نخستین عشق من
نویسنده:
ماکسیم گورکی
مترجم:
عبدالله توکل
امتیاز دهید
در خلال این با هم بودن گورکی در می یابد که محبوب او از یک جهت با تمایلات فکری او همسویی ندارد و از جهت دیگر مانعی می بیند که توجه مردان دیگر را به خود جلب کند. عدم هم جهتی فکری با او خصوصا آنجا آشکار می شود که محبوبش در حین اینکه گورکی در حال خواندن یکی از داستانهایش برای او است به خواب می رود؛ همچنین او آن هنگام که گورکی زشتی ها و پلشتی های جهان را به زبان می آورد و نکوهش می کند، از شنیدن این سخنان احتراز دارد و می کوشد در آن خوشی ساده و امیدواری خویش باقی بماند.
از من کتاب:
من میبایست تکههای خود واقعیام را از خاطرات پریشان ماجراهای زندگیام بیرون میکشیدم تا آن موقع توانش را نداشتم حتی میترسیدم اینکار را بکنم. من کی بودم؟ چی بودم؟ سؤالی که از زندگی بازم میداشت. روزگارم را سیاه کرده بود و زندگیم را تلخ کارم به جای رسید که میخواستم را سربهنیست کنم مردم را درک نمیکردم و آن نوع زندگیها به نظرم احمقانه و بیارزش و بیمعنی بود. حس کنجکاوی در درونم ول میزد و راحتم نمیگذاشت وادارم میکرد به گوشه کنار هستی و در تمام راز و رمز زندگی دقیق شوم...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نخستین عشق من