قسمت کوتاهی از وصیت نامه ی حضرت علی ع به فرزند بزرگوارش حضرت امام حسن ع, به قلم جواد فاضل برای شادی روح این نویسنده ی فراموش نشدنی و خدمتگزار به
جامعه ی ادب و فرهنگ ایران:
این وصیت نامه شامل عالیترین و کاملترین دستورهاى زندگانى است و در هر زمان مى تواند راهنماى سعادت و خوشبختى مردمان باشد: پدرى پیر و فرسوده که نشاط جوانى
را از دست داده بهار عمرش بخزان نزدیک مى شود، و امروز و فردا در دیار خاموشان خانه میکند، بفرزند عزیزش سخنى چند بعنوان وصیّت همى گوید و او را از خاطرات تلخ و
شیرین خویش پندى چند همى دهد. اى حسن، اگر مى خواهى که تاریخ امّت هاى نخستین را آشکارتر فراخوانى . قدم در کاخهاى ویران و اطلال گذشتگان گذار و با یکى با
زبان دل سر گفت و شنود گیر.از آنها پرسش کن و به آنها پاسخ گوى ، بپرس که کجا بودند و زیستند و هم اکنون بکدام جانب بسیج کردند و چگونه تخت و تاج بگذاشتند و
بگذشتند پاسخ گوى که تو نیز کجا بودى و در کجا بسر مى برى ، آیا تو نیز همانند آنان بدنبال کاروان عدم خواهى افتاد اى پسر، هرگز دین را بدنیامفروش و آخرت را فداى هوس
و شهوت مکن . از آنچه نمى دانى لب فروبند و تا ضرورت ایجاب نکند سخن مگوى هر آن دم که در پیچ و خم زندگى دچار تردید شدى ، بیدرنگ قدم واپس گذار و هرگز بتهوّر و
خیره سرى بکارى دست مزن، که ممکن است سرانجام به پشیمانى و افسوس منتهى شود. همنشینان خود را بهر چه ستوده است تشویق کن و از هر چه ناپسند و مکروه
است بازدار. اى حسن، هرگز در زندگى خودبین مباش ، هر چه را بخود مى - پسندى براى دیگران نیز پسندیده باش ، و پیوسته دیگر خواه و دیگر دوست باش . آیا دوست مى
دارى که ستم بینى همچنان که خویشتن مظلوم نمى خواهى ، بر دیگران ظلم و ستم روا مدار. نیکویى کن آن چنانکه از نیکویى دیگران محفوظ و شادمان مى شوى .زشت
زشت است ، چه در باره تو و چه در باره همسایه ی تو، زیبا، زیباست براى همگان، بنا بر این زیبا را براى همه برگزین و زشت را از همه بدور دار. در آنچه اطّلاع کافى ندارى
سخن مگوى اگر چه اندک باشد. زنهار متکبّر و خویشتن دوست مباش . تکبّر، رونده را از راه منحرف مى دارد و خردمند را بحمق و نادانى مى کشاند. از ثروت دنیا بر خوردار باش
، بنوش و بنوشان ، بپوش و بپوشان ، همچون نابخردان حریص مباش که روزگارى بخون جگر دینار و درم گرد مى آورند و سرانجام بدست بازماندگان سپرده ، خود با کفنى ناچیز
جهان را بدرود مى گویند، این تیره بختان در حقیقت خزانه غیرند و حمّال مظالم .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماجری
جامعه ی ادب و فرهنگ ایران:
این وصیت نامه شامل عالیترین و کاملترین دستورهاى زندگانى است و در هر زمان مى تواند راهنماى سعادت و خوشبختى مردمان باشد: پدرى پیر و فرسوده که نشاط جوانى
را از دست داده بهار عمرش بخزان نزدیک مى شود، و امروز و فردا در دیار خاموشان خانه میکند، بفرزند عزیزش سخنى چند بعنوان وصیّت همى گوید و او را از خاطرات تلخ و
شیرین خویش پندى چند همى دهد. اى حسن، اگر مى خواهى که تاریخ امّت هاى نخستین را آشکارتر فراخوانى . قدم در کاخهاى ویران و اطلال گذشتگان گذار و با یکى با
زبان دل سر گفت و شنود گیر.از آنها پرسش کن و به آنها پاسخ گوى ، بپرس که کجا بودند و زیستند و هم اکنون بکدام جانب بسیج کردند و چگونه تخت و تاج بگذاشتند و
بگذشتند پاسخ گوى که تو نیز کجا بودى و در کجا بسر مى برى ، آیا تو نیز همانند آنان بدنبال کاروان عدم خواهى افتاد اى پسر، هرگز دین را بدنیامفروش و آخرت را فداى هوس
و شهوت مکن . از آنچه نمى دانى لب فروبند و تا ضرورت ایجاب نکند سخن مگوى هر آن دم که در پیچ و خم زندگى دچار تردید شدى ، بیدرنگ قدم واپس گذار و هرگز بتهوّر و
خیره سرى بکارى دست مزن، که ممکن است سرانجام به پشیمانى و افسوس منتهى شود. همنشینان خود را بهر چه ستوده است تشویق کن و از هر چه ناپسند و مکروه
است بازدار. اى حسن، هرگز در زندگى خودبین مباش ، هر چه را بخود مى - پسندى براى دیگران نیز پسندیده باش ، و پیوسته دیگر خواه و دیگر دوست باش . آیا دوست مى
دارى که ستم بینى همچنان که خویشتن مظلوم نمى خواهى ، بر دیگران ظلم و ستم روا مدار. نیکویى کن آن چنانکه از نیکویى دیگران محفوظ و شادمان مى شوى .زشت
زشت است ، چه در باره تو و چه در باره همسایه ی تو، زیبا، زیباست براى همگان، بنا بر این زیبا را براى همه برگزین و زشت را از همه بدور دار. در آنچه اطّلاع کافى ندارى
سخن مگوى اگر چه اندک باشد. زنهار متکبّر و خویشتن دوست مباش . تکبّر، رونده را از راه منحرف مى دارد و خردمند را بحمق و نادانى مى کشاند. از ثروت دنیا بر خوردار باش
، بنوش و بنوشان ، بپوش و بپوشان ، همچون نابخردان حریص مباش که روزگارى بخون جگر دینار و درم گرد مى آورند و سرانجام بدست بازماندگان سپرده ، خود با کفنى ناچیز
جهان را بدرود مى گویند، این تیره بختان در حقیقت خزانه غیرند و حمّال مظالم .