رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
جاودانه ها
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 745 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 745 رای
مجموعه جملات قصار جبران خلیل جبران
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
kalpatash
kalpatash
1388/08/28

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی جاودانه ها

تعداد دیدگاه‌ها:
85
سلام
من عضو کوچکی از این سایت هستم. نمی خواستم دخالت کنم . خیلی سعی کردم ولی نشد
من یک روز با سولی بحثم شد...متاسفانه انقدر با دیدگاه های چرند و پرند قضاوت کردن که من واقعا به حال همه تاءسف خوردم
این حقو می داد به اون . اون حقو می داد به این .یه شلوغ بازاری شد که بیا و ببین . بگذریم هر چی بود تموم شد
به نظر من بحث کردن توی این سایت خوب نیست به دلایل زیادی و بهتر که بحث به یه مرحله که رسید وارد چت بشیم
آقا رضا شما هم بهتر کمی به دیگران احترام بگذاری.هر چی باشه هر کسی برای خودش شخصیتی داره
هر وقت توی سایت یه مشکلی پیش میاد شما بدون در نظر گرفتن شرایط با صراحت کامل به طرف مقابل هر چی که دوست داری میگی
امیدوارم از دست من ناراحت نباشی ولی هر انسانی یک سری ضعف ها داره که به نظر من ضعف شما طرز نوشتن دیدگاه تونه
تا یادمه این هم بگم : سولی خانوم من با شما حرف برای گفتن زیاد دارم که از طریق یاهو اگه اشکالی نداشته باشه مزاهمتون بشم
سولی جون تو و رضا خیلی خوبی ولی بعضی وقت ها کنترل خودتو از دست میدی
کسانی که توی این سایت عضویت دارن . روی کسانی که باهاشون سر وکار دارن حسابی دیگه می کنن اگه به جز این بشه اون وقت وجهه خوبی نداره
در ضمن لطفی کنید بعد از خواندن دیگاه من . جواب ندین
خواهش می کنم

سلام دوستان . کامپیوتر رو خاموش کردم که برم یکمی دن کیشوت بخونم تا حالم خوب شه ولی باور کنید حتی نتوستم یک خط بخونم . باز هم من زودتر از همه کوتاه میام و معذرت خواهی می کنم . با اینکه اصلا گناهی ندارم . نمی دونم چرا تورکی نوشتن این همه شما رو معذب میکنه . و
نمیدنم چرا یاد این غزل افظ افتادم که میگه:
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست . تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچون بلبل در قفس. طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش واله ان دام و من . بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست
حافظ اندر درد او می سوز و بی درمان بساز . زانکه درمانی ندارد درد بی ارام دوست
اینم اخرین هدیه من به کتابناک
ماهم افاق . خوش اورده ز اخلاق به دست اری اخلاق خوش ارد همه افاق به دست
شرط باشد که گرو از مه خورشید بری اسمان را همه جفت است و مرا طاق به دست
دست خلاق تو بس بود همینش پاداش که افرین گفت پس از خلق تو خلاق به دست
ساز با من همه سوز غم هجران تو گفت تا گرفتش ز پی مشق تو مشاق به دست
گیسوان گو دل مشتاق میفکن در پای که نیفتد همه را دل مشتاق به دست
شهریارا شود از جمع پریشان حالان گر کسی را فتد این دفتر اوراق به دست
اصلا من از همین الان دیگه پامو به کتابناک نمیذارم . سولماز جان اگه تو اینقدر حساسی من حساستر از تو هستم می تونی از دیبا بپرسی . اره تو بمون تو کتابناک و به فارسی نوشتنت افتخار کن . ..............................................(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)
احد جان چيزي كه اينجا مينويسي به همه مربوطه و از همه بيشتر به من مربوطه! اگر حرف خصوصي داري ميتوني بري ايميل بدي! چت كني يا هر روش ديگه كه دوست داري. به هر زبوني هم ميخواهي بنويس كسي جلوتو نگرفته ولي اينجا كتابناكه. مديرش منم و چيزي به غير از فارسي بنويسي حذف ميشه. حالا اگر از اين شرايط خوشت نمياد مشكل من نيست
اگه حرفات و لجبازیات شوخیه بهتره بگم من از این نوع شوخیااا خوشم نمیاد... چون بعضی وقتا واقعا اشکم درمیاد! اون روزم گریه کردم الانم رضا به دادم رسید... ولی دیگه اجازه نمیدم اینجوری شه... هر چیزی و قتی از حد خودش تجاوز کنه بی مزه و خیلی وقتا آزار دهنده میشه !!! و خیلی هم به رضا مربوطه... هر اتفاقی که تو این سایت میافته !
در ضمن من این حرفهای شما رو توهین به زبان تورکی میدونم . زبان تورکی از هر نظر بالاتر از زبان فارسی قرار میگیره و که من تا هین یه ماه پیش نه میتونستم بخونمش و نه بنویسم . و از این بابت خیلی شرمنده بودم که زبان مادریمو هنوز یاد نگرفتم . لطفا با احساسات من بازی نکنید .:-O:-O:-O:-O
رضا جان خوبی ؟ نمی خوام ناراحتت کنم ولی حرفهایی که من وسولماز میزنیم به خودمون مربوطه . من همه اعضای کتابناک رو دوست دارم . و با هر یک از دوستهایی که دارم به شکل خاصی برخورد می کنم .
راستی سولماز یه سری به امیلت بزن .
احد جان متاسفم برات كه از رفتار خوب سولماز سوئ استفاده ميكني! و سولماز هم نبايد اينقدر مدارا كنه! سري پيش هم تو يك كتاب ديگه بود چندين بار گفت ولي باز شما به كارت ادامه دادي اگر همون سري ديدگاهات حذف ميشدند ديگه اينطوري برخورد نميكردي. يه صحبتي هم با سولماز بايد داشته باشم كه يك مقدار جدي تر برخورد كنه چون اينطوري ادامه بده فردا هركي هر كاري بخواهد ميكنه
یه ضرب المثله هست می گه : کم میاری گریه کن :D:xmas: شوخی کردم سولماز قول میدم دیگه تورکی ننویسم . راضی شدی یا نه ؟
جاودانه ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک