یاد گرفتن زبان عربی خیلی آسونتر از پیدا کردن یه ترجمه خوب از قرآنه! باور کنین.
irani222دقیقا با شما موافقم البته میشه گفت اگر قرار باشد کاری که شما گفتید اجرا شودقاعدتا یک جنبش ادبی رخ میدهد
و شاید یکی از ابعاد این جنبش جایگرین کلمات اصیل پارسی باشد ٬ البته نه اینکه بسیار دشوار باشد
مثلا در مثالی که زدید میتوان به جای اصرار از پافشاری استفاده کرد که سختی این کلمات بسیار کاهش پیدا میکند
نظر شما درست است. و البته به نظر من ایراد کار در این است که در کشور هائی مثل ترکیه و آذربایجان با تغییر خط از عربی به لاتین ( که فی نفسه برای نگارش زبان ترکی کار بدی هم نبوده ) با بی توجهی به مفاهیم دینی ( که ناشی از نگاه لائیک و ضد دینی حکومتیان بوده ) آموزش زبان و خط عربی، مهجور شد و از جنبه آموزش عمومی خارج گردید. با این همه می بینیم که دین مبین اسلام به دلیل رسوخ در ایمان مردم، خود هرگز در میان مردم و بدنه ی جامعه افول نکرد.
آقای فتحی مقصود من از پیشینه ی فرهنگی صرفا زبان و ادبیات نبود کلیه ی میراث مکتوب(اعم از متون دینی از جمله خود قرآن، کتابها، اسناد و کتیبه ها یا درک بخش هنری الفبا مانند انواع هنر خطاطی و...) و استفاده مستقیم از آنها برای شهروندان بود.من چند روزی به عنوان مترجم یک گروه فرهنگی آذربایجانی که به ایران آمده بودند،کار کرده ام.برایم تعجب آور بود که برخی از بزرگان فرهنگی این گروه هم در خواندن متون به الفبای عربی دچار مشکل بودند چه برسد به خود مردم.تا آنجا که میدانم آثار "واحد" از همان ابتدا به الفبای کریل نوشته شده بود.
در یکی از نوشته های آقای هیئت دیدم ایشان نوشته بودند محمد فواد کوپرولو که در زمان تغییر الفبا در ترکیه وزیر فرهنگ بود،قلبا به این امر راضی نبود.مرحوم هیئت ارتباط شخصی با محمد فواد داشت.
از: alizanjanii
تغییر الفبا میتوانست ملت را از پیشینه ی فرهنگی خود بگسلد. تغییر الفبا بخاطر املای کلمات واقعا یک بهانه بود بخاطر همین موضوع مشکلات املایی کلمات در خط عربی نتوانست ادبای این ممالک را قانع کند ولی سیاستمداران قانع شدند.
دوست عزیز، قبول دارم که بحث تغییر الفبا، در آن زمان بیشتر از اینکه یک بحث علمی و فرهنگی باشد، ژستی تجدد مآبانه و تصمیمی سیاسی بود ( و حتی ضد دینی ) ولی اجازه دهید با این قسمت از گفته تان که تغییر الفبا باعث جدائی ملت از پیشینه ی ادبی اش می شد مخالفت کنم. در حالی که امروزه، حداقل در کشور آذربایجان، زبان ترکی با خط لاتین نوشته می شود ( که به نظر من یکی از بهترین تطبیقات خط لاتین با زبانی است که ریشه ای غیر لاتین دارد ) ولی همچنان میبینیم که در این کشور دیوان شعرای آذربایجان از جمله میرزا علی اکبر صابر (هوپ هوپ )، فضولی و واحد ( که با خط لاتین چاپ می شوند ) جزء کتاب های پر فروش است. پس حد اقل در این مورد تغییر خط نتوانسته رابطه ی مردم با پیشینه ی فرهنگیشان را قطع کند.
در کامنت قبلی گفتم بحث تغییر الفبا بیشتر امری سیاسی بوده تا ادبی. دوستمان درباره ی آخوند زاده گفتند.میدانیم که آخوند زاده فردی به شدت ضد عرب و تا اندازه ای ضد دین هم بوده است او تلاش میکرد تا نشانه های عربی و دینی ادبیات را کمتر و کمتر کند.مثلا در نمایشنامه های ترکی خود برای اولین بار املای کلمات عربی دخیل در ترکی را بر اساس فنوتیک ترکی تغییر داده.مثلا در برخی جاها به جای ض و ذ و ز و ظ از یک حرف ز استفاده میکرد به نظر من این امر بی ارتباط به گرایش ضدعربی او نیست.او میخواست کلمات عربی در متنهایش زیادی خود نمایی نکنند.
