رسته‌ها
دایی جان ناپلئون
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 1484 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 1484 رای
✔️ دائی جان ناپلئون را در هر کجای دنیا و در هر جامعه ای می توان پیدا کرد. دائی جان ناپلئون داستان مرد پریشان احوالی است که به دلیل ناکامی هایش در زندگی واقعی، در ذهنش از خود ناپلئونی ساخته است و گمان می کند که انگلیسی ها قصد نابودی اش را دارند. این کتاب چنان بر دل ایرانی ها نشست که بعد از انتشارش در سال 1973 میلیون ها نسخه از آن به فروش رفت.
قصه دائی جان ناپلئون در باغ بزرگی اتفاق می افتد که سه عمارت در آن وجود دارند: خانه قهرمان داستان، خواهرش و برادر کوچکترش که با وجود اینکه با درجه پایینی از ارتش بازنشسته شده، به او سرهنگ می گویند. بر این باغ دائی جان ناپلئون و بیماری پارانویایش حکم می رانند.
شخصیت پردازی هنرمندانه نویسنده، طبقات مختلف اجتماع را به تصویر می کشد: مامور اداره آگاهی، مامور دولت، زنان خانه دار، پزشک، قصاب، واعظ چاپلوس، خدمتکار، واکسی و یکی دو نفر هندی. تمام این افراد به باغی رفت و آمد می کنند که صحنه تمام دعوا ها، دسیسه ها و گرفتاری های خنده دار است.
با وجود اینکه رمان دائی جان ناپلئون با توصیفاتش جامعه را به نقد می کشد، اما با این حال نشان دهنده پیچیدگی، سرزندگی و انعطاف پذیر بودن فرهنگ و جامعه ایرانی هم هست.
بعد از انقلاب ایران در سال 1979، هم سریال و هم کتاب دایی جان ناپلئون، توقیف شد...
اهمیت رمان دایی جان ناپلئون به این دلیل است که بنیانگدار ژانر طنز در رمان ایرانی و یکی از آثار سرآمد آن تا امروز است. هنوز رمانی با مایه طنز به اعتبار و جذابیت آن نوشته نشده است و پزشک زاد به اعتبار این اثر در ردیف آفرینندگان شکل های جدید ادبی شایسته تقدیر فراوا ناست.
اگر چه باید این نکته را خاطر نشان سازیم که شخصیت های اصلی رمان پزشکزاد شباهت فراوانی به پیشگام خارجی آن، دن کیشوت، دارند. دایی جان و پیشکار او مثل دن کیشوت و سانچو/سانکو هر دو دارای توهماتی مشابه هستند و در صددند که دنیای خارج را با خود هماهنگ نمایند. اما این شباهت از ارزش های رمان پزشکزاد کم نمی کند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
463
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
papey_hossein
papey_hossein
1388/09/01

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دایی جان ناپلئون

تعداد دیدگاه‌ها:
151
بسیار دلنشین,سرشار از لحظات تلخ و شیرین...
کتابی که بارها و بارها خوندم. یه جورایی در حکم مسکن واسمه! هر وقت ناراحت و عصبانیم یه چند صفحه ازش رو که میخوندم حالم خوب میشه :) والا آقا دروغ چرا ؟ ما خودمون یه همشهری داشتیم پنداری اونم همینجوری بود :)
خیلی قشنگه :D من فیلمشو بچه بودم زیاد نگاه میکردم :D
حالا اجازه بدید یک ماجرا رو با ماجرایی که در پایین شرح دادم به موضوع اضافه کنم. در فیلم سرنوشت عجیب بنجامین باتن ، در تیتراژ آمده است که این فیلم بر اساس داستان ساعت ساز اسکار وایلد ساخته شده است. من ، هم فیلم را دیدم و هم داستان ساعت ساز را خواندم . واقعا حیرت کردم چون شباهت فیلم به داستان آنچنان جزئی بود که اگر نام اسکار وایلد در تیتراژ نیامده بود حتی زبده ترین کارشناسان هم نمی توانستند ادعا کنند که این فیلم بر اساس آن داستان ساخته شده. ساعت ساز داستان پیرمرد ساعت سازی است که پسرش به جبهه رفته و آنجا کشته می شود. پس تصمیم می گیرد ساعتی بسازد که عقربه هایش وارونه بچرخند و زمان را به عقب باز گردانده و در نتیجه او دوباره پسرش را ببیند. خوب، حالا فیلم سرنوشت عجیب بنجامین باتن را که ببینید اصلا چنین داستانی را در آن مشاهده نمی کنید. اما موضوع چیز دیگری است. اخلاق و وجدان درونی انسان. کارگردان فیلم، اسپیلبرگ خود می داند که بعد از خواندن داستان ساعت ساز ایده ی بنجامین باتن به ذهنش متبادر شده. پس از نظر اخلاقی تصمیم می گیرد که به واقعیت اعتراف کند. زیرا به خوبی می داند که عمر کوتاه انسان آنقدر ارزش ندارد که وجدان را زیر پا بگذاری و در بروی. اما در اینجا سینماگران و سریال سازان تلویزیون با وقاحت تمام کار دیگران را برداشته و به نام خود ثبت می کنند. حال مقایسه کنید. آن یکی آمریکایی است و ادعای اخلاق هم ندارد
[edit=sara-sina]1391/11/25[/edit]
خطاب به آن شخصی که گفته باورم نمی شه این رمان متعلق به همان نویسنده ی ماشاءالله خان در قصر هارون الرشید باشه. اتفاقا ماشاء الله خان در قصر هارون الرشید هم رمان خیلی خوبیه و طنز قشنگی در آن وجود دارد. اگر سریال قهوه ی تلخ را دیده باشید آنگاه متوجه خواهید شد که سازندگان این سریال چگونه با بی اخلاقی تمام بدون ذکر نام نویسنده و و رعایت حقوق مادی و معنوی نویسنده، بخشهایی از این رمان را برداشته و ایده ی اصلی رمان را گرفته اند و بر اساس آن سریال ساخته اند. بخصوص قسمتهای اول سریال که دقیقا همان فصلهای اول رمان ماشاءلله خان در قصر هارون الرشیده. البته سازندگان این سریال قبلا نیز سریالهای دیگری را بر اساس رمان هایی از نویسندگان بیچاره ساخته اند. مثلا سریال مرد هزار چهره دقیقا رمان موخوره ی عزیز نسینه. بخصوص قسمت انجمن شعراش و شعرهایی که در آن انجمن به طنز خوانده می شه همه و همه همان موخوره ست. بخشهای دیگری از همین سریال هم دقیقا رمان دیگری از عزیز نسین را هدف قرار داده است به نام پخمه. اما در تیتراژ محظ حفظ ظاهر و رعایت اخلاق حتی نامی هم از این نویسنده ی ترک دیده نمی شود و متاسفانه در ایران از این گونه اتفاقات بسیار بسیار رخ می دهد و بخصوص در سینما و تلویزیون ایران سرقتهای ادبی به شدت و با بی اخلاقی تمام حاکم است.
باورم نمیشد نویسنده این رمان همون نویسنده رمان افتضاح ماشالله خان در دربار هارون الرشید باشه.خیلی عالی بود
دایی جان ناپلئون
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک