بن بست ها و شاهراه: خاطرات شفاهی
نویسنده:
محمدعلی سپانلو
امتیاز دهید
گفتگو: محسن فرجی، اردوان امیرینژاد؛
دبیر مجموعه: محمدهاشم اکبریانی
برگرفته از متن کتاب:
بعد از سربازی به تهران برگشتم. تا آن موقع خانه پدری بودیم و آنجا هم به شیوه خانه های قدیمی دو اتاق پایین، دو اتاق بالا و یک اتاق هم روی این دو که برای من بود. یک فرشی بود و کتابخانه، فقط همین. و یکباره به دلایلی صحبت ازدواج شد. من رفته بودم عروسی کوروش کاکوان همدوره خودم که بعد وکیل معروفی شد در "واجارگا" در شمال. او هم بچه ارباب بود و پولدار، در ضمن مدرن هم بود. سه روز در جنگل عروسی گرفته بود و مراسم بزرگی هم بود. مثلا دختران فامیلشان لباسهای قاسم آبادی پوشیده بودند و رقصهای محلی انجام می دادند. از آنجا از مهرداد صمدی پیغام آوردند که برای تو صحبت کرده ام در رادیو کار پیدا کردم...
بیشتر
دبیر مجموعه: محمدهاشم اکبریانی
برگرفته از متن کتاب:
بعد از سربازی به تهران برگشتم. تا آن موقع خانه پدری بودیم و آنجا هم به شیوه خانه های قدیمی دو اتاق پایین، دو اتاق بالا و یک اتاق هم روی این دو که برای من بود. یک فرشی بود و کتابخانه، فقط همین. و یکباره به دلایلی صحبت ازدواج شد. من رفته بودم عروسی کوروش کاکوان همدوره خودم که بعد وکیل معروفی شد در "واجارگا" در شمال. او هم بچه ارباب بود و پولدار، در ضمن مدرن هم بود. سه روز در جنگل عروسی گرفته بود و مراسم بزرگی هم بود. مثلا دختران فامیلشان لباسهای قاسم آبادی پوشیده بودند و رقصهای محلی انجام می دادند. از آنجا از مهرداد صمدی پیغام آوردند که برای تو صحبت کرده ام در رادیو کار پیدا کردم...
آپلود شده توسط:
hanieh
1394/03/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بن بست ها و شاهراه: خاطرات شفاهی
سپاس از آپلودر گرامی.
برجسته ترین ویژگی سروده های او توجهی بود که به شهر تهران داشت، به گونه ای که می توان گفت تهران در نگاه سپانلو استوره (اسطوره) بوده است.