جالب اینکه در یکی از نامه های محرمانه محمدعلی فروغی به ایران(زمانی که سفیر در ترکیه بود) آمده است(نقل به مضمون): درباره ی تغییر الفبا هم باید بگویم نظر من این است که اکنون در ترکیه تغییر الفبا صورت گرفته است و خوشبختانه به این صورت ارتباط فرهنگی ترکیه و ترکهای ایران قطع شده،در صورت تغییر الفبا در ایران این ارتباط دوباره برقرار خواهد شد پس بخاطر این موضوع هم که شده باید بحث تغییر الفبا در ایران متوقف شود. فروغی درخواست میکند تا محتوای این نامه محرمانه باقی بماند تا مبادا به ترکیه درز پیدا کند!!!(متن نامه در کتاب مقالاتی از فروغی که در همین سایت هم وجود دارد موجود است)
جناب دبیرزاده
ظاهرا دیدگاه قبلی بنده رو درست نخوندید که اگر خوانده بودید متوجه می شدید چرا گفتم این موضوع کهنه شده. بنده اشاره کردم به فضا و محیطی که این فکر اولین بار در آن شکل گرفت. این ایده در محیطی شکل گرفت که شاید 95 درصد مردم بی سواد کامل بودند. گمان بر این میرفت که اگر خط آسان تری داشته باشیم می توان بر بی سوادی غلبه کرد و کشور را در مسیر ترقی قرار داد. ایده ی تغیییر خط برای آن محیط است. امروز بیشتر از 85 درصد مردم سواد دارند. خود این واقعیت این را ثابت میکند که بی سوادی در جامعه ی ما معلول دشواری خط نبوده و نیست.
امروز هیچ کس نمی تواند ادعا کند که این خط فارسی عربی مانعی برای رشد و ترقی کشور است. چون که ما صدها بلکه هزارها کتاب خوب در همه ی زمینه ها به همین خط داریم.
به همین دلیل بود که من این ایده ی تغییر خط رو کهنه و بی ربط به شرایط امروز دانستم.
در ضمن شما در مورد نگارش فینگیلیش هم اشتباه فکر می کنید. دلیل اصلی رواج این نوع نگارش این بود که از گذشته تا به حال بسیاری از دیوایس ها از کاراکتر های الفبای فارسی پشتیبانی نمی کردند. و کاربران مجبور بودند از نگارش فینگیلیش استفاده کنند. این موضوع بعد ها به صورت عادت بین مردم ماند و حتی گسترش هم پیدا کرد. نگارش فینگیلیش یک جنبش برای تغییر الفبا نیست! بلکه حاصل موردی است که الان توضیح دادم.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در پیرامون تغییر خط فارسی
شما درست میگویید که فینگلیش عیبهای زیادی دارد، چون این خط تنها تقلیدی نا آگاهانه از انگلیسی است ودر میان زبانهای اروپایی که از خط لاتین استفاده میکنند انگلیسی و فرانسه بی قاعده ترین روش نوشتاری را دارند بطوری که دستکمی از خط عربی-قارسی ندارد، اما بجز این دو زبان دیگر زبانهای جهان کمابیش از خط لاتین فونتیک(آوانگاری) بکار میبرند که بسته به زبان هر ملت هر حرف آوای ویژه خودش را دارد حتی برای فتحه و آ نیز روشهایی دارند AA = آ , A= الف فتحه ، اما خط لاتین چون روشی منطقی دارد را یکروزه میتوان آموخت ، خوب شاید بهتر است که ما بطور رسمی هر دو خط را در مدرسه به شاگردان بیاموزیم و برای نوشتن متنهای علمی و حقوقی تنها خط لاتین فونتیک را بکار ببریم ، مشکل اینست هموطنان ما در گذشته میپنداشتند که خط لاتین یعنی فرانسه و اکنون خط لاتین را تنها با انگلیسی یکی میدانند ، در حالیکه خط با زبان یکی نیست ، من روزگاری در کتابخانه ایی در ایران دیدم نوشته بود که آنها صدها کتاب به لاتین دارند ، اما هنگامیکه از سر کنجکاوی رفتم دریافتم که حتی یک کتاب به لاتین ندارند و منظورشان "زبان انگلیسی " بوده است ،
البته نگاه من بسوی آینده است ، چون دوستدارم که هموطنانم روشن و دقیق بیاندیشند و اندیشه خود را روشن و دقیق بازگو کنند و بنگارند ، هرچند آگاهم که بحث دگرگونی خط باردار نکته های سیاسی و مذهبی است که بدلیل سالها دوری از وطن و پرداختن صرف به زبانشناسی، آنها را نادیده گرفته ام.
قصد توهین ندارم ولی این خیلی خنده داره که ما فینگلیش رو دلیل مطابقت خط لاتین با فارسی بدونیم. همونطور که دوست دیگه ای اشاره کردن، اون موقع گوشی ها هنوز فارسی نبود. پس فینگلیش تنها راه ممکن بود. قضیه رو ساده نگیرین؛ کلمات door و book و spoon همشون دارای oo هستن ولی به سه شکل مختلف تلفظ میشن. پس این که میگن oo یعنی او، a یعنی فتحه، o یعنی ضمه و... اصلا چیز غلطیه و حداقل همچین قانونی توی زبان انگلیسی نداریم. توی راهنمایی و دبیرستان یه سری اطلاعات سر هم بندی شده به ما دادن ولی در حقیقت خیلی از ما هنوز نمی دونیم u چه صدایی میده. گاهی ضمه، گاهی او، گاهی آ... یا مثلا به c میگن سی ولی 90 درصد موارد ک تلفظ میشه. پس بالاخره این حرف چه صدایی داره؟ از این سوالها ساده نگذرین. وقتی ما هنوز نمی دونیم حروف انگلیسی دقیقا چه صدایی میدن و به چرندیاتی که مدرسه یادمون داده بسنده کردیم، وقتی هنوز این حروف رو درست نمی شناسیم چطور میخوایم این خط رو برای زبانمون انتخاب کنیم؟ هیچکس به اندازه کسانی که زبان لاتین دارن این حروف رو نمی شناسن. اگر هم قرار باشه وارد فارسی بشه باید مثل خط روسی تغییرات اساسی داده بشه.
دوستان مثل اینکه عمق فاجعه رو درک نکردن. ما نه وقتش رو داریم نه هزینه اش رو داریم که بشینیم دوباره این همه کتاب رو به خط جدید بازنویسی کنیم. چرا فکر می کنین تغییر خط بچه بازیه؟ باید میلیون ها کتاب دوباره بازنویسی بشه. چاپخونه ها باید دستگاه هاشون رو تغییر بدن. باید فونت کامپیوتری بازسازی بشه (بالاخره باید تکلیفمون با ژ یا چ مشخص بشه. نمیشه که دوتا حرف رو به هم بچسبونیم و بگیم این شد یه حرف. هر صدا باید یه علامت داشته باشه تا تکلیف مشخص بشه). مدرسه ها باید تغییر کنن و حتی شناسنامه ها و شاید خیلی چیزای دیگه. چرا نمی فهمین که این کار دردسرش و هزینه اش از منفعتش بیشتره؟ چرا دلایل غیرعلمی و سلیقه ای میارید؟ فکر کردین این خط رو بدون تطبیق میشه وارد کرد؟ ترکها صدایی دارن بین e و i. وقتی خواستن اینو بنویسن، نقطه i رو برداشتن. اصلا تا حالا فکر کردین ï و û و ç و ś یعنی چی؟ ما هم اگه بخوایم این خط رو وارد کنیم باید از این کارها بکنیم. ولی نمی کنیم. هروقت ویندوز و word رو خودمون فارسی کردیم، خط رو هم با زبان تطبیق میدیم. یکی به من بگه توی فینگلیش فرق بین آ و فتحه چیه؟ شما سلام رو Salam می نویسید. از کجا معلوم این "سلام" باشه؟ شاید "سالم" (وقتی میگن 20 سالم هست) باشه. یه کم به این مغزهاتون فشار بیارین، وقتی ما توی فینگلیش آ و فتحه رو یکی می کنیم، این طرز نوشتن برامون دردسر درست نمی کنه؟ چرا مردم نمیخوان فقط کمی فکر کنن؟
دوست عزیز ما نمی تونیم ترجمه قرآن رو با خط اختراعی خودمون به بچه ها یاد بدیم چون فهمیدن معنی بعضی از آیات فقط بر اساس اعراب گذاری و قواعد خاص عربی امکان پذیره. برای اثبات این حرفم آیه 6 سوره مائده رو بخونین و توی اینترنت سرچ کنین که شیعه و سنی چه معانی مختلفی ازش استخراج کردن. یا توی همین کتاب به این آیه اشاره شده: "الله برئ من المشرکین و رسوله". اگه بخوایم تحت اللفظی ترجمه کنیم میشه: "خدا از مشرکان و رسولش بیزار است!" اما چون روی "ل" رسول ضمه هست، پس بر اساس قواعد عربی کلمه رسول به خدا وصل میشه نه به مشرکین (خدا و رسولش از مشرکین بیزارند). الان شما یه قرآن با ترجمه فارسی می بینین، با خودتون میگین خب، حالا معنیش رو هم می دونیم. در صورتی که الان هنوز سر آیه وضو اختلاف هست. خب این چه ترجمه ایه؟ بالاخره پا رو بشوریم یا مسح کنیم؟ هم شیعه و هم سنی دلایل مختلف و البته قانع کننده خودشون رو دارن.
شما از هر مترجمی بپرسی اینو قبول داره که هیچ ترجمه ای نمی تونه دقیقا مفهوم متن اصلی رو منتقل کنه. به اصطلاح میگن روح متن از دست میره. من با چیزایی که دیدم به این نتیجه رسیدم که یاد گرفتن زبان عربی خیلی آسونتر از پیدا کردن یه ترجمه خوب از قرآنه! باور کنین.
و شاید یکی از ابعاد این جنبش جایگرین کلمات اصیل پارسی باشد ٬ البته نه اینکه بسیار دشوار باشد
مثلا در مثالی که زدید میتوان به جای اصرار از پافشاری استفاده کرد که سختی این کلمات بسیار کاهش پیدا میکند
در یکی از نوشته های آقای هیئت دیدم ایشان نوشته بودند محمد فواد کوپرولو که در زمان تغییر الفبا در ترکیه وزیر فرهنگ بود،قلبا به این امر راضی نبود.مرحوم هیئت ارتباط شخصی با محمد فواد داشت.
دوست عزیز، قبول دارم که بحث تغییر الفبا، در آن زمان بیشتر از اینکه یک بحث علمی و فرهنگی باشد، ژستی تجدد مآبانه و تصمیمی سیاسی بود ( و حتی ضد دینی ) ولی اجازه دهید با این قسمت از گفته تان که تغییر الفبا باعث جدائی ملت از پیشینه ی ادبی اش می شد مخالفت کنم. در حالی که امروزه، حداقل در کشور آذربایجان، زبان ترکی با خط لاتین نوشته می شود ( که به نظر من یکی از بهترین تطبیقات خط لاتین با زبانی است که ریشه ای غیر لاتین دارد ) ولی همچنان میبینیم که در این کشور دیوان شعرای آذربایجان از جمله میرزا علی اکبر صابر (هوپ هوپ )، فضولی و واحد ( که با خط لاتین چاپ می شوند ) جزء کتاب های پر فروش است. پس حد اقل در این مورد تغییر خط نتوانسته رابطه ی مردم با پیشینه ی فرهنگیشان را قطع کند.
جالب اینکه در یکی از نامه های محرمانه محمدعلی فروغی به ایران(زمانی که سفیر در ترکیه بود) آمده است(نقل به مضمون): درباره ی تغییر الفبا هم باید بگویم نظر من این است که اکنون در ترکیه تغییر الفبا صورت گرفته است و خوشبختانه به این صورت ارتباط فرهنگی ترکیه و ترکهای ایران قطع شده،در صورت تغییر الفبا در ایران این ارتباط دوباره برقرار خواهد شد پس بخاطر این موضوع هم که شده باید بحث تغییر الفبا در ایران متوقف شود. فروغی درخواست میکند تا محتوای این نامه محرمانه باقی بماند تا مبادا به ترکیه درز پیدا کند!!!(متن نامه در کتاب مقالاتی از فروغی که در همین سایت هم وجود دارد موجود است)
ظاهرا دیدگاه قبلی بنده رو درست نخوندید که اگر خوانده بودید متوجه می شدید چرا گفتم این موضوع کهنه شده. بنده اشاره کردم به فضا و محیطی که این فکر اولین بار در آن شکل گرفت. این ایده در محیطی شکل گرفت که شاید 95 درصد مردم بی سواد کامل بودند. گمان بر این میرفت که اگر خط آسان تری داشته باشیم می توان بر بی سوادی غلبه کرد و کشور را در مسیر ترقی قرار داد. ایده ی تغیییر خط برای آن محیط است. امروز بیشتر از 85 درصد مردم سواد دارند. خود این واقعیت این را ثابت میکند که بی سوادی در جامعه ی ما معلول دشواری خط نبوده و نیست.
امروز هیچ کس نمی تواند ادعا کند که این خط فارسی عربی مانعی برای رشد و ترقی کشور است. چون که ما صدها بلکه هزارها کتاب خوب در همه ی زمینه ها به همین خط داریم.
به همین دلیل بود که من این ایده ی تغییر خط رو کهنه و بی ربط به شرایط امروز دانستم.
در ضمن شما در مورد نگارش فینگیلیش هم اشتباه فکر می کنید. دلیل اصلی رواج این نوع نگارش این بود که از گذشته تا به حال بسیاری از دیوایس ها از کاراکتر های الفبای فارسی پشتیبانی نمی کردند. و کاربران مجبور بودند از نگارش فینگیلیش استفاده کنند. این موضوع بعد ها به صورت عادت بین مردم ماند و حتی گسترش هم پیدا کرد. نگارش فینگیلیش یک جنبش برای تغییر الفبا نیست! بلکه حاصل موردی است که الان توضیح دادم